تحلیل

کشور تقیبح و بشر بی‌حقوق

گزارش‌ها از شمال و جنوب کشور می‌رسانند که شورشیان مسلح در کمتر از ۴۸ ساعت گذشته ۶ غیرنظامی به شمول چهار زن، یک کودک و یک مرد را تیرباران کردند.

شماری از افراد وابسته به طالبان و داعش یک‌شنبه شب، ۲۷ حمل سه زن و یک کودک را در ولایت سرپل به رگبار بستند.

به گفته مقام‌های محلی این سه زن و یک کودک به اتهام همکاری با نیروهای دولتی توسط طالبان تیرباران شده‌اند.

همچنان منابع محلی از ولایت لوگر در همسایگی کابل نیز اعلام می‌کند که یک مرد و یک زن توسط طالبان در ولسوالی محمد آغه این ولایت تیرباران شدند.

طالبان پیشینۀ گسترده در محاکمه صحرایی و قتل افراد ملکی، به شمول زنان و کودکان دارند.

آدم‌کشی و دهشت‌افگنی که از وظایف محوری طالبان و فلسفه وجودی این گروه است، جای حرفی نیست. بیش از ۲۰ سال است که این حرکت‌های ماقبل تاریخ بشر را در عصر اطلاعات تکرار می‌کنند و با همه پیشرفت‌های حیرت‌انگیز در عرصۀ ارتباطات و اطلاعات، باز هم این گروه یک‌قدم از موضع‌اش عقب نرفته و هنوز شدت هم بخشیده است.

جای نگرانی این است که به جای اقدام‌های جدی علیه این‌ها اعمال جنایت‌کارانه و سازمان‌یافته در قرن بیست‌ویک، نهادهای امنیتی کشور و نهادهایی که عنوان‌های حقوق بشری را یدک می‌کشند، جز تقبیح شدید لفظی و وعده‌های تحقیق، کار دیگری انجام نمی‌دهند. اما نگران‌کننده‌تر این است که نهادهای بین‌المللی نیز حساسیت چندانی در برابر چنین اعمال از خود نشان نمی‌دهند.

مردم بی‌دفاع افغانستان حدود ۲۰ سال است که از آدرس تروریسم رنج می‌کشند و به کشت‌وخون محکوم می‌شوند. هیچ روزی در این مرزوبوم به سر نمی‌شود مگر آنکه در اثر جنایت‌های شورشیان مسلح، شهروندان جان‌های‌شان را از دست دهند و خانواده‌هایی به ماتم نشینند.

این مرگ‌های پی هم و تحقیری که انسانیت در این جغرافیا از آدرس طالبان، داعش و یا هر گروه دیگر تروریستی می‌کشند، حالا به عادت روزمره شهروندان مبدل شده است. تنها راهکاری که روی دست گرفته می‌شود این است که تلاش می‌شود در مسافرت‌ها و جریان کار و فعالیت روزمره مردم خود حتی‌المقدور مراقب خود باشند و هیچ حرکت جدی از سوی نهادهای مدافع حقوق بشر محلی و نهادهای بزرگ بین‌المللی حقوق بشر صورت نمی‌گیرد.

نزدیک به پانزده سال است که نهادی با تورم تشکیلاتی عجیب و یک‌سویه، به‌نام کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان از بیت‌المال تغذیه می‌کند و خویش‌خوری راه انداخته است، ولی تا کنون هیچ قدمی موثر در مورد بهبود اوضاع حقوق بشر در کشور بر نداشته است.

این کمیسیون نیز مثل سایر نهادهای دیگر آن هم بعد از چند روز با نشر یک اعلامیه در وبسایت خود که به ندرت در اختیار مردم قرار می‌گیرد، بسنده می‌کند.

بر فرض اگر خبرنگاری از همین کمیسیون حقوق بشر طالب معلومات شود که در سال گذشته طالبان چند مورد محاکمه صحرایی داشته یا چه تعداد افراد ملکی در فلان مدت توسط طالبان به قتل رسیده؟ اول کسی نیست که به درخواست یک گفتگو پاسخ بگوید، دوم اگر حاضر به صحبت گردد، قطعن پاسخ این خواهد بود که هنوز گزارش سالیانه، ماهیانه و یا هم روزانه حقوق بشر تکمیل نشده و به‌زودی تکمیل خواهد شد و در جریان قرار خواهید گرفت.

چرا نباید این نهادها که از آدرس حقوق بشر از منابع مختلف فند و پروژه می‌گیرند و جیب فربه می‌کنند برای یک مورد هم که شده کمپین بزرگ بین‌المللی راه بیندازند و برای توقف و سرکوب همچو اعمال وحشیانه در محافل بین‌المللی لابی کنند؟

احتمال می‌رود کشور ما پس از سوریه، دومین کشور در سطح جهان باشد که بیشترین تلفات ملکی و پامال شدن حقوق بشری را دارد (البته در ۵ سال اخیر) ولی آمارهای ما همیشه تخمینی است و در مواردی هیچ آمار مورد یقین نداریم. در حالی که اکثر قریب به اتفاق رویدادهای حقوق بشری در افغانستان رسانه‌یی می‌شوند و پنهان نمی‌مانند مگر در موارد اندک، ولی ارگان‌های فعال در حوزه حقوق بشر به‌شمول کمیسیون مستقل حقوق بشر، دست‌کم زحمت جمع‌آوری همین ارقام را نیز به خود نمی‌دهند.

با همه حرف و ادعاهای بلند از سوی حکومت، نهادهای حقوق بشر داخلی، نهادهای حقوق بشر بین‌المللی و کشورهای همکار، می‌توان این جغرافیا را کشور تقبیح و مردم این مرزوبوم را بشر بی‌حقوق خواند. در کشور تقبیح و بشر بی‌حقوق هر جنایتی امکان دارد.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا