دیوار لرزان آزادی بیان
این روزها بحث و گمانههای مختلفی در مورد آزادی بیان مطرح گردیده است که اغلب نسبت به آینده آن ابراز نگرانی کرده و به عنوان یک دیوار لرزان از آن نام میبرد.
این گمانهها درست پس از آن مطرح گردید که رییسجمهور غنی سوال خبرنگار تلویزیون طلوع را بیارتباط با موضوع دانسته و از ارایه پاسخ خودداری ورزید. این رفتار رییسجمهور در قضاوت کارگزاران مطبوعاتی و نهادهای حمایت از آزادی بیان، مغایر با قانون آزادی بیان تعبیر گردید و تهدید جدی در برابر فرایند آزادی بیان در کشور تفسیر شده است.
پس از فروپاشی نظام طالبان، مردم افغانستان وارد مرحله جدید و غیر قابل انتظاری از زندگی مدرن گردید که آزادی بیان و سایر مظاهر دموکراسی بدون هیچ گونه مقدمه و پیشدرآمد، وارد جغرافیای رفتاری مردم شد.
از آن پس بیشترینه به کمک منابع بیرونی رسانههای متعدد تصویری، نوشتاری و شنیداری ظهور کرد که همزمان با آن قانون مطبوعات نیز طرح و تصویب گردید و آزادی بیان به عنوان یک رکن آزادیهای مدنی در چهارچوب قانون به رسمیت شناخته شد.
از این رهگذر افغانستان را در مقایسه با خیلی از کشورهای همسایه میتوان دارای قانون مدرن و دموکراتیک آزادی بیان دانست که میتواند برای بسیاری از همسایههای افغانستان رشکبرانگیز باشد.
اکنون که پس از یک دههونیم از تمرین آزادی بیان و توسعه اشکال مختلف مطبوعات در افغانستان، نگرانی از اعمال سانسور و محدودیت آزادی بیان توسط دولت که خود بر حمایت از آزادی مدنی تعهد سپرده، مطرح میگردد، به این واقعیت باید تامل کرد که مظاهر دموکراسی و آزادیهای مدنی از آنجا که از بیرون از مرزهای افغانستان بر فرهنگ و هنجارهای بومی تحمیل شده، حفاظت و پاسداری از آن نیز از توان و ظرفیت فرهنگ مسلط خارج دانسته میشود.
به تعبیر دیگر در جریان یک دههونیمی که سپری شده، فرهنگ و سنتهای مسلط بر مناسبات اجتماعی ما نتوانسته ظرفیت هضم مظاهر دموکراسی و شرایط نهادینه ساختن آن را در شریانهای افکار و الگوهای رفتاری مردم هموار نماید. از همین رو با یک تهدید و یا دگردیسی سیاسی، شیرازههای نوپای دموکراسی و آزادیهای مدنی دچار لغزش و لرزش میگردد.
البته یک موضوع دیگری در این سالها نسبت به آن دقت صورت نگرفته، ظرفیت و کیفیت بیرونداد فرهنگی جامعه بوده که بهرغم دسترسی به آزادی بیان، ماهیت بیان با فقر شدید اندیشه و تفکر همراه بوده است.
به این سبب در اغلب موارد، آزادی بیان با نشر و تبیین خصومتها و عقدههای شخصی همراه بوده که کمتر اثری از نشر و پخش اندیشههای مدرن دیده شده است.
آزادی بیان درست زمانی به فرایند دگردیسیهای اجتماعی و فرهنگی منجر میگردد که چیزی برای بیان وجود داشته و تبلیغ و ترویج اندیشههای مدرن و متکثر، شرایط تعریف و تدوین قراردادهای مدرن و متناسب با نیازهای معاصر جامعه را فراهم نماید.
از همین رو هرگاه آزادی بیان چنین برایندی را در پی نداشته باشد، چنین پنداشته میشود که جامعه دچار عقامت فرهنگی گردیده و تکانههای فرهنگی در صورتی امکانپذیر میگردد که شرایط آموزش همگانی فراهم گردد.
نشانههایی که از ظرفیت فرهنگی و خرد جمعی در افغانستان قابل درک و دریافت میباشد، چنین مینمایند که مظاهر دموکراسی و آزادیهای مدنی از جمله آزادی بیان، هنوز هنجارهای نامانوس با فرهنگ و سنتهای بومی جامعه است که متاسفانه خرد جمعی از فهم و درک اهمیت آن عاجز میباشد.
پس با توجه به این واقعیت، تا زمانی که تکانه جدی در ساختار خرد جمعی و ظرفیت فرهنگی جامعه وارد نگردد، آزادی بیان هرازگاهی میتواند به سادگی در معرض تهدید قرار گرفته و مظاهر آزادیهای مدنی از مناسبات اجتماعی برچیده شود.
نویسنده: هادی میران