خاطرات تلخ بلوغ
حتی بعضی مادران باسواد از معلوماتدادن دربارۀ بلوغ به دخترانشان خودداری میکنند
دوره قاعدگی که به نامهای حیض، پریود یا عادت ماهوار یاد میشود، جاری شدن خون از پوشش داخلی رَحِم است؛ که بهطور منظم در جنس زنان به گونههای خاصی در دوران بلوغ (اوایل سنین نو جوانی)آغاز و تا سنین یائسگی ادامه مییابد.
در این نوشته سعی شده علاوه بر بازتاب خاطرات تلخ از تجربیات دوره قاعدگی بانوان، دربارهٔ مشکلات جسمی و روحی که از اثر بیتوجهی به آن دچار میشوند، نیز پرداخته شود.
با آنکه عادت ماهوار بعد از رسیدن به سن بلوغ یک امر طبیعی و حتی نشانه سلامت دختران است، اما در کشور ما که بیشتر مردم بهخاطر آگاهی نداشتن از گفتگو در اینباره شرم دارند، اکثریت خانوادهها این قضیه را تابو میدانند و کمتر دختران هستند که از اولین تجربه قاعدگیشان خاطراتی بدی را در ذهن نداشته باشند.
عفیفه که از کودکی دچار پا دردی شدید است، از مکتب رفتن باز میماند و نمیتواند با همسن سالانش معاشرت داشته باشد.او در سیزده سالگی، وقتی برای اولین بار لکههای خون را در لباسش میبیند، ترس و خجالت عجیبی وجودش را فرا میگیرد. عفیفه به رغم بیماریاش که یک دختر گوشهگیر و خجالتی بار آمده، حتی جرات نمیتواند از مادر ناتنیاش بپرسد که چرا این حادثه برای او رخ داده است.
این قضیه که برای عفیفه غیر قابل تحمل و غیر قابل باور میباشد، برای اینکه کسی بالای او شک نکند، تلاش به پنهان کردن آن میکند.
عفیفه میگوید:
«در حالیکه به مشکل تا دستشویی میرفتم، ساعتها مینشستم و خونی که بند نمیآمد را شستشو میکردم. مادرم برایم نگفتهبود که این قضیه برای دختران یک امر طبیعی است، اصلا نمیدانستم چه کار کنم.»
این وضعیت عفیفه که تا شب طول میکشد، شب هنگام، مجبور میشود از جورابهای زمستانیاش بخاطر کثیف نشدن دوشک و لحافش استفاده کند.
با آنهمه مواظبت و ترس که تا صبح نمیخوابد، صبح وقت متوجه لباسهای خونی و بستره خونیاش میشود.
او که از خجالت زبانش لال میشود، مادرش بدون رهنمایی با لحنی تحقیرآمیز برایش میگوید: «اف خدا مریضیت کم بود که حال ای مردار خوریت شروع شد.»
عفیفه میگوید:
«تنها رهنمایی مادرم برایم این بود که تو حالی چتل هستی. هوش کنی که نه نماز بخوانی و نه در چیزهای پاک دست بزنی.
از خودم متنفر شده بودم، این وضعیت که شش روز دوام کرده بود در این مدت درد خفیفی را در جسم و روحم احساس میکردم. بعد از همان وضعیت همیشه دعا میکردم که بار دیگر برایم تکرار نشود.»
اما دعاهای عفیفه مستجاب نمیشود و بعد از سپری شدن ۲۸روز شاهد وضعیت بدتر از قبل میشود. مشکلات پا دردی او نیز هر روز وخیمتر و بدتر میشود و بهخاطر که نمیتواند به شکل درست به خودش رسیدگی کند، مادرش از داروخانه برای عفیفه تابلیتهای جلوگیری از عادت ماهوار میآورد.
عفیفه که متواتر از این تابلیتها استفاده میکند، به مرور زمان به انواع مریضیها مبتلا میشود و داکتران علت بیماریاش را استفاده متواتر از همان تابلیتها تشخیص میدهد.
به باور داکتر مارینا امیری تابلیتها که تخمهگذاری در رحم را به تعویق میاندازد، گاهی اوقات برای دختران که پریودش غیر نارمل شده و تعادل هورمونی اش برهم میخورد، برای دو یا سه دوره توصیه میشود؛ اما دختران که صرف بخاطر به تعویق انداختن دوره قاعدگیشان از این تابلیتها متواتر استفاده میکنند، اگر استفاده آن بیشتر از حد معمول باشد، باعث افزایش مو و اکنه شده، خطرات امراض قلبی، فشار بلند خون و همچنان سکتههای قلبی و مغزی را باعث میشود.
معصومه احمدی قابلهٔ شفاخانه مرکز صحی دولت شاهی نیز در این ارتباط میگوید:
«استفاده از تابلیتهای ضد بارداری به خاطر به تعویق انداختن عادت ماهیانه بدون مشوره داکتر معالج، اگر از حد معمول آن بیشتر باشد، باعث برهم خوردن تعادل عادت ماهوار شده خونریزیهای نامنظم را سبب میشود.
بانو احمدی میافزاید:
«بر علاوه تابلیتهای ضد بارداری، مصرف برخی از داروها که ناخودآگاه باعث توقف دوره قاعدگی در دختران میشود ممکن است بر روی هورمون پروژسترون یا استروژن که نقش مهمی در قاعدگی دارند تاثیر عمیقی بگذارند، که از جمله این داروها میتوان به داروهای شیمی درمانی و ضد افسردگی اشاره کرد که این داروها خطرات بزرگی را در قبال داشته پس برای بانوان توصیه میشود که قبل از مصرف هر دارویی در مورد عوارض آن با داکتر معالج خود مشوره داشته باشند.»
مریم میگوید:
«ده ساله بودم که عادت ماهوار شدم. مادرم با دیدن لکههای خون روی لباسِ زیریام با تعجب گفت: ای وای مریض شدی. با عجله برایم کوتکس آورد و گوشزد کرد که خیلی مواظب باشم، چون دگه خورد نیستم.
من که شوکه شده بودم و چیز زیادی در بارهٔ عادت ماهوار نمیدانستم.
بعد از همان قضیه مادرم با پریشانی و جملات بریده بریده برایم توضیح داد که همه دخترها در ماه یک بار به مدت چند روز عادت میشوند و باید خیلی مواظب خود باشند. سعی کنند زیاد از دستشویی و حمام استفاده نکنند. از خوردن بعضی چیزها مثل ترشی و غذاهای سرد خود داری کنند.
همه چیز برایم جدید و دردناک شده بود.
روز بعد که قرار شد مکتب بروم، تمام مسیری را که بهخاطر مکتب رفتن طی کردم درد داشتم.
پاهایم بی حس شده بودند. درد شدیدی را در زیر شکم و کمرم حس میکردم.
در حالیکه درد امانم نمیداد وقتی پنهانی این موضوع را به همصنفی که همیشه کنارم مینشست گفتم او هاج و واج به طرفم نگاه کرد و پرسید: مطمیٔنی؟ چرا اینقدر زود؟
چند لحظه نگذشت که تمام صنف باخبر شدند؛ گویا اتفاق عجیب افتاده باشد نوع حرف زدن و نگاهای همه به سویم عجیبتر شده بود.
همه با تمسخر به طرفم میدیدند و میگفتند تو خیلی زود عادت شدی، ما شنیدیم که فقط دخترهای بداخلاق و آنهایی که شدیداً شهوتی هستند زود پریود میشوند.
حس بدی تمام وجودم را فرا گرفته بود، حس میکردم قلبم درد گرفته است. در همان لحظات که خونریزیم نیز ده برابر شده بود، هزاران بار خودم را لعنت کردم که چرا این قضیه را پنهان نکردم.
مریم میگوید: «بعد از همان روز سالهاست که این دردِ طبیعی هر ماه حداقل یک روز از زندگی مرا زهر میکند.»
رواندرمانگر امینه طبیب زاده از بعد روانی به این موضوع میپردازد و میافزاید:
«مرحله بلوغ زمانی صورت میگیرد که کودک در حال عبور از پل کودکی به سمت جوانی است که ممکن این مرحله در بعضی دختران در سن خیلی کم اتفاق بیفتد. سنی که هنوز خیلی کودک است و هیچ معلوماتی در این باره ندارد. بیشترین مشکل اینجاست که بر علاوه اکثریت خانوادههای بیسواد و ناآگاه، حتی مادران باسواد این پدیده را شرم تلقی کرده و از معلومات دادن به فرزندانش خودداری میکنند.
در حقیقت باید دخترانی که در حال عبور از سن کودکی هستند توسط مادران و یا در مکاتب توسط روانشناسان و مددکاران اجتماعی آگاهی داده شوند.»
کبرا که فعلا محصل حقوق در یکی از دانشگاههای شخصی در کابل است از تجربیات تلخ اولین دوره قاعدگی اش این گونه روایت میکند:
«در شب عروسی برادرم اصلا حال خوبی نداشتم. نگاههای عجیب مردم بیشتر اذیتم میکرد. همین که متوجه لکههای خونی روی لباسم شدم در حالیکه از ترس به گریه افتاده بودم با عجله داخل دستشویی رفتم و ساعتها در دستشویی نشستم، هر کسی از من سراغ میگرفت، دروازه را باز نمیکردم، تا بلاخره خواهرم متوجه شد. من خجالت زده و از خودم متنفر شده بودم، حس خیلی بدی را تجربه میکردم.»
به گفته فریبا بیات استاد دانشگاه و مشاور خانواده هر فرزند حقوقی بالای والدین خود دارند که یکی از این حقوق تربیت جنسی فرزندان میباشد، با آنکه والدین در مقابل فرزند پسر و دختر خود مکلف هستند. به مادران توصیه میشود زمانیکه دختر او به سن ۹سالگی که شروع بلوغ جنسی در وی میباشد درباره اتفاقات که قرار است بیفتد آگاهی دهد تا دخترش آماده این اتفاقات باشد؛ چون حق آنهاست که بدانند و با کمک والدین خود به خوبی با این قضیه کنار بیایند.
خانم بیات میافزاید:
«اگر بدون آگاهی برای دختران که هنوز کودک هستند این اتفاق میافتد، روحیه آنها ضعیف شده احساس مریضی مینمایند و بر علاوه افسردگی مزمن، از خودشان متنفر شده همیشه احساس کمبودی و طرد بودن میکنند.
شمیم فروتن