مردی که ارگ را تصرف میکند!
حیران ماندهام که این حکومت چطوری پیش میرود؛ معجزه میشود؟ سران کشور دوپینگ میکنند یا از دواهای یونانی در پل خشتی برای امور رشد سیاست در افغانستان کار میگیرند؟ مثلن دو روز پیش اشرفغنی نمایندۀ فوقالعادهاش در حکومتداری خوب یعنی احمدضیا مسعود را برکنار کرد؛ یعنی چرا رییسجمهور این کار را میکند؛ این بندۀ خدا که آزارش به مورچه هم نمیرسید و باز هم این بندۀ خدا سرش گرم کار بود و فقط روی خوبیهای حکومت به وزرا و مسوولان حکومتی کار خانگی میداد؛ مثلن وقتی میگفت حکومت خوب است، همه تا فردا صدبار روی کتابچههایشان مینوشتند حکومت خوب است.
بعد همین طوری همه ملت مشاهده میکردند که حکومت خوب میشد؛ یعنی نظارت و پشتکار ایشان ستودنی است به جان عطامحمد نور … حالا چی شد، هیچی، حکومتی که قرار بود مثل یک گل خوشبوی بهاری قشنگ و زیبا شود دوباره با برکناری ایشان بیکیفیت و پژمرده و بیآب و اکسیژن میشود، یعنی قدر این همه استعداد چه وقت در افغانستان دانسته میشود.
احمدضیا مسعود هم بعد از خبر شدن این خبر مهم در فیسبوک شاهحسین مرتضوی، در یک جلسۀ شبانه که همۀ رفقا و دوستان و بچههای همسایه تشریف داشتند گفت: «بچهها آماده باشید که فردا بعد از نماز صبح میرویم حکومت موقت درست میکنیم و همه چیز این مملکت را درست میکنیم، اوهوی قدوس! پنجه بکسات هست، رزاق! چاقوی ناخنگیری روی شکمبۀ قاقروده تاثیر ندارد، ریشخندی نکن برو شمشیر ناپلئون بناپارات را بیاور که مو به کلۀ رییسجمهور نگذارم، این شد که همه آن شب عصبانی بودند.
فردای آن روز ایشان به خودشان تلقین کرد که احمدضیا جان تو چند میلیون هوادار داری، باید به جای عصبانیت کمی سیاست کنی اگر بخواهی عصبانی شوی چند میلیون آدم دیگر هم چماق بهدست عصبانی میشوند و خودت نمیفهمی چکار میکنی، یکباره دیدی تا خود واشنگتن را تصرف کردی آن وقت این همه کشور را میخواهم چکار؟ همین شد که کمی خونسرد شد و یک نشست خبری دایر کردند و گفتند اگر من نباشم در کشور همه یکدیگر را میخورند و با این همه بیثباتی باز هم کشور به طرف بیثباتی میرود. آن وقت من چه خاکی بر سرم بریزم با این همه زحمات و فداکاریهایی که کشیدم و نهال حکومت وحدت ملی را آبیاری کردم؛ گذشته از اینها ما یک قرارداد داریم در رهنمای معاملات ارگ که هیچ کسی حق ندارد چشمپُتکان کند و بازی را خراب کرد و هر کس بازی را خراب کرد تا قیامت جود جود جود ….
حالا با این تفاصیل فوقالذکر من کار ندارم که اشرفغنی حق به جانب است یا احمدضیا مسعود، در زمان عقد قرارداد و معامله و جگره کردن روی تقسیم مال و اموال ملت و دولت هم که نبودم تا بخواهم قضاوت کنم که اینها کار خوبی کردند که با هم قهر کردند یا خیر اما به نظر من حکومتداری خوب در افغانستان نیاز دارد تا یک آدمی مثل آرنولد شوارتزنگر داشته باشد، یعنی آرنولد فرماندار کالیفرنیا بیاید افغانستان و شود نمایندۀ فوقالعادۀ رییسجمهور در حکومتداری خوب و با آن بازوهای خطرناک و سینۀ ستپر و اندام هیولایی هر کی حرف آدم را نفهمید و هرچه قلدر، آدمکش، مافیا و قوماندان خودسری کرد با یک حرکت ورزشی روی آسمان بلندش کند و محکم بزند به زمین تا عملکرد حکومت بهتر شود؛ احمدضیا مسعود را هم ببرد کالیفرنیا تا با سخنان نرم و شمردهاش در مورد اهمیت جهاد و شکستاندن ابرقدرت شوروی صحبتهایی داشته باشد و کمی این امریکاییهای بیاحساس را نصیحت کند که وقتی شما به افغانستان بمب مادر ارسال میکنید، غیرتتان کجاست؟ مگر امکان دارد بمب مادر را بدون جواز شرعی بدون بمب پدر ارسال کنید افغانستان؛ شما اصلن محرم شرعی را میدانید یعنی چی؟
گزنه/ طنز روز
مهدی ثاقب