جهان خسته از جنگ افغانستان و خوابزدگی مردم
عباسی افغان
طولانیترین جنگ دنیا با خروج نیروهای امریکایی و متحدانش شکل جدیدی به خود میگیرد. شاید کمتر کسی پیشبینی میکرد که امریکاییها بدون دستیابی به کدام نتیجه ملموس، مجبور به ترک افغانستان شوند؛ اما با آغاز خروج نیروهای امریکایی این گمانه عملا رنگ واقعیت به خود گرفت.
کاخ سفید با همه توان اقتصادی و نظامی نتوانست نقطه پایانی بر گره کور جنگ در افغانستان بگذارد و ناچار بدون آنکه دستاوردی داشته باشد، وادار به ترک این کشور شد. شاید ضربالمثل (جلو ضرر را هروقت بگیرید منفعت است) بهترین تداعیکننده شرایط فعلی برای امریکاییها باشد. شاید برای امریکاییها اهمیتی نداشته باشد که چقدر کشته داده یا چقدر هزینه کردهاند؛ همین که خود را از این منجلاب بیرون بکشند برایشان حکم پیروزی را دارد.
جامعه جهانی با سروصدای بسیار، شعار مدرنیته و ادعای بیدارسازی مردم به افغانستان آمد و حال بدون سروصدا از آن بیرون میشود. در این میان افغانستان تبدیل به نقطه کور جهان میشود که نمی توان هیچ راه حلی برای نابسامانیهای آن پیدا کرد .
شاید با اندک توجه به اتفاقات تاریخی در این سرزمین بتوان مشکل اصلی را در مردم این سرزمین پیدا کرد. در طول تاریخ قدرتمندان توانستهاند با سواستفاده از تضادهای گروهی، قومی و مذهبی؛ مردم را به جان هم اندازند و خود حاکم برسرنوشت این مردم شوند. مشکل عدم درک درست مردم این سرزمین از شرایط باعث بهوجود آمدن وضعیت امروزی شده است. حتی پربیراه نیست اگر یادآوری شود جامعه جهانی میخواست مردم افغانستان را از این جهالت بیرون آورد و برای آن هزینههای گزافی پرداخت اما با همه هزینههایی که شده هیچ تکاپو و تلاشی از سوی مردم برای تغییر اوضاع دیده نمیشود و این گمانه به ذهن متبلور میشود که مردم عمدا خود را بهخواب زده و نمیخواهند بیدار شوند!
مشکل افغانستان هیچگاه مداخله خارجی و انگلیس و روس و امریکا و ایران و پاکستان نبوده؛ مشکل، جهالت و نادانی مردم این سرزمین است. تا زمانی که مردم خود را از جهل و ناآگاهی نرهانند و به خودآگاهی و دانش دست پیدا نکنند؛ گره کور این سرزمین باز نخواهد شد. انگلیس در اوج قدرت خود نتوانست مردم این سرزمین را رام سازد. اتحاد جماهیر شوروی هم نتوانست و امریکا هم از این امر عاجز ماند. اینک ماییم و خوابزدگی مردم این سرزمین.