تحلیل

سفر مهمی که حرف جدیدی از آن شنیده نشد

چندی ‌پیش گزارشی در شماری از رسانه‌ها نشر شد که در آن از تلاش ناموفق رییس‌جمهور غنی برای ملاقات با همتای امریکایی‌اش، جو بایدن سخن گفته شده بود.

در آن گزارش همچنان آورده شده بود که به‌دلیل درخواست ملاقات شخصی، این درخواست رد و از رییس‌جمهورغنی خواسته شده که اگر خواهان ملاقات جوبایدن است، یک‌جا با شرکای قدرتش به امریکا بروند.

گزارش نشرشده ساعاتی بعد تکذیب شد و تلویزیون ملی گزارش داد که رییس‌جمهور در آیندۀ نزدیک به امریکا سفر خواهد کرد.

سرانجام آقای غنی همراه 10تن از اعضای هیات همراهش از جمله داکتر عبدالله عبدالله؛ رییس شورای عالی مصالحه ملی، پس از سفر چهارده‌ساعته، روز پنج‌شنبه -4 جوزا- به امریکا رسیدند.

دو روز پیش از سفر رییس‌جمهور و هیات همراهش، عنایت‌الله بابر فرهمند، معاون اول داکتر عبدالله و عضو ارشد حزب جنبش ملی، در صحبت با شماری از رسانه‌ها، این دیدار را حیاتی خواند و از نبود نماینده اوزبیک‌ها و هزاره‌ها در ترکیب هیات، ابراز نارضایتی کرده بود.

از جانب دیگر به‌دنبال وخیم‌شدن شرایط امنیتی و سقوط  بیش‌تر از 60ولسوالی در ظرف چندهفته و شعله‌ورشدن آتش جنگ در بسیاری از نقاط کشور، این دیدار حیاتی به‌شمار می‌رفت.

مدیریت حلقۀ خودی رییس‌جمهور و نتایج آن  

بایدن که باری پیش از رسیدن به سمت ریاست‌جمهوری امریکا از شکاف‌‌های قومی در افغانستان سخن گفته بود، به‌نظر می‌رسد اهمیت زیادی به واقعیت‌های اجتماعی و تشکیلات قومی کشور می‌دهد. چیزی که حکومت اهمیت چندانی به‌آن نمی‌دهد. حکومت همواره از طرف شهروندان و آگاهان امور سیاسی به تمرکزگرایی بیش از حد قدرت و مدیریت آن به‌دست یک حلقۀ کوچک و نزدیک به آقای غنی مورد انتقاد بوده است. گاهی حتا معاونان آقای غنی از حلقه‌ بیرون می‌مانند.

این تمرکزگرایی که در داخل نظام، بسیاری از شهروندان و سیاسیون را ناراض کرده و در شرایطی که بیش‌تر از هر زمانی نیاز به ایجاد یک صف واحد در برابر گروه طالبان می‌رفت، این صف بیش از حد تضعیف شد.

چنددستگی سیاسی در برابر گروه طالبان، هر عامل دیگری هم اگر داشته باشد، یکی از مهم‌ترین عواملش همین گرفتن گلوگاه سیاسی افغانستان به‌دست یک حلقه کوچک است. حلقه‌یی که حتا رویۀ مثبت رییس‌جمهور غنی را هم تاریک کرده‌اند. تظاهرات اخیر در فاریاب و انتقاد شماری از سیاسیون و نمایندگان مردم را می‌توان مصداق بارز این ادعا پنداشت.

در جانب دیگر، گروه طالبان که خروج نیروهای خارجی را به‌ رویای کاذب پیروزی نظامی تعبیر می‌کردند و صف جمهوریت را نیز چنددسته ‌می‌دیدند، بیش‌تر از هر زمانی به جنگ و خشونت دامن زدند. طبیعی ا‌ست که افزایش جنگ و خشونت به‌نفع هیچ گروهی نیست، جز گروه طالبان که جنون خشونت‌طلبی را با رویای پیروزی نطامی در خیال می‌پرورانند.

سقوط ده‌ها ولسوالی، آواره‌شدن صدها فامیل و وارد شدن خسارات زیاد به دولت و ملت، نتیجۀ همین مدیریت و پالیسی امنیتی و تیمی حلقه‌‌یی بود که همه شاهد آن بودیم.

آقای غنی که عملا میدان را به‌نفع طالبان می‌باخت، از بسیج نیروهای خیزش مردمی به‌حیث گزینه نهایی سود جست. ظاهرا در دیدار با همتای امریکایی خود، تنها حرف حساب آقای غنی شاید این بوده باشد که خیزش‌های مردمی نمایانگر بودن ملت در کنار حکومت است و دولت بایدن برای حفاظت و حمایت از حکومت افغانستان، در برنامه‌های نظامی خود تجدید نظر کند.

آن‌چه از این دیدار تا کنون هویدا شده، این است که تغییر و تجدید نظری در کار نیست. ظاهرا رییس‌جمهورغنی و داکترعبدالله نتوانسته‌اند جوبایدن را برای تجدید نظر در برنامه نظامی امریکا در قبال افغانستان متقاعد کنند. به‌قول معروف قصه همان است که بود.

سیاست‌ بایدن در قبال جنگ و صلح افغانستان نشان می‌دهد که او ریسک بیش‌تری می‌پزیرد. با وجود اظهارات مقام‌های امنیتی و سیاسی امریکا مبنی بر خروج زودهنگام نیروهای نظامی امریکا و پیامدهای احتمالی آن، او این روند را دنبال کرد و تاکنون نیمی از نیروهای نظامی این کشور از افغانستان بیرون شده‌اند. شاید او بیش‌تر از این نیز ریسک کند و قابلیت طالبان را در حضم گفتگو و پذیرش صلح محک بزند.

از جانب دیگر بایدن تا آن حد از حکومت فعلی ناراض است که بار دیگر این حکومت را به حاشیه خواهد راند و برای سرنوشت افغانستان با گروه طالبان و قدرت‌های منطقه از جمله پاکستان چانه‌زنی خواهد کرد.

چراغ ‌سبز این چانه‌زنی‌ها قبلا در مسالۀ گرفتن امنیت میدان ‌هوایی بین‌المللی کابل (حامد کرزی) به دست نیروهای نظامی ترکیه و درخواست اجازه برای ایجاد پایگاه نظامی در پاکستان بود. بایدن با به حضور پذیرفتن رییس‌جمهور غنی و داکتر عبدالله، این بار اما به‌نظر می‌رسد حجت تمام کرده باشد.

ظاهرا تنها سخن جدید در زمینۀ تجدید نظر در همکاری‌های نظامی امریکا و افغانستان، ماندن 650نظامی امریکایی برای حفاظت از کارمندان سفارت‌هاست.

اکنون که هیات افغانستان بدون دستاورد قابل توجهی برمی‌گردند، به‌نظر می‌رسد توپ در میدان گروه طالبان خواهد بود. گروه طالبان که قبلا با حضور نیروهای ترکیه در میدان هوایی مخالفت کرده بودند، شکی نیست که باز بر طبل مخالفت بکوبند و حضور 650نظامی امریکایی را نپذیرند. سرانجام کار، طولانی‌شدن پروسۀ صلح و احتمال ناکامی این پروسه خواهد بود.

از آغاز پروسۀ صلح، مناطق زیادی در جنگ سوخته و دست‌به‌دست شده و طالبان برای نشان دادن قدرت‌شان همواره به خشونت و جنگ تاکید کرده‌اند. آن‌ها این کار را ادامه می‌دهند و در زمانی که سخنی از صلح و توافق باشد، با شدت بیش‌تری این خشونت‌ها را ادامه خواهند داد.

فراموش نکنیم، وضعیت امروز رییس‌جمهور غنی و حکومتش نتیجۀ سیاست‌گذاری خود او و حلقۀ نزدیک به اوست. اگر ایشان به تمرکزگرایی بیشتر و رقابت‌های درون نظام جمهوری دامن نمی‌زدند، قطعا افغانستان موضع قوی‌تر از حالا در مناسبات صلح و جنگ می‌داشتند و ملت و دولت بهای کمتری در جنگ با گروه طالبان می‌پرداختند. هم‌چنین زنان کمتری بیوه، سربازان کمتری کشته و خانواده‌های کمتری آواره می‌شدند.

در وضعیت اکنون ماییم و نوای بی‌نوایی که غیر از چند واژه برای جویدن کلماتی شبیه «فصل جدید مناسبات افغانستان و امریکا» که آن‌ هم بیش‌ بر زبان طرفداران یک حلقه کوچک بیش‌تر می‌چرخد چیزی در بساط نداریم، تا دیده شود دیگران برای ما چه می‌دوزند.

طاهر احمدی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا