تحلیل

مسکو؛ ابتکار عمل یا کنترول اوضاع؟

نشست مسکو به هدف صلح افغانستان بدون حضور ایالات متحده امریکا برگزار شد. این نشست که جمعه ۲۵ حمل با حضور نمایندگانی از ایران، چین، پاکستان، هند و چند کشور آسیای میانه در مسکو برگزار شد، بدون حضور ایالات متحده امریکا پایان یافت. مسکو در این نشست از طالبان خواسته که از فعالیت‌های نظامی خود دست بردارند و به روند صلح کشور بپیوندند.

ایالات متحده امریکا نشست مسکو را مشروعیت دادن به طالبان خوانده و طالبان را فاقد شایستگی چنین نشست‌ها دانسته و از این روی، از شرکت در این جلسه منطقه‌یی خودداری کرده است.

پیشتر هم ایالات متحده امریکا علیه موقف‌گیری‌های اخیر روسیه در قبال مسایل افغانستان ابراز نگرانی کرده و تماس روسیه با طالبان را مورد نقد قرار داده بود، ولی منابع مسوول روسی هرنوع کمک به طالبان را رد کرده و گفته‌اند که با طالبان برای تشویق به روند صلح با حکومت افغانستان در ارتباط می‌باشند.

هرچند بحث نزدیکی روسیه با طالبان هنوز هم ابهام‌هایی نگران‌کننده دارد، اما موضوع محوری در این بحث این است که روسیه در تلاش مجاب کردن امریکا در منطقه و به‌خصوص در مساله صلح افغانستان نیز است.

نکتۀ جالب این است امریکا به نشستی پشت کرد که ۱۷ سال برای تحقق آن (صلح) مبارزه سخت نظامی کرده و حدود ۱۰۰ میلیارد دالر هزینه را متحمل شده است. معلوم نیست این هزینه‌های مالی و نظامی تا کی بر دوش غرب سنگینی خواهد کرد.

واقعیت مسلم این است که امریکا با همۀ همکاران قدرتمند غربی و منطقه‌یی‌اش در سناریوی متعارف که در خاورمیانه و افغانستان روی دست گرفته بود، چندان به هدف نرسیده و حالا در چند جبهه مختلف پس از هزینه‌های بسیار نظامی، مالی و سیاسی؛ حسرت تلخی می‌چشد و افزون بر این، روسیه با متحدان نه‌چندان قابل محاسبه منطقه‌یی‌اش اوضاع را تقریبن در کنترول آورده و ابتکار عمل را از دست امریکا می‌گیرد.

مساله در سوریه و عراق خلاف آنچه امریکا می‌خواست، انکشاف یافت و اوضاع در افغانستان نیز آهسته آهسته از کنترول امریکا و متحدان‌اش بیرون می‌شود و کفۀ ترازو به سود روسیه سنگینی می‌کند. یکی از دلایل باخت نرم امریکا در برابر روسیه را می‌توان انتخاب متحدان استراتیژیک فریب‌کار در خاورمیانه و به شکل خاص در مساله افغانستان قلمداد کرد.

حرکت‌های ناسنجیده و کوردینه‌های غلط شیوخ عرب در مساله عراق و سوریه امریکا را با یک باخت تاریخی مواجه کرد و در مساله افغانستان نیز فریب‌کاری و دوپهلویی پاکستان، سکریپت بازی را برعکس کرد. یعنی به‌جای اینکه قدرت امریکا در منطقه مستحکم می‌شد و پای ابرقدرت بلامنازع جهان پس از دهه‌ها تلاش در افغانستان جا باز می‌کرد، حالا به چالش کشیده می‌شود.

روسیه درست پس از آن در تلاش یک نقش موثر در بازی افغانستان است که فهمیده رقیب‌اش پس از ۱۷ سال تلاش‌های نظامی، مالی و سیاسی در تلاش جلوگیری از باخت است. اما اینکه این تلاش روسیه نوعی ابتکار عمل برای بازآفرینی هژمونی اتحاد جماهیر شوروی وقت باشد یا تلاشی برای در کنترول گرفتن اوضاع از دست رقیب، باید در انتظار زمان نشست.

در یک عبارت کوتاه اینکه امریکا آنچه در سناریوی متعارف منطقه‌یی که بر سرنوشت عراق، سوریه و افغانستان نوشته بود توفیق نیافت و تنها حرکت‌های غیر متعارف که اخیرن از سوی اداره جدید به رهبری ترمپ در حال تعمیم یافتن است، اگر بتواند بازی را از نو احیا کند و فرصت جدیدی برای بازیابی بازی خلق کند، تا جایی امیدوارکننده است. حمله موشکی به میدان هوایی شعیرات در سوریه، حمله هوایی بی‌جی‌یو۴۳ در افغانستان و زمزمه‌های نظامی دیگر؛ می‌تواند گویای این مدعا باشد.

در شرایط جدید باورها بر این است که اگر امریکا شیوۀ بازی را با آنچه در دو مورد آمده عوض کند به همان میزانی که خطرهای جدی بازندگی در پی دارد، فرصت‌های برندگی هم، اما این یک قمار تمام عیار است، چون ممکن با اقدام‌های غافلگیرکننده نظامی مواجه گردد، ولی بزرگ‌ترین رقبای منطقه‌یی‌اش یعنی روسیه و ایران به ظاهر هنوز در موقعیت اقتصادی و نظامیی قرار ندارند که بتوانند جنگی مستقیم با امریکا را تحمل نمایند، در حالی که شرایط و توان مالی و نظامی امریکا می‌تواند چنین حرکت‌هایی را برتابد.

 

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا