با سلیمه مزاری و نیروهای زیر امرش در خطوط نبرد با طالبان
با سلیمه مزاری و نیروهای زیر امرش در خطوط نبرد با طالبان
منبع: فارین پالیسی/ نویسنده: لاین او دُنِل
در پهنای دشتهای طلایی و سبز ولایت بلخ در شمال افغانستان، روزها آرام به نظر میرسند، اما شبها، همینکه تاریکی زمین را بپوشاند، موتورسیکلهای گروه طالبان آماده حرکت میشوند به سوی پاسگاههایی که برای مقابله با این گروه بنا شدهاند. تبادل آتش میان دو طرف ممکن است تمام شب و یا چند ساعت طول بکشد.
محمد امیر، مسوول اکمالات نیروهای خیزش مردمی ولسوالی چهارکنت بلخ، پس از یک ساعت رانندگی در جنوب شهر مزار، با اشاره به طالبان میگوید: «آنها میخواهند حساسیت ما را برانگیزاند و حوصله ما را سر ببرند.»
سهوصد پنجاه تن از مردان محل، زنی را بهعنوان فرمانده جنگی برگزیدهاند در مقابل حملههای طالبان. سلیمه مزاری، ولسوال چهارکنت ولایت بلخ، زنیست چهلساله. از معدود زنانی است که در چشمانداز سیاسی مردسالار افغانستان، به این مقام رسیده است. او میگوید، سهونیم سال است که مسوولیت رهبری ولسوالی چهارکنت را گرفته و 80درصد وقتش را در جنگ با طالبان گذرانده است؛ طالبانی که تلاش دارند سیودو هزار تن از باشندگان مزار را که هزاره و اوزبیکتبارند، را از آنجا برانند.
او همچنان جادهای در این ولسوالی ساخته است که در افغانستان دستآورد بزرگ به حساب میآید. او میگوید که طالبان قصد دارند آن را مسدود کنند و قسمتهای از آن را ماینگذاری کردهاند.
با طلوع آفتاب در آسمان ولسوالی چهارکنت ولایت بلخ، سلیمه مزاری با موتر ضدگلولهاش آماده حرکت به خط مقدم جنگ میشود. معمولا صدای آهنگهای حماسی از دورن موتر مزاری شنیده میشود تا موجب الهام و دلگرمی مردم شود.
او از تپههای شیبدار بالا میرود تا با مردانی که پشت سوراخهای سنگرهای مشرف بر مواضع طالبان است، گفتگو کند. او با احوالگیری از آنها میخواهد مطمین شود که افرادش به قدر کافی، غذا، مهمات، حمایت پولیس، اردوی ملی و ریاست امنیت ملی را دارند.
بزرگی و مهارت او در رهبری، آشکار و هویداست. دفتر مزاری هیچ وقت از نیروهای نظامی محلی و سلاحبهدستان خالی نیست که هر لحظه به دیدار او میآیند. یکی از فرماندهان پولیس نزد او میآید و با لحن تاسفآمیز میگوید که نمیتواند ناپدیدشدن 40هزار فیر مرمیای که باید به نیروهای تحت رهبری مزاری میرساند، توضیح دهد. مزاری یکی از کارمندان برنامه جهانی غذا را که میخواهد آرد در قریههای تحت حاکمیت طالبان ببرد، سرزنش میکند. تیلفونش مدام لرزش دارد و زنگ میخورد.
شورشیان طالبان در چند هفته ماه گذشته جنگ شدیدی را در سراسر مناطق شمال راه انداخته و مناطقی را از کنترل نظامیان دولت خارج کردهاند. آنها بر بلندیهای دهها روستا و ولسوالی پرچمشان را برافراشتهاند. حمله بر پوستههای مرزی که فرصتهای بزرگی را برای درآمد نامشروع در اختیار این گروه قرار میدهد، باعث تضعیف روحیه مردم در سطح محلی و ملی شدهاست. برخی از مناطق تصرفشده توسط طالبان، درست مانند توپ پینکپانگ، دست بهدست میشود؛ گاهی بهدست طالبان و گاهی به دست نیروهای دولتی.
واضح است که سیاست گروه طالبان در این جنگها، خستهکردن نیروهای دولتی و وادارکردن آنها به دست کشیدن از جنگ است. این استراتیژی آنها هماهنگ با ایجاد ترس است. ایجاد ترس در مردمی که گمان میکنند با بیرون شدن نیروهای خارجی این گروه بر سرنوشت آنها حاکم میشود و نیروهای دولتی توان دفاع را نخواهند داشت.
حکومت رییسجمهور اشرف غنی که فاقد استراتیژی منسجم است، از برداشتن سلاح توسط مردم عادی که «قیام مردم علیه طالبان» خوانده میشود، حمایت کرده است. مسلحشدن مردم اما خطرهای خودش را دارد. برخی مقامات ارشد نظامی حکومت بیم از آن دارند که گروههای مسلحشده خیزشهای مردمی، تبدیل به نیروهای نظامی شخصیتهای سیاسی شوند که به دنبال تقویت قدرت خود استند. اما دیگران، آنها را «سپر انسانی» میخوانند که از نظامیان دولت که تحت فشار جنگ، به سرعت اراده خود را از دست میدهند، محافظت میکنند.
شکریه بارکزی، دیپلومات و عضو پیشین مجلس نمایندگان افغانستان به رادیو «لیبِریتی» گفته است: «مسلحسازی مردم هم در کوتاهمدت و هم در درازمدت برای افغانستان مضر است.» به باور او، با مسلحشدن مردم، به شمار نیروهای مسلح غیرمسوول افزوده میشود و در ضمن، باعث افزایش ستیزه و درگیری میان فرماندهان محلی و گروههای مختلف نژادی خواهد شد.
درگیریها در افغانستان رنگ و بوی قومی دارد. هزارهها، اوزبیکها و تاجیکهایی که در برابر طالبان میجنگند، این گروه را یک گروه تمامیتخواهی پشتونی میدانند زیر بیرق سفید، میان عبای مذهب و با نام طالبان میخواهند مناطق بیشتری را تصرف و تصاحب کنند.
مزاری، ولسوال چهارکنت میگوید: «حملههای نزدیک به چهل سال بر ولسوالی چهارکنت، باعث کاهش نزدیک به 80درصد نفوس این ولسوالی شده است.» در مناطق دیگر بلخ، اوزبیکها و تاجیکها نیز نیروهای مردمی را سازماندهی میکنند تا با تهاجم طالبان بر مناطقشان مقابله کنند.
عنایت نجفیزاده، موسس انستیتوت مطالعات جنگ و صلح در کابل میگوید که نیروهای خیزش مردمی نیازمند مدیریت خوب توسط دولت است تا از تبدیل شدن آنها به ابزار منافع سیاسی و محلی جلوگیری شود.
آقای نجفیزاده به «فارین پالیسی» گفته است: «با توجه به آنچه در گذشته شاهد بودیم، این نیروها پس از شکست طالبان، بر سر مسائل سیاسی، نظامی و منابع به مخالفت باهم خواهند پرداخت؛ چون خطوط غیرقابلانکاری، آنها را به گروههای قومی تقسیم میکند. اگر آنها به خوبی مدیریت نشوند، ما شاهد نزاعهای محلی و هرجومرج خواهیم بود.»
کاخ سفید با وعدههای کمکهای نظامی و اقتصادی، دولت افغانستان را تقویت کرد. این وعدهها در جریان سفر رییسجمهور غنی به امریکا و دیدار با همتای امریکاییاش، جو بایدن اتفاق افتاد. همچنان، رسانهها گزارش دادهاند که تعهد مبنی بر حمایت از جریان فعالیتهای نیروهای هوایی، حداقل تا ماه سپتمبر تمدید خواهد شد؛ چیزی که موجب آسودگی خاطر افرادی مانند سلیمه مزاری میشود. کسی که میگوید: حمایت بهوقت هوایی، تنها برد واقعی در برابر شورشیان طالب است.
خانم مزاری میگوید که در این اواخر نیروهای هوایی مواضع طالبان را در ولسوالی چهارکنت دو بار هدف قرار دادند. به گفته او، نیروهای هوایی میتوانند طالبان را روز و شب از پشت ابرها تعقیب کند.
مزاری میگوید که جنگ با طالبان در اوایل اگست آغاز شد؛ وقتی مردم از طالبان مبنی بر جمعآوری «عشر» نزد او شکایت کردند. او میافزاید: «طالبان، گوسفندان و غله مردم را میگرفتند؛ چیزهای که مردم زمستانشان را با آن به بهار میرسانند.»
مزاری مسأله را با پولیس در میان میگذارد. او در زمینه میگوید: «آنها (پولیس) گفتند که این مسوولیت ما نیست.» مردم از من میپرسیدند که ما برای چه دولت داریم. سرانجام، به نیروهای امنیتی و پولیس دستور دادم تا به طالبان بگویند که جمعآوری عشر را توقف دهند. این زمانی بود که جنگ واقعا شروع شد.»
وضعیت در افغانستان پس از اول ماه می امسال که دونالد ترمپ، رییسجمهور پیشین امریکا متعهد به کشیدن کامل نیروهای نظامی امریکا از این کشور شد، بهشکل چشمگیری رو به وخامت گرایید. باید افزود که بعدها، جوبایدن، رییسجمهور امریکا، تاریخ خروج سربازان امریکایی را تا 11سپتمبر تمدید کرد.
استراتیژی طالبان در چهارکنت به وضوح قابل مشاهده است؛ جایی که به باور مزاری او با یک جنبش تمامیتخواه پشتونتبار که میخواهد قومیتهای دیگر را از سرزمینهایشان برانند، روبهروست. بانو سلیمه میافزاید: «آنها هیچ وقتی نمیآیند، هیچ پیشنهادی ندارند.» او ادامه میدهد که طالبان در روستای نزدیک به مرکز ولسوالی چهارکنت «تَندورَک»؛ جایی که او و شوهرش، علی احمد، کار و زندگی میکنند، جنگ سختی را راه انداخته بودند و کنترول روستا را بهدست گرفتند. پس از آن اجساد افرادی که در جنگ با آنها کشته شده بودند را نزد خود نگهداشتند.
مزاری میگوید: «افراد کشتهشده، مردمان عادی، دهقانان، معلمان و تجارتپیشهها بودند. زمانیکه اعضای فامیل آنها برای برداشتن جسدهای آنها در ساحه رفته بودند، جسدها در اختیار طالبان بود. آنها نتوانستند جسدهای وابستگانشان را بردارند. آنها (طالبان) جادههای ورودی و خروجی قریه را نیز مین فرش کردهاند. این همه چیزی است که آنها میخواهند.»
در عصر یکی از روزهای پسین، ظرفهای غذا (جگر پختهشده) تازه از سر سفره مزاری، احمد و دو مهمان آنها برداشته میشود که تلیفون مزاری زنگ میخورد. او از پشت گوشی، پیام هشدارآمیزی دریافت میکند. در این تماس به مزاری گفته میشود که حدود 100موتور سیکلسوار در روستای «تندورک» جمع شدهاند و 15تفنگدار پیاده بهسمت موقعیت او میآیند. جرقه ترس از یک حمله قریبالوقوع آنها را فرا میگیرد. بانو مزاری به همراهانش میگوید: «ما باید زود و بیسروصدا منطقه را ترک کنیم که کسی شک نکند.»
مزاری کیفش را میبردارد و کفش پلاستیکیاش را میپوشد. با لباس دراز که رنگ آن خاکی و سفید است و گلهای سفیدی بر خود دارد بیرون میشود تا محافظان مسلح وفادارش را بببیند. آنها مزاری را از یک راه پر از سنگلاخ و گندمزار همراهی میکنند. در راه تنها آفتاب است که نورش را بر آنها میپاشاند.
یک ساعت را در برمیگیرد تا مزاری به جای امن در روستای «شر شر» برسد. در مسیر راه، صدای شلیک سلاح سبک و سنگین از دور و نزدیک شنیده میشود و او فکر میکند طالبان به قصد گرفتنش در مسیر آنهاست. وقتی به خانهای در «شر شر» میرسند، یکی از نیروهای خیزش مردمی به دنبال مزاری میآید و اتفاقهای پیشآمده را برایش توضیح میدهد. این اتفاق مانند اتفاق شب قبل بود.
موتورسیکلسواران مسلح طالب با خارجشدن از «تندورک» بر پاسگاههای نیروهای مخالف طالبان حمله میکنند. پاسگاههایی که برخی از آنها توسط تفنگداران خیزشهای مردمی وفادار به حریف سیاسی مزاری تخلیه میشود و طالبان با سرعت بهطرف مرکز ولسوالی پیشروی میکنند. روز بعدی، زمانی که مزاری صبح وقت به دفترش میرسد، امیر، مسوول اکمالات نیروهای خیزش مردمی منتظر است تا گزارش دهد. امیر میگوید که درگیری برای چند ساعت دوام داشته و حمله طالبان دفع شدهاست.
مزاری، یکی از شخصیتهای استثنایی در افغانستان است؛ شخصیت شیعهمذهب هزاره در کشوری که مردان سنی پشتون بر آن حکمفرماست. او به حکومت آقای غنی باور ندارد و میگوید که او کمکی از مسوولان در مزارشریف و کابل دریافت نکردهاست. دفتر خانم مزاری که خانهاش نیز به حساب میآید، برق و آب نلکشیشده ندارد. در سراسر پرده پنجرههای دفترش، پارگی دیده میشود. روشنایی دفتر او توسط یک سولر و باتری تأمین میشود. تشناب دفتر این ولسوال، با سوراخی بر سطح زمین، فاقط کاسه توالت است و آشپزخانهاش یک اجاق و یک بالون گاز دارد.
او میگوید، موتری را که دولت در نخست برایش داده بود، یک امبولانس کهنه بوده است. خانم مزاری اضافه میکند: «او (موتر) را به کابل بردم و از دولت درخواست موتر ضد گلوله کردم. آنها این کار را انجام دادند.»
مردم چهارکنت تا هنوز هم در طراف او جمع میشوند. شجاعت و مواظبتش از امور را تحسین میکند. زمانی که او را در فراز تپهها، بازار و یا در حال حرکت با موترش به سوی خانه عبدالعلی مزاری میبینند، به سوی او دست تکان میدهند.
بقایای کمی در نشیبی یکی از کوهها؛ محلی که خانه عبدالعلی مزاری نیز آنجا موقعیت داشته، وجود دارد. نظر به معلومات مردمان محلی، بقایای یک محل تمدن باستان است. عبدالعلی مزاری طرفدار نظام فدرالی بود که به تمام اقوام مطرح افغانستان زمینه حراست مشروع را میدهد. او در سال1995 پس از شکنجه شدید، توسط طالبان کشته شد.
خانم مزاری با صدای بلند، اظهار ادای احترام به نیروهای خیزش مردمی میکند؛ اما در مورد اینکه تا چه مدتی خیزشهای مردمی تحت رهبری او در برابر طالبان دوام خواهد آورد، میگوید: «آنها (نیروهای خیزش مردمی) توسط مردم محل حمایت میشوند؛ مردمی که به این نیروها غذا میدهند، برای آنها غذا میپزند و هر چیزی که در توان دارند به آنها میدهند. اما باید مردم خودشان را نیز اکمال کرده و کار کنند. مردم باید، غلهشان را به بار برسانند و جمع کنند. تا چه زمانی میتوانیم از مردم انتظار فداکاری داشته باشیم، در حالی که آنها هیچچیزی در قبال این فدارکاری به دست نمیآورند.»
پینوشت:
– مسعود حسینی، در همکاری با «فارین پالیسی» به تاریخ 29جون، نیروهای خیزش مردمی را در پاسگاههایشان در ولسوالی چهارکنت ملاقات کردهاست.
– ترجمه: طاهر احمدی/ عکسها: مسعود حسینی (برای راه مدنیت)