قبضه سهنفره قدرت؛ خطر فروریزی جمهوریت
تحولهای اخیر در میدانهای نظامی و عرصههای سیاسی افغانستان، تغییراتی را در کنش مقامات و سخنگویان حکومتی نیز وارد کرده است.
عمدهترین کاری که قبل از این تحولها توسط مقامهای بلندپایۀ حکومتی انجام میشد و عمدتا شهروندان از آن ناراض بودند؛ همان نوشتن اعلامیه و تقبیح حادثههای امنیتی بود.
این نکته نیز قابل یادآوری است که قبل از داغ شدن میدانهای نبرد در سطح ولسوالیها، حملات خونین در شهرها بیشتر بود. هرچند طالبان مسوولیت رسمی آن حملهها را بهدوش نمیگرفتند، اما باری یکی از مقامات بلندپایۀ آنها با رسانهها گفته بود: در افغانستان هیچ نیروی مسلح دیگر، غیر از طالبان وجود ندارد.
از طرف دیگر طارق آرین؛ سخنگوی وزارت داخلۀ کشور، طالبان را مسوول حملات خونین در شهرها دانسته و گفته بود، طالبان دو اعلامیه و دو آدرس دارند. هرگاه بالای اهداف نظامی حمله میکنند، مسوولیت میگیرند و سخنگویان جعلیشان اعلامیه مینویسند؛ اما هرگاه اهداف ملکی را هدف قرار میدهند، تحت نام داعش مسوولیت میگیرند.
واضح است که طالبان در ناامنسازی شهرها و انجام حملاتی که تلفاتی را از شهروندان نیز میگیرند، دست دارند؛ اما در وضعیت حاضر نیازی به یادآوری آن نیست. آنچه باید یادآورش شد این است که دولت با بهکارگیری ساختارهای منظم امنیتی، امنیت شهرها و مناطق دیگر را باید تامین کند.
به گفتۀ آگاهان امور سیاسی، نیروهای امنیتی هم از لحاظ امکانات و هم از لحاظ تعداد، تواناییهای زیادی دارند و اگر درست مدیریت شوند، قادر به شکست طالبان و تامین امنیت کشور خواهند بود.
بهگفتۀ تیم کین، سناتور امریکایی، اگر 350هزار نیروی نظامی افغانستان نتواند امنیت کشور را تامین کند، 2هزار 500 نیروی امریکایی هم نمیتواند.
این در حالی است که شجاعت و توانایی نیروهای نظامی کشور بارها شنیده شده است.
استیفن لیونارد؛ کارشناس نظامی امریکا که با نظامیان افغانستان نیز کار کرده، اخیرا با شبکۀ خبری صدای امریکا صحبت کرده و در قسمتی از سخنان خود میگوید: «آنها بسیار شجاع استند و توانایی غیرقابل باور دارند.»
با این حال سوالهای زیادی در خصوص اینکه چرا پس از خروج نظامیان امریکا از افغانستان جنگها بهنفع طالبان شدت یافت، مطرح است.
محمدحسین جعفریان؛ کارشناس مسایل افغانستان طی صحبتی با شبکه خبری بیبیسی به این نظر است که مورد مهمی را در این زمینه باید مد نظر داشت. اینکه طالبان و دولت افغانستان، هر دو با ایالات متحده امریکا توافقاتی دارد.
به نظر آقای جعفریان، توافق طالبان و دولت افغانستان با امریکا، این شک را بهبار میآورد که ممکن است پشت جنگهای اخیر و سقوط ولسوالیها هماهنگییی پشت پرده وجود داشته باشد.
به باور این کارشناس، این هماهنگی میتواند در خدمت قبضۀ قدرت توسط رییسجمهور غنی قرار گیرد.
آقای جعفریان باور دارد که رییسجمهور غنی برای قبضۀ قدرت با دو حریف جدی؛ طالبان و جبهۀ شمال مواجه است. بنا بر همین دلیل است که نبردهای اخیر عمدتا در ساحات شمال افغانستان صورت گرفته است.
آقای جعفریان در قسمتی از صحبتهایش تصریح میکند که آقای غنی از جنگ در شمال سود برده و خواهان ضعیف شدن دو مخالف جدیاش در جنگ با همدیگر است.
واضح اما این است که با توجه به وضعیت افغانستان، حکومت میبایست در پی تقویت صف جمهوریت باشد و از ایجاد رقابت و حذف افراد این صف دوری کند. افرادی مه فراتر از یک جمهوریت سهنفره به جمهوریت مردمی و واقعی میاندیشند.
آقای غنی و نزدیکان او باید این را درک کرده باشند که نخست لازم است جمهوریت در مقابل امارت بهپیروزی قطعی برسد. تا آنزمان هرگونه اقدام به قبضۀ قدرت در درون جمهوریت، نه به خیر ملت است و نه به خیر جمهوریت.
استیفانو پونیکورو، نماینده ملکی ناتو در افغانستان در صحبتهای اخیرش با تلویزیون آشنای صدای امریکا، با آنکه از کمکهای دوامدار ناتو به افغانستان سخن میگوید، از نبود اتحاد در سطح رهبری حکومت در مقابل طالبان نیز یادآوری میکند.
او در قسمتی از سخنانش میگوید: «آنچه ما را نگران میکند، انقسام و نبود اتحاد در سطح رهبری افغانستان؛ آن هم در هنگام حملات طالبان است.»
شواهد نشان میدهد که بازیهای آقای غنی با رهبرانی که خاستگاه مردمیشان شمال افغانستان است، یکی از دلایل عمدۀ این انقسام در برابر طالبان دیده میشود.
انقسام در سطح رهبری حکومت در برابر طالبان بدون شک، موضع دولت را بیشتر از پیش تقویت میکند. این مساله میتواند به تغییر نگرشها در رابطه بهطالبان منجر شود و عملا آنها را از لحاظ روانی پیروز میدان جلوه دهد. بهاین معنا که سیاست «قبضۀ قدرت» آقای غنی و حلقۀ نزدیک به او، سرانجام ملت و جمهوریت را در جال این سیاست میبندد و دو دستی تقدیم کشورهای همسایه و طالبان خواهد کرد.
آقای پونیکورو در ادامه صحبتهایش در جواب خبرنگار که میپرسد، طالبان به درخواست ناتو و سازمان ملل مبنی بر کاهش خشونتها وقعی ننهادهاند، ناتو چه گزینههای بعدی را روی دست دارد؛ مسوولیت را به کشورهای منطقه بهخصوص همسایههای افغانستان میاندازد. او میگوید: «اکنون نوبت آنهاست که پا پیش بگذارند ….»
نکته اینجاست که از میان همسایگان ما، ایران و پاکستان دو کشوری است که همواره از طالبان حمایت کردهاند. حال وقتی میدان برایشان باز شود، بدون شک بهنفع گروه طالبان بازی خواهند کرد.
مطالب نشرشده در شماری از رسانههای ایرانی و پاکستانی در این اواخر نشان میدهد که این دو کشور، آشکارا در حمایت از طالبان دست دارند. اینکه پشت پرده و پنهانی با این گروه چه مناسباتی دارند، ممکن است دهها بار محکمتر باشد.
در روزهای اخیر شیخ رشید احمد، وزیر داخله پاکستان در مصاحبهیی با تلویزیون جیونیوز این کشور گفت که اکثر خانوادههای اعضای طالبان در پاکستان زندگی کرده و اجساد آنها در این کشور دفن شده و زخمیهای آنها در این کشور تداوی میشود.
حمدالله محب، اما در واکنش به سخنان آقای رشید ضمن تحسین او، اظهار داشت که به بیشتر پاکستانیهای شجاع نیاز داریم تا در مورد حمله به افغانستان صحبت کنند.
واقعیت این است که همۀ جهانیان آگاهند که گروه طالبان تحت حمایت پاکستان قرار دارد. نیازی به این و آن حرف نیست. آقای محب باید به این فکر باشد که در برابر موضع طالبان چهکار عملی میتوان کرد! آفرین گفتن به یک مقام پاکستانی کاری از پیش نمیبرد، جز یک ابراز احساسات کودکانه از سوی کسی که ناخواسته بر چوکی یکی از سمتهای مهم دولتی قرار گرفته است. آقای رییسجمهور با چنین افراد نزدیک به او، اگر تا صدسال دیگر هم به مقامهای پاکستانی آفرین بگویند، چیزی حل نخواهد شد تا تغییری در دیدگاه و سیاست کوچک حلقهییشان وارد نشود.
نتیجۀ این سیاستگذاریها و موضعگیرها، جز فروریزی جمهوریت و ناکامی کلان امنیتی در میدانهای جنگ چیز دیگری به بار نخواهد آورد. در چنین وضعیتی مقامها و سخنگویان حکومتی هر روزه به آن واداشته میشوند تا این ناکامیها را توجیه و یا تایید کنند!
طاهر احمدی