احمد نامسعود
ضیا مسعود یا احمدضیای نامسعود همیشه برای باخت بازی کرده است؛ از معاونتاش برای یک بازنده، از باختاش به عبدالله، در کاندیداتوری حزب به استاد عطا، در تجارت با عربها و دهها تا شکست تا بالاخره باخت همه چیز در اخراج از ارگ.
«من از اشرفغنی خواهش میکنم که حکم برکناری مرا منتفی اعلام کند» قسمتی از صحبتهای احمدضیا مسعود در نشست خبری سهشنبه ۲۹ حمل است.
آقای مسعود بیرون ماندن خودش از ساختار حکومتی را معادل به جنگ داخلی خواند و حکومت وحدت ملی را یک حکومت مصلحتی تعریف کرد.
او همچنان گفته که رایزنی با ارگ درباره برگشت وی به دامن حکومت جریان دارد و تا یک هفته دیگر همه چیز معلوم خواهد شد.
احمدضیا مسعود برادر شهید احمدشاه مسعود است. احمدشاه مسعود چهرۀ سرشناس جهادومقاومت مردم افغانستان بود و قهرمان ملی افغانستان است. احمدشاه مسعود از دژهای خللناپذیر در برابر تجاوز اتحاد جماهیر شوروی وقت، حکومتهای کمونیستی وقت و رژیم بنیادگرای طالبانی بود.
احمدشاه مسعود را همۀ دنیا میشناسند. هنوز جهان او را چون خاطرههای ستمستیزی و شجاعت مردم افغانستان میدانند و تصویری از غرور مسعودی چون کوههای هندوکش سنگین و سربهفلک در اذهان خود و بیگانه تداعی میگردد.
اما درخواست عاجزانۀ ضیا مسعود جهت برگشت به دامن حکومت به احتمال زیاد برای بهدست گرفتن دوباره یکسری امتیازات مالی حکومتی، تحقیرآورتر از برکناری حقارتآمیز وی است.
خانوادۀ مسعود بیش از آنکه از آدرسهای شخصی و قابلیتهای سیاسی فردیشان در معادلههای قدرت و سیاست مورد بحث باشند به نسبتی که با احمدشاه مسعود دارند مطمح نظر سیاستمداران در معادلات سیاسی و قدرت بودهاند.
ضیا مسعود نیز در استخر سیاسی گرم و خوششنایی که از آدرس مسعود شهید و پدر خانماش استاد ربانی شهید برایش تدارک شده بود در چند مورد راحت به دامن سیاست و قدرت پرید و شنا کرد، اما در این مدت به قول معروف هیچ «پولیتیکل کپهستی بلدینگ» نکرد و مضافن هر وقت دلش خواست حرفید و در مواردی که صلاحیت داشت و نداشت سخن زد.
شاید هنوز سیاستمدارانی از این نوع به این درک نرسیده باشند که ۱۵ سال از ۲۰۰۲ گذشته و شرایط به اندازۀ همین یکونیم دهه دچار دیگردیسیهای عمیق شده است. در ۲۰۰۲ بیش از ۸۰ درصد قدرت در اختیار مجاهدین بود که ۸۰ درصد قدرت در میان مجاهدین در اختیار چند رهبر جهادی بهطور عمده پنجشیری بود.
در آن روزگار دغدغۀ دونرهای بینالمللی فقط تشکیل شبیهسازی یک حکومت مرکزی بود، اما نیازهای امروزی صرف آدرس سیاسی نه؛ بل سیاستمداران مبتکر و قدرتمندی میطلبد که ساختارها را بسازند و نهادهای سیاسی را نهادمند نمایند.
دلیل برکناری آقای مسعود بیکارگی و بیکفایتی وی خوانده شده است، اما در کنار بیکفایتی واقعیت دیگر این است که وی اخیرن حکومت را مورد نقدهای زنندهیی قرار میداد که خود نماینده فوقالعاده همان حکومت در امور حکومتداری خوب بود. بهطور عمده انتقادهای آقای مسعود نیز در مورد حکومتداری ضعیف، فساد اداری، خویشخوری و… بود.
ضیا مسعود بیش از اینکه در راستای راهبرد جدید و راهکار موثر برای شکل و بسط حکومتداری خوب کار کند، دیگران را در حکومتداری ضعیف مورد نقد قرار میداد و مقصر میشمرد.
برکناری وی هرچند واکنشهای متفاوت منفی و مثبت در فضای مجازی در پی داشت، ولی واقعیت مسلم این است که نظام سیاسی و حکومتداری ما به چنین اصلاحاتی نیاز مبرم دارد. وجود سیاستمداران بیبرنامه و دور از خرد سیاسی امروزی موجب شد که پس از یکونیم دهه دوره طلایی و سرازیر شدن بیش از ۱۴۰ میلیارد دالر از کمکهای بیدریغ جهانی هنوز ۴۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی کنند و بلندترین نرخ بیکاری در سطح منطقه را داشته باشیم.
هرچند به برخی از اقدامهای ارگ برچسب قومی خوب چسبیده و هنوز این برچسب تاریخ فروش خوبی دارد، ولی دست کم این اقدامها بیش از آنکه حرکتهای قومی باشد، حرکتهای تیمسازی منسجم سیاسی و قدرتمند برای تطبیق اصلاحات مورد نظر پس از انتخابات ۲۰۱۹ ریاست جمهوری است.
به باور نگارنده، رییسجمهور غنی دو سال از این دور که باقی مانده را فرصتی برای بسترسازی در جهت تشکیل یک تیم قوی تعریف کرده و اصلاحات اساسی را که در این دور نتوانست پیاده کند در دور بعدی مورد نظر دارد، ولی این حرکت برای اینکه بیشتر عامهپسند گردد و دیگر برچسب قومی به آن نچسبد، لازمه دارد با شمار دیگری نیز محاسبه گردد.
عبدالله حبیبی یکی از آدمهایی است که موجودیت وی بر چوکی وزارت دفاع کشور بیش از این موجب تحقیر ملت و نظام است. اگر بیکفایتی در نظام حکومتداری آقای غنی حرف اول را میزند، چرا باید کرسی وزارت دفاع گهواره خواب باشد. سواری بر این کرسی چونان چاپانداز قهاری را میطلبد که همیشه بیدار و هوشیار باشد.
فاورق وردک از جمله کسانی است که بزرگترین رقم اختلاس دارد. گزارش سیگار حدود یکونیم سال قبل و متعاقب آن گزارش وزارت معارف از وجود صدها مکتب، مدیر، معلم و دانشآموز خیالی نشاندهنده این است که آقای وردک در مدت کاریاش دهها میلیون دالر را اختلاس کرده باشد.
مردم از ادارۀ آقای غنی توقع داشتند در این مورد کاری انجام دهد، ولی هنوز خبری نیست. افکار عمومی دلیل تباری را علت مسکوت شدن دوسیه آقای وردک میدانند.
عمر زاخیلوال نیز دست کمی از وردک ندارد. گزارشی را همین اداره سیگار در سال ۱۳۹۳ منتشر ساخت که در آن گفته شد بود افغانستان سالانه حدود ۵۰۰ میلیون دالر از عواید بنادر خود را بهدلیل فساد از دست میدهد.
اما خلاف انتظار مردم، آقای زاخیلوال در مهمترین نهاد دیپلوماتیک ما یعنی سفارت افغانستان در اسلامآباد گماشته شد.
روزهای پیش امرالله صالح که یک تاجیک پنجشیری است، خلاف نورم حکومتداری و سیاست در کشور که ورود افراد مبتنی بر قراردادهای سیاسی صورت میگیرد، وارد بدنه نظام شد، اما اینکه آمدن آقای صالح تا چه میزان انگیزه قومی و مصلحتی دارد، در ماههای بعد از آمدنش مشخص خواهد شد.
در حالی که در ظاهر اکثر اقدامهای سیاسی رییسجمهور غنی مورد حمایت و ستایش مردم قرار گرفته است، از دوسیه ایشچی تا خلع امپراطوری عطامحمد نور، برکناری احمدضیا مسعود و …، ولی قسمی که یادآوری شد هنوز برچسب قومی میچسبد و همه موارد از اقوام غیرپشتون بودهاند.
حکومتداری در طول تاریخ معاصر افغانستان قومی بوده و اکنون توقع میرود سیستم فرسوده حکومتهای قومی جایش را به نظام حکومتداری شایستگی و تخصصی بدهد.
افکار عمومی منتظرند که رییسجمهور با فاسدان و بیکفایتان همتبار خویش چه میکند. آنگاه اعمال سیاسی وی را محک خواهند زد.
نویسنده: سید امین بهراد
این هم یک بازی سیاسی است که استعمار میخواهد ازین طریق میان اقوام چون تاجک ازبک وپشتون به طرق مختلف رخنه وارد نموده ودرواقع این خطرناکتر آز حادثه اچین است که نمی توان به نحوی تلافی کرد
کاملا با نظر و تحلیل شما جناب بهراد موافقم. موارد را که در ارتباط به بی کفایتی اشاره کردید و برچسب قومی بودن همه حکایت از وضعیت موجود در کشور می نماید که ما خود شاهد آن می باشیم.