رقابت مخرب چین و امریکا در افغانستان
مسوولیت دستگاه سیاست خارجی ما چیست؟
همزمان با کاهش نیروهای امریکایی از افغانستان و بالا گرفتن بحث چگونگی اشتراک طالبان در نظام سیاسی آینده، کنشگری دولت چین در امور مسایل افغانستان برجسته شده است. بازداشت جاسوسان چینی در کابل و بهتازگی هم نشر گزارشها مبنی بر پول دادن دولت چین به گروههای مسلح جهت کشتن نظامیان امریکایی در افغانستان، مصداق بارز این کنشگری محسوب میشود.
در این اواخر رسانههای امریکایی گزارش دادند که دونالد ترمپ، رییسجمهوری ایالات متحده اخیراً معلومات تاییدناشدۀ استخباراتی را دریافت کرده که نشان میدهد چین به برخی از گروهها در افغانستان پول پیشکش کرده تا به سربازان امریکایی مستقر در افغانستان حمله کنند.
البته این گزارش از سوی وزارت خارجه چین رد شده است. وانگ ونبین سخنگوی وزارت خارجه این کشور در واکنش به نشر این گزارش، آن را جعلی خواند و افزود که هدف این گزارش، بدنام کردن چین است. او تاکید کرد که چین در منازعات افغانستان دخیل نشده و از روند صلح این کشور به ابتکار امریکا حمایت میکند.
به تلگرام راه مدنیت بپیوندید
مسلم است که چین، تجسس در امور افغانستان و پیشکشهای ویژه مالی در این کشور را رد میکند، چون قوانین بینالمللی و روابط تعریفشده دیپلماتیک این اجازه را نمیدهد؛ اما این کشورِ هدف است که باید به ماهیت مساله پیببرد؛ آنچه به سیاست خارجی چین برمیگردد، این است که فهم و نگرش پکن به امنیت منطقه و بینالملل پس از سال ۲۰۰۱ تحت تاثیر سیاست عدم مداخله در مسایل بینالمللی قرار داشت و دولتمردان چینی در دورههای مختلف تاریخی بیشتر ترجیح دادهاند که با پرداختن به مسایل داخلی، هزینه کمتری را در عرصه کشمکشهای منطقهیی و جهانی مصرف کنند. بر این اساس چین برخلاف اعضای دیگر شورای امنیت، علاقه و تمایل کمتری به مداخله در بحرانهای منطقه از خود نشان داده و به همین خاطر، نه در دوره جنگ سرد و نه هم پس از آن وارد بلوکبندی نظامی نشد.
حالا مساله منازعه افغانستان به مرحله حساسی رسیده و نخستینباری است که دولت افغانستان با جانب گروه طالبان پشت میزمذاکره نشسته؛ امریکاییها هم قصد خروج از کشور را دارند. محتمل است که وضعیت پیچیده و غیرقابل پیشبینی چگونگی آینده نظام سیاسی افغانستان منجر به نگرانی کشورهای منطقه به ویژه چین شده باشد.
در عین حال، تنش تجاری چین و امریکا و جهتگیریهای این دو هژمون برای افغانستان حایز اهمیت است، چرا که هر کدام از آنها یک قدرت عمده درحال گذار است و سیاستهای این دو کشور نه تنها برمناطق خود، بل در کل جهان به ویژه افغانستان تاثیرات شگرفی دارد.
در همین رابطه، برخی آگاهان روابط بینالملل با بررسی نقش چین در امور افغانستان تاکید میکنند که دولت افغانستان باید به حفاظت از منافع ملی پابند و متعهد باشد؛ هر کشوری که به دنبال رقابت و یا هم راهاندازی جنگ نیابتی با دیگر کشورها و همسایههای افغانستان باشد، محکوم است و دولت باید این مساله جدی بگیرد.
جعفر مهدوی معتقد است که هر کشوری، چه چین باشد یا کشور دیگر، دولت موظف است تا با کشورهایی که به دنبال کشاندن جنگ نیابتی در جغرافیای این کشور هستند، بهگونۀ جدی مقابله کرده و مانع این رفتارها شود.
به گفتۀ این آگاه روابط بینالملل، دولت و مردم افغانستان شاهد تغییر فاز جنگ و تقابل کشورهای منطقه و قدرتهای بینالملل است. بعید به نظر میرسد که فعالیتهای استخباراتی این کشورها پنهان و یا هم برخی فعالیتهای استخباراتی از دید همدیگر پوشیده باشد، اما حالا به مرحلهیی رسیده که افشاگری و فعالیتهای یکدیگر را به رسانهها میکشانند.«این میرساند که فاز تقابل و جنگ تغییر کرده و پس از این احتمال دارد که قدرتهای جهانی و همسایهها رقابتهایشان را در افغانستان به سمتوسوی جنگ سرد ببرند و در آینده ممکن است تقابل در حوزه جنگ سرد و موضوعات استخباراتی باشد و این برای امنیت افغانستان نگرانکننده است.»
جعفر مهدوی همچنان تاکید میورزد که اگر گزارشهای اخیر (پیشکش پول توسط دولت چین به گروههای مسلح جهت کشتن غیرنظامیان امریکایی) درست باشد، برای منافع ملی افغانستان نگرانکننده بوده و آسیبهای جدی را برای دولت و مردم این کشور وارد خواهد کرد.
او با بیان اینکه اقدامات مخرب چین محدود نخواهد شد، افزود: احتمال دارد که چین در مسیر گسترش فعالیتهای تخریبکننده وارد فازهای جدیتری شود و نیاز است که دولت با قاطعیت و جدی وارد شود اما بعید به نظر میرسد که چنین ظرفیتی در دستگاه دولت افغانستان وجود داشته باشد.
به گفتۀ وی، در برابر قدرتهای بینالمللی تنها دستگاهی میتواند که تصمیم بگیرد که یا مستقل باشد، یا بیطرف و یاهم جانبدارانه، اما حکومت افغانستان از مشروعیت کافی برخوردار نیست و قوت لازم را هم برای تامین امنیت خود ندارد.
از سویی هم، عبدالودود پیمان، عضو پیشین مجلس نمایندگان معتقد است که هرچند چین همانند امریکا مداخلهگر نیست اما این مساله ممکن وجود داشته باشد که با توجه به اختلاف پکن- دهلی نو، در مسایل نظامی با سازمان استخباراتی پاکستان همکاری داشته باشد.
وی همچنان براین باور است که سیاستهای چین با سیاستهای پاکستان همسو است و به همین خاطر است که طرفدار خروج امریکا از افغانستان میباشد. او ادامه داد که مستندی از کمکهای چین به طالبان وجود ندارد اما شکی نیست که این کمکها از طریق پاکستان به طالبان صورت میگیرد؛ چون پاکستان یگانه کشوری است که با تولید طالبان رهبری این کشور را در دست دارد و حتا امریکاییها وقتی با مجاهدین وارد معامله میشد، اسلامآباد یا زمینهسازی میکرد و یا ممانعت.«فکر نمیکنم که چیناییها بدون رضایت پاکستان در افغانستان مداخله کنند، در این صورت احتمال دارد که رابطه دو کشور(چین-پاکستان) بههم بخورد. شکی نیست که از طریق استخبارات پاکستان کمک کند، در قضایای انفجار و انتحار چین سکوت است و فکر میکنم که حمایت هم داشته باشد.»
عبدالودود پیمان میگوید: چین یک کشور تولیدی، رو به رشد و همسایه نزدیک است و برای مردم، به مراتب بهتر است که روابط زنده و فعال با چین داشته باشیم نسبت به امریکا.« با بدخشان سرحد داریم، اگر روابط تجاری با چین پیشرفت کند به نفع ما است. بودن امریکاییها مانع برای چیناییها در افغانستان بود. اگر امریکا برود به نفع دولت است که با چین رابطه و سیاست فعال داشته باشد.»
سیدمهدی حسینی