استراتیژی نظامی جدید امریکا «بنبست» را میشکند؟
جنرال هربرت مک ماستر، مشاور امنیت ملی ایالات متحده امریکا، یکشنبه ۲۷ حمل وارد کابل شد و دیداری با رهبران حکومت وحدت ملی داشت.
بر بنیاد خبرنامهیی که در صفحۀ ارگ منتشر شده، مبارزه با تروریزم و مواد مخدر و فساد اداری، محور بحثهای رییسجمهور غنی، داکتر عبدالله رییس اجرایی، محمدحنیف اتمر؛ مشاور امنیت ملی و آقای مک ماستر؛ مشاور امنیت ملی امریکا در این دیدار بوده است.
مشاور امنیت ملی امریکا در دیدارش با مقامهای ارشد حکومت وحدت ملی بر مبارزه علیه تروریسم، فساد اداری و مواد مخدر تاکید کرده است.
جنرال مک ماستر بلندپایهترین مقام ادارۀ جدید ایالات متحده امریکا به رهبری ترمپ است که از کابل دیدن میکند و از نزدیک با مقامهای حکومت وحدت ملی گفتگو کرده است.
هربرت مک ماستر در این دیدارها گفته که افغانستان دیگر مکان امنی برای تروریستان نخواهد بود و امریکا حمایتهایش از افغانستان را ادامه خواهد داد.
مشاور امنیت ملی امریکا از مبارزۀ مشترک در برابر تروریزم و مواد مخدر اطمینان داده و بر تداوم همکاریهای امریکا به افغانستان تاکید کرده است. وی از کمک به نیروهای امنیتی و تجهیز نیروهای هوایی ارتش ملی کشور نیز خبر داده است.
این در حالیست که نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان سهروز پیش بزرگترین بمب غیر اتمی خود را در اچین ننگرهار پرتاب کرد. گفته میشود در این حمله، سه تونل تاسیسات نظامی داعش منهدم شده و نزدیک به صدنفر از اعضای مسلح داعش به قتل رسیدهاند.
بیربط نیست که حالا مشاور امنیت ملی امریکا وارد کابل میشود و با همه مقامهای ارشد حکومت وحدت ملی دیدارهای مفصلی انجام میدهد.
حدود پنجماه قبل رییسجمهور ترمپ در زمان کمپینهای انتخاباتیاش نیز گفته بود که «آنجا (افغانستان) چه خبر است؟ پس از ۱۷ سال جنگ، تروریزم همچنان قدرتمند عمل میکند و ما به بنبست رسیدهایم.»
سخن درستی است و امریکا پس از ۱۷ سال جنگ در افغانستان حالا به بنبست رسیده، در صورتی که در راهبردهای نظامی و سیاسیاش تجدید نظر نکند، با توجه به دستدرازیهای اخیر روسیه، پاکستان و ایران از میدان ناکام بیرون خواهد شد.
گمان میرود ادارۀ جدید امریکا به رهبری ترمپ، به درک درست از موضوع رسیده و برنامههای جدیدی درخصوص معضل افغانستان در دستور کار گرفته باشد.
اگر ایالات متحدۀ امریکا جدیت نظامی در برابر تروریزم و دهشتافکنی را (آنطور که در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ داشت) تا حال در افغانستان ادامه میداد بدون شک ما پس از یکونیم دهه جنگ و پیکار، حالا در موقعیت امنیتی خوبی قرار میداشتیم و جایگاه امریکا در محاسبات منطقهیی نیز به ثبات میرسید.
رقبای منطقهیی و بینالمللی امریکا، با آنکه در آغاز حضور امریکا در افغانستان از رقابتهای منطقهیی دست شسته و نگران جایگاه خود بودند، پس از یک دهه و سبکوسنگین کردن حضور غرب در منطقه، دوباره دست بهکار شدند و عملن نقش امریکا در منطقه را به چالش کشیدند.
جالب این است که در معادلۀ افغانستان، روسیه یگانه متحد استراتیژیک امریکا یعنی پاکستان را به خوبی در صفی قرار میدهد که درست در جهت مخالف با منافع امریکا در منطقه است و اکنون در قضایای افغانستان از یک موقعیت متفاوت حرف میزند.
نشست مسکو که با حضور هیاتهایی از ۱۲ کشور منطقه با عدم حضور امریکا در جهت صلح و گفتگو میان دولت افغانستان و طالبان برگزار شد نیز نشانهیی از رفتار سیاسی حسابشده از سوی رقبای امریکا در منطقه است.
افغانستان میتواند حیثیت و ظرفیت تنها پایگاه استراتیژیک حضور پرقدرت امریکا را در منطقه داشته باشد. حالا با توجه به شرایط جدید سیاسی و نظامی در منطقه، ایالات متحده نیازمند یک تجدید نظر استراتیژیک از حضورش در افغانستان است.
به نظر میرسد حملۀ هوایی بیسابقه در برابر داعش در اچین ننگرهار و پس از آن، سفر مشاور امنیت ملی امریکا به کابل سرآغاز فصل جدیدی از حضور امریکا در افغانستان باشد.
تشدید فشارهای نظامی در مقیاس محلی در افغانستان از سوی امریکا میتواند کمر تروریزم را شکسته و حامیان جدید آن را نیز مایوس سازد، اما بهتر است از پادزهر در محل زهر استفاده گردد.
حملههای نظامی با هر فشار در داخل افغانستان توفیقی در نابودی تروریزم نخواهد داشت، مگر اینکه عین رفتار نظامی در اچین، در کنار دکترین بازنگریشده در قبال حامیان تروریزم از جمله در برابر پاکستان نیز روی دست گرفته شود.
جیواستراتیژیستها و برخی از دیپلوماتان غربی به این باورند که پرتاب بمب جیبییو۴۳ در ننگرهار بیش از آنکه حملهیی علیه داعش باشد، مانوری در برابر مدعیان رقابت در معضل افغانستان و منطقه است.
روی این مبنا، نیاز مبرم احساس میشود که ایالات متحده امریکا با تجدید نظر جدی در استراتیژی نظامی و سیاسی به خصوص در افغانستان، تروریزم را در خاک افغانستان بهطور کامل سرکوب کند و به رقبایش نیز بفهماند که بحث افغانستان با سوریه و عراق تفاوت زیادی دارد. دستکم این میدان بازندگی نه، بل میدان برندگی است.