خبر

قربانیانی که خود سرزنش می‌شوند

پتانسیل ویرانگری مواد مخدر خارج از تصور است
همه روزه آماری از قتل، ترور و شهادت در میدان‌های جنگ منتشر می‌شود، اما آماری که چندان رسانه‌یی نمی‌شود و یا اصلا در دست نیست، آمار تعداد افرادی است که با مرگ هر فرد به زوال و سقوط نزدیک می‌شوند.
به تازگی گزارشی از نیویارک تایمز که ترجمۀ آن در شمارۀ پیشین راه مدنیت منتشر شد، گوشه‌یی از این فلاکت ناشی از مرگ را نشان داد. این‌بار کمی متفاوت‌تر؛ زیرا بسیاری از آنان شاید در ظاهر قربانی جنگ و اختلافات به نظر نرسند و معدوم‌شدگان به علت قاچاق موادمخدر باشند، اما آیا کسی می‌تواند انکار کند که شرایط موجود در غلطیدن آن‌ها به قاچاق و کسب درآمد از این راه بی‌تاثیر نبوده است؟
روستای بیوه‌ها در جادۀ جنوبی شهرهرات در ولسوالی ادرسکن این ولایت با زنانی که چادرسیاه بلند بر سر دارند و مانند ارواحی که در عکس این گزارش نشان داده شده در بیابانی که بهترین استعاره از قحطی است، سرگردانند. اما واقعا چرا و چطور مواد مخدر از ما قربانی می‌گیرد.
تاریخچه و دلایل گسترش
آغاز گسترش روند کشت و تولید مواد مخدر به دهۀ ۱۹۸۰ و پس از تهاجم شوروی باز می‌گردد. با تهاجم شوروی به افغانستان و تشکیل گروه‌های جهادی افغان، نیاز مالی این گروه‌ها برای تهیۀ سلاح و ملزومات جنگی، آن‌ها را به سمت فعالیت در عرصۀ مواد مخدر سوق داد.
«مک دانلد» در کتاب مخدر در افغانستان می‌گوید، پس از خروج نیروهای مهاجم و در دورۀ جنگ داخلی که محصول درگیری گروه‌های جهادی بر سر قدرت بود و هم چنین زمان شکل‌گیری جنبش قبایل پشتون، مواد مخدر و تجارت آن به عامل تقویت‌کنندۀ مالی گروه‌های قدرت طلب تبدیل شد.
اهمیت مواد مخدر تا آن حد بود که بسیاری کارشناسان ادعا می‌کنند دلیل موفقیت گروه طالبان در آن زمان این بود که توانستند در مراحل اولیۀ فعالیت خود بر حوزه‌های با اهمیت کشت تریاک در جنوب و شرق افغانستان تسلط پیدا کنند و به تبع آن از طریق درآمدهای حاصل به هواداران و نیروهای تحت امر خود دست‌مزد بالاتری را پرداخت نمایند.
اما پس از سقوط طالبان، تریاک همچنان و حتی قدرتمندتر باقی ماند. ضعف دولت در تحمیل ارادۀ خود بر مناطق مختلف کشور به دلیل عدم وجود نیروهای امنیتی کارآمد باعث گسترش ناامنی در مناطق مختلف شده است. کابل تلاش گسترده‌یی را به منظور تقویت نیروهای مسلح انجام داده که البته این قبیل طرح‌ها زمان‌بر است. نکتۀ قابل تأمل در گسترش سریع تعداد نیروهای افغان، صرفاً افزایش تعداد نیروها بدون توجه به کیفیت افراد تحت تعلیم است. به همین دلیل برخی از در کارآیی این نیروها در برخورد با پدیدۀ مواد مخدر شک دارند.
از سوی دیگر برای بهبود نظام قضایی و افزایش کارآیی آن به‌عنوان مکمل دستگاه‌های امنیتی در امر برخورد با مسالۀ مواد مخدر توجه کافی صورت نگرفته است. همین ضعف باعث عدم پیگیری مناسب در برخورد با مسالۀ کشت و تجارت مواد مخدر شده است.
یکی از جنبه‌هایی که باید در نظر گرفت، وضعیت مالی مردم است. مهم‌ترین بخش اقتصاد کشور، زراعت است. درحالی که وسعت اراضی قابل کشت ۱۲درصد کل مساحت را شامل می‌شود. کشاورزان با توجه به صرفۀ اقتصادی بالاتر خشخاش نسبت به دیگر گیاهان تمایل بیشتری نسبت به کشت آن دارند. این گیاه به دلیل مقاومت بیشتر در برابر بیماری‌ها، مصرف کم آب و نگهداری و حمل ونقل آسان، گزینۀ مناسبی برای کشت است. افزایش درآمد کشاورزان از محل کشت خشخاش دلیل عمدۀ گرایش به کشت مجدد خشخاش محسوب می‌شود.
در کنار این انگیزه زمینه‌های مناسب داخلی هم چون عوامل ژیوپولتیک و عوامل سیاسی- فرهنگی بستر مناسبی را برای گرایش به تولید و تجارت مواد مخدر فراهم کرده است.
تاثیر مواد مخدر در عرصۀ اجتماعی و بهداشتی در کشور به شکل مستقیم منجر به کاهش توان نیروی کار مولّد و ایجاد موج گستردۀ اعتیاد و بیماری‌های ناشی از استفاده‌های غیربهداشتی از این مواد هم چون ایدز شده است.
به صورت غیرمستقیم نیز این تجارت با تقویت گروه‌های قومی – مذهبی و ایجاد زمینه‌های استقلال مالی این گروه‌ها منجر به آسیب در فرآیند شکل‌گیری ارتباطات پایدار میان اقوام و ایجاد هویت ملّی شده است. آسیب‌های اجتماعی و فقری که دامن‌گیر خانواده‌هایی می‌شود که سرپرست ‌خود را در زمان قاچاق این مواد از دست می‌دهند نیز از مواردی است که حتا در تحقیقاتی که از آسیب‌های مواد مخدر در کشور انجام می‌شود، کمتر در نظر گرفته می‌شود.
نجمه رسا

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا