زنان در اسناد تاریخی غور
نبی ساقی
اسناد تاریخی غور، نوشتههای متعلق به قرن ششم هجری قمری (قبل از مغول) است. این قطعات در سال ۱۳۷۰خورشیدی از روستای غلمین در سی کلیومتری شمال شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور، در مغارۀ کوه پیدا شده است.
اسناد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی به وسیلۀ نگارنده و میرزا خواجه محمد خان، بازخوانی و بازنویسی شده و در رسالهیی به نام «برگهایی از یک فصل» یا «اسناد تاریخی غور» با شمارگان هزارنسخه در کابل چاپ شده است.
محتوای نوشتهها را قبالهها و اسناد زمین و املاک، دعاوی حقوقی، پرسشهای حقوقی و فقهی، حوالهها و رسیدات حکومتی، شرح مالیات و عشر روستاها، نامههای خصوصی، مکتوبهای حکومتی، آیات قرآن، مطالب عرفانی و نیایشی وغیره تشکیل میدهد.
در سالهای پسین بیبیسی فارسی، روزنامۀ هشت صبح و برخی رسانههای دیگر نیز در مورد این اسناد گزارشها و مطالبی نوشتند. سرانجام در سال۱۳۹۹ اسناد تاریخی غور، توسط مالک آن میرزاخواجه محمد خان غوری، در حضور رییسجمهور غنی به آرشیف ملی افغانستان سپرده شد.
در این نوشتۀ کوتاه از زنانی یاد میشود که در اسناد تاریخی غور حضور دارند. نگارنده چندی قبل مطلب دیگری در مورد «نام جایها در اسناد تاریخی غور» نوشته بودم که در وبسایت روزنامۀ هشت صبح، قابل دریافت است.
در قطعۀ شماره ۵ (صفحۀ ۲۷) کتاب اسناد تاریخی غور در مورد اقرار محمد بن ابوبکرِ حمزه و زلیخا بنت فخرالدین ابوبکر حمزه آمده است که «یک سر کنیزک هندی میانه بالا، کشاده ابرو، پارسیگو … به نام شیرین را آزاد کردند.»
سند در جمادیالاول سنه ۵۹۸ ه.ق نوشته شده و تمام قطعه سالم و قابل خوانش است. در این قطعه از دو زن یاد شده است، یکی زلیخا بنت ابوبکر و دیگری کنیز هندی پارسیگو به نام شیرین که توسط زلیخا و برادرش آزاد شده است.
قطعۀ شماره ۶ (صفحه ۲۹) از حره بنت علی بن مسعود و منکوحۀ محمود حره بنت شجاعالدین حسن بن بهرام یاد کرده که «بفروختند به رضای یکدیگر یک قطعه زمین که ایشان را بود اندر حدود قصبه طاق.»
این سند تاریخ ۵۸۷ هجری را با خود دارد. حره اسم خاص نیست و به هر زن آزادی اطلاق میشده است و تقریبا مثل لفظ بانو یا خانم است که امروزه در زبان فارسی رایج است.
در این اسناد و سایر اسناد دوران کهن، گرفتن نام زنان گاهی تابو به نظر میرسیده و به جای درج نام آنها در اسناد و نوشتهها از لفظ «حره» که به معنای زن آزاد است یاد میشده و بعد از آن، اسم پدر و پدرکلانش آورده میشده تا مشخص باشد که سند در مورد چه کسی است. در این سند از دختر علی بن مسعود و زوجۀ محمود با لفظ حره بدون ذکر نام آنها یاد شده است.
قطعۀ شماره ۱۰ (صفحۀ ۳۷) مورد جالبی است. در این سند سپهسالار شمسالدین امیرعلی اقرار میکند که «اگر از پیش زوجۀ خود ماهبیبی بنت محمود غزنوی غایب گردد، غیبتا منقطع و از غیبت این شمسالدین امیرعلی چهارماه پیوسته بگذرد که تن این امیرعلی یا نفقۀ این امیرعلی، چنانکه از این دو یکی، بدین ماه بیبی… نرسد، امر طلاق ماه بیبی به دست ماه بیبی کرد، تا بعد از وجود این شرطها، پای خود را از عقد و نکاح امیرعلی به یک طلاق باین کشاده کند، در هرمکانی که باشد و هر وقت که خواهد». سند در جمادیالاخر سنۀ ۵۹۱ هجری قمری نوشته شده است.
قطعۀ شماره ۱۳ (صفحه ۴۳) در مورد فروش درخت است: «اقرار کرد عایشه بنت محمد الحسین که بفروخت یک تنه سیب وصل … به پانزده دینار زر فیروزکوهی … به امیر زینالدین حسن از دِیه بردیز».
سند در ۲۷ رجب سال ۶۱۳ نوشته شده است و زنی به اسم عایشه مالک درختی بوده که آن را به پانزده دینار پول فیروزکوهی به امیر حسن از قریۀ بردیز فروخته است.
بردیز امروزه متعلق به ولسوالی چهارسدۀ ولایت غور است. رودمرغاب از چهارسده میگذرد و این منطقه در دوران قدیم، مرکز غرجستان تاریخی بوده است. قصبۀ طاق نیز که در قطعۀ شماره ۶ از آن یاد شد، در همین ولسوالی واقع شده است.
فاطمه از منطقۀ مرغاب زن دیگری است که در قطعه شماره ۱۴(صفحه ۴۵) از او نام برده شده است. فاطمه در این سند خانۀ را میفروشد و برادرش را وکیل، تعیین میکند.
سند در ۲۶ رمضان سال پنجصد وچند نوشته شده است. سال پنج صد و واضح است و ادامۀ آن که پنجصد و چند باشد، قابل خوانش نیست و از میان رفته است. در قطعۀ شماره ۱۹ در صفحۀ ۵۳ نیز از زن دیگری به نام عایشه یاد شده است. این قطعه تاریخ ندارد، اما کاغذ و خط، نشان میدهد که این سند نیز متعلق به همان دوره است.
قطعه شماره ۲۰ (صفحۀ ۵۵) در مورد میراث زنی است که شوهر او سهم خانمش را از برادرزن خود طلب دارد و این دعوی از مفتی یا حاکم پرسیده میشود و مفتی یا مقام مسوول دولتی به آن پرسش جواب ارایه کرده است.
در نهایت قطعۀ شمارۀ ۶۸ (صفحۀ ۱۰۹) یک نامۀ شخصی است. اول و آخر نامه از میان رفته است و نویسنده و گیرندهاش مشخص نیست. در قسمتی از نامه آمده است که «خواهر فاطمه را و سیمین را سلام برساند و آرزومندی نماید ما را به دعا یاد دارند.»
در مورد اسناد تاریخی غور از جهات بسیار دیگر میتوان تحقیق کرد و مطلب نوشت. امیدوارم اهل تحقیق و پژوهش با مراجعه به آرشیف ملی افغانستان یا کتاب «اسناد تاریخی غور» جنبههای گوناگون این اسناد ارزشمند را تحقیق کنند و رازهای پنهان آن را برای علاقهمندان باز کنند و بگشایند.
منبع:
اسناد تاریخی غور(۱۳۸۸) میرزا خواجه محمد و نبی ساقی، کابل: انتشارات سعید.