اختلافهای داخلی، پاشنه آشیل حکومت
گزارش گروه بینالمللی بحران از کارنامۀ حکومت وحدت ملی بیانگر واقعیتی است که بدنۀ اصلی حکومت را بیمارساخته و این ویروس در سراسر کشور گسترش یافته است.
اختلاف درونی رهبران حکومت وحدت ملی که در عمل ساختار واحد حکومتی را گرفتار کشمکش مداوم کنترول قدرت ساخته، عملکرد این حکومت را دچار شکستوگسست جدی در عرصههای مختلف کارکردی و ساختاری کرده است.
براساس این گزارش، گزینش افراد و اشخاص در سمتهای دولتی با ملاحظههای قومی، سمتی و نژادی، پیشرفت امور اداری را با معیارهای لیاقت، شایستگی و صلاحیت زیر سوال برده و روند حکومتداری خوب را با چالش جدی مواجه کرده است.
تاثیر اختلافهای مستمر، به حدی بوده که سایهاش در عرصههای امنیتی و اداری نیز افتاده و باعث شده تا روند مبارزه با مخالفان مسلح با سُستی و کاستی زیادی همراه شود.
گزارش گروه بینالمللی بحران، تنها موفقیت حکومت وحدت ملی را حرکت بهسمت ثبات اقتصادی دانسته که گمان میرود این نیز در پرتو راهاندازی برخی پروژههای زیربنایی و خروج افغانستان از انحصار پاکستان به دست آمده است.
هرچند نهادهای رسمی حکومت این گزارش را رد کردهاند، ولی آنچه در این گزارش آمده، واقعیتهای مسلم و ملموسی هستند که شهروندان کشور همیشه با آن گرفتار بوده و به نحوی دستوپنجه نرم میکنند.
این مساله از روند استخدام و بوروکراسی معنادار گرفته تا اختلافهایی که بر سر پروسههای کلان ملی چون توزیع تذکره، انتخابات و… وجود دارد به خوبی محسوس است.
تنها عرصۀ موفقیت حکومت که حرکت به سمت ثبات اقتصادی بوده، همانچیزی است که از این دستاندازیها فارغمانده و بیشتر در حوزۀ سیاست خارجی و مدیریت یکجانبۀ ارگ ریاستجمهوری دنبال شده است؛ اما آنچه مهم است، راهکار مبارزه با این وضعیت و رهایی از اختلافهای کمرشکنی است که دامنگیر رهبران حکومت وحدت ملی شده است.
به نظر میرسد تنها راه رهایی از این وضعیت، بیرونرفتن از حیطه و محدودههای فکری است که در چنبرۀ آن تنها به منافع قومی، سمتی و نژادی فکر میشود نه به مصالح مردمی و منافع ملی.
باید رهبران حکومتی با رسیدن به درک مشترک از منافع عمومی کشور، هرگونه کنش و گزینش در ساختار و کارکرد حکومتی را با معیارهای لیاقت و منافع ملی انجام دهند نه سلایق و علایق شخصی، قومی و سایر گرایشهای سیاسی و سمتیشان.
در وضعیتی که فقر، بیکاری و ناامنی، دمار از روزگار مردم درآورده، افکار عمومی انتظارشان از سران حکومت، پایاندادن به اختلافهای جاری و تمرکز بر حل مشکلهای مردم است.
ازاینرو، بهتر این است تا بیشتر از این بر اختلافهایی که بر سر تقسیم قدرت ادامه دارد، دامن زده نشود و تمرکز اصلی آنان کار روی حل مشکلهای عمومی و مردمی باشد.
ضرب المثل پاشنه آشیل از کجا آمده است؟
آشیل یا اخیلوس فرزند پله پادشاه میرمیدونها مشهورترین قهرمان افسانهای یونان است که نامش با آثار هومر عجین شده است. طبق بعضی روایات مادرش تتیس پس از تولد او با دو انگشت خود قوزک پایش را گرفت و وارونه در شط افسانهای ستیکس فرو برد و بیرون کشید. بدین جهت تمام اعضای بدن آشیل به جز قوزک پایش همه در دست مادر بود رویین گردید…..
سپاهیان یونان که بدون کمک و یاری آشیل قادر نبودند شهر تروا را فتح کنند از اولیس خواستند تا آشیل را به تروا کشاند و موجب وحشت دشمنان گردد. دیری نگذشت که حریف دریافت تیر به هیچ جای آشیل کارگر نیست مگر یک جا، همان قوزک پا یعنی جای دو انگشت مادرش که او را وارونه در آب فرو کرده بود. یکی از تیراندازان مشهور به نام پاریس یا “آپولون” که نقطهی ضعف حریف را پیدا کرده بود تیر زهرآلودی درست بر قوزک پای آشیل زد و کارش را ساخت و این عبارت از آن تاریخ ضربالمثل شد.