رخدادهای بیآدرس!
پنجشنبه هفتۀ گذشته ظاهرا یک گلوله هاوان در منزل آقای عطامحمد نور در شهر مزار شریف فرود آمد و منفجر شد. این گلوله درست زمانی فرود آمد که آقای نور میزبان یک جلسه مهم از نمایندگان احزاب سیاسی و فرماندهان سالهای جهاد و مقاومت بود تا به هدف مقابله در برابر طالبان تدابیر مشترک اتخاذ نمایند. گفته شده که در اثر انفجار این گلوله چهار نفر از محافظان سید ظاهر مسرور و محمدعلی محقق؛ نمایندگان بلخ در شورای ملی زخمی شدهاند.
اقامتگاه آقای نور بهشدت تحت مراقبت امنیتی قرار دارد و تا حالا سابقه نداشته که مورد اصابت راکت و هاوان قرار بگیرد. هرچند از قول آقای محقق گفته شده که این گلوله توسط طیاره بدون سرنشین طالبان به منزل آقای نور انداخته شده، اما ارگانهای امنیتی در این زمینه تا هنوز اظهار نظر نکردهاند که این گلوله از کجا و چگونه و آن هم در این وضعیت پیچیده بر منزل آقای نور فرود آمده است!
اگرچه انفجار این گلوله تلفات جانی نداشت، اما سوال این است که مرجع و منبع شلیک این گلوله در کجا قرار داشته و اساسا چه کسی و کسانی در پشت این ماجرا نشستهاند که با دسترسی به اطلاعات دقیق و سنجش کروکی دقیق به این اقدام مبادرت ورزیدهاند؟
آقای مسرور؛ نماینده بلخ در شورای ملی، این واقعه را انفجار مرمی هاوان گفته است که اگر اظهارات ایشان درست باشد، پیچیدگی این رخداد بیشتر میشود و سوالهای مهمی مطرح میگردد.
یکی از رویکردهای رفتاری در افغانستان نسبت به حوادث و رخدادهای گذشته و جاری در این کشور، پیچیدهسازی این رخدادها میباشد که عقبههای استخباراتی آن همواره از دید افکار عمومی پنهان میمانند.
تردیدی نیست که تمامی رخدادهای گذشته و جاری بهشمول همین فرود آمدن مرمی هاوان به اقامتگاه آقای نور، در کانتکس بازیهای پیدا و پنهان استخباراتی قابل تحلیل و تفسیر است که از سالیان دور به اینسو، در پیرامون ما جریان دارد.
البته فهم متن و محتوای این بازیها هم آنچنان دشوار نیست که در عصر و زمان ما قابل رمزگشایی نباشند. آنچه را ما در میدانهای جنگ میبینیم و یا در الگوهای رفتاری بازیگران میخوانیم، هرگاه در کنار هم چیده شده و با وسواس و دقت بیشتر یا به تعبیر دیگر با چشم مسلح نگریسته شوند، بسیاری از گوشههای پنهان ماجرا نیز تا حدودی قابل رویت و فهم پذیر میشوند.
از همین رو تمرکز جنگ در شمال و پیشروی برقآسای طالبان و تصرف دراماتیک ولسوالیهای تحت کنترول دولت توسط طالبان، پهلوهایی پنهان نیز دارد که رمزگشایی از آن غیر ممکن نخواهد بود.
انفجار گلوله هاوان در اقامتگاه آقای نور نیز شامل همین پهلوهای پنهان گسترش بحران در شمال میباشد که نخست از همه دستگاه امنیتی و استخباراتی دولت میباید به این ابهامات روشنی اندازند و از وقوع چنین حوادث جلوگیری کنند. نشانههایی که در کشوقوس و یا فرازوفرود جنگ قابل خوانشاند، حکایت از همسوییهای پنهان بعضی حلقات ظاهرا همسوی جمهوریت با طالبان دارند که با استفاده از ابزارهای مختلف در کمترین کار، شرایط تفوق روانی آنها را بر مدافعان مردمی نظام جمهوری فراهم مینمایند.
از این رو در چنین وضعیتی که سرنوشت و آرزوهای یک جامعه در معرض فروپاشی قرار گرفته و کوچکترین غفلت امنیتی میتواند مجالی هرچند اندک را برای موفقیت توطیههای دشمنان آرامش مردم افغانستان فراهم نماید، سکتور امنیتی و استخباراتی کشور و در راس آن شورای امنیت ملی مکلف است که از شکل گرفتن حفرههای امنیتی جلوگیری کرده و در برابر تمامی رخدادها خود را مسوول و پاسخگو بدانند.
اگر قرار باشد که مکلفیت وظیفهیی و تقید وجدان ملی وجود داشته باشد، هیچ رخداد واقعشده بدون آدرس نیست و کوچکترین واقعه نیز به یک عامل مرتبط به یک آدرس قابل بررسی میباشد.
در روشنایی همین واقعیت، فرود آمدن مرمی هاوان در اقامتگاه آقای نور نیز یک رخداد تصادفی نیست و قبل از اینکه آدرس آن توسط گمانهزنیهای مردم روشن شود، دستگاه امنیتی و استخباراتی دولت باید واقعیت این ماجرا را روشن سازد که این مرمی از کدام آدرس و با استفاده از کدام وسیله و امکانات در منزل آقای نور فرود آمده است!
اگر به قول آقای محقق، طالبان با استفاده از طیاره بدون سرنشین به این حمله مبادرت ورزیده، چرا تا حالا در مراکز فرماندهی نیروهای دولتی به چنین اقدام دست نزده و اگر آدرس دیگری در پشت این حمله قرار دارند، در کجاست و چگونه میتوانند چنین حفرههای کلان امنیتی ایجاد کنند؟
سلیمان باختری