مقاله

زندان پل‌چرخی؛ حبس با اعمال شاقه

نامریی بودن انصاف در عدل و قضای افغانستان درد بزرگ زندانیان است
زندان پل‌چرخی، یک محبس کانکریتی در شرق کابل با گنجایش ۶۰۰۰زندانی است. این گزارش در مصاحبه با یک زندانی سعی دارد، ببیند که در این محبس عظیم چه می‌گذرد؟
آصف مرد ‌میان‌سالی است که ۱۵سال را در زندان پل‌چرخی سپری کرده، او دربارۀ آسیب‌هایی که زندانیان با آن مواجه هستند، می‌گوید:
«نبود اخلاق سالم و بی‌سوادی، اولین ضعفی‌ست که در نخستین مرحله‌ ورود به زندان خودنمایی می‌کند، این مشکل نه‌تنها درمیان زندانیان که در جمع زندان‌بانان نیز دیده می‌شود.»
زندان‌بانی که خود بی‌سواد، بدآموز و فاسد باشد، چگونه می‌تواند زندانی را رهنمایی کند؟ شما کمتر زندان‌بانی را پیدا می‌کنید که آگاه، موقر و حرفوی باشد؛ زیرا اکثرا معتاد، رشوه‌خور و مفسدند.
اگر زندان‌بانان به‌نام کاکه و خراباتی زمینۀ فساد را فراهم نسازد، هیچ زندانی نمی‌تواند که گلیم اعتیاد و قمار را پهن کند.
نبود نظافت نیز از چالش‌های عمدۀ‌ زندان است که در این زمینه مسوولیت زندانیان و محافظان مساوی‌ست. نه زندانیان رغبتی به پاکی نشان می‌دهند و نه محافظان و ماموران زندان علاقمندی یا وظیفه‌شناسی در جهت پاکی زندان دارند.
جابه‌جایی‌های بی‌لزوم و بدون تصنیف زندانیان بر مبنای شخصیت، فهم، خاستگاه اجتماعی، طرز اندیشه و حزب سیاسی از مشکلات دیگر این زندان است.

به تلگرام راه مدنیت بپیوندید
نگهداری جنرال در کنار طالب، اوباش در کنار مولوی، معتاد در پهلوی معلم، اطفال در کنار زورگویان و بدماشان همه و همه اسباب بداخلاقی جنگ و تباهی را فراهم ساخته است.
در زندان فرصت کتاب خواندن، خبر شنیدن، خوابیدن، ورزش کردن، فکر کردن و کار‌های مثبت اصلا وجود ندارد.
رغبت بسیار به هر دلیلی در راستای زندانی کردن مردم، تکثیر زندانیان و تورم نفوس در هجوم امراض، بی‌سرنوشت و بی‌سرپرست ساختن خانواده‌ها، خلق خشونت، عقده، بی‌کاری و دربدری از آفات شکننده‌ این زندان است.
آصف می‌گوید: «در جهان دیگر جریمه، بدیل حبس، حبس‌های تعزیری و خریداری حبس وجود دارد در حدی که مجرم جزای خود را می‌بیند، اما خود از عاطل و باطل بودن و خانواده‌اش از بی‌سرپرستی، فقر و انواع مشکل نجات می‌یابد؛ اما در این زندان اکثر زندانیان به‌شکل مرموزی زندانی شده‌اند که دوسیه و بررسی جرم‌ آن‌ها کاملا به فراموشی سپرده شده است.»
آصف آسیب‌ دیگر در زندان را توزیع مواد مخدر می‌داند و می‌گوید: پیش از انتشار ویروس کرونا گفته می‌شد که این کار پایوازها و خانواده‌های زندانیان است، اما با فراگیری کرونا و تعطیل پایوازی کاملا صراحت یافت که تکثیر مواد مخدر، کار ماموران نظامی زندان است.
او می‌گوید: «در فاصلۀ قطع پایوازی از بس که مواد مخدر عرضه شد، بهای آن به حداقل یعنی به نصف قیمت رسیده بود.»
همچنان نامریی بودن انصاف در عدل و قضای افغانستان نیز درد بزرگ زندانیان را تشکیل می‌دهد.
«اگر دولت می‌خواهد بداند که واقعیت چیست؟ باید به بلندمنزل‌ها، سرمایه‌های بانکی، امکانات تجارتی داخلی و خارجی مسو‌ولان عدلی و قضایی توجه کند و دارایی‌های آن‌ها را بامعاش‌ خود بررسی کند. اگر آن همه سرمایه، زاده ارتشا و فساد است، دولت باید بپذیرد که بخش عظیمی از زندانیان بی‌گناه‌اند.»
اخذ پول به بهانه‌های گوناگون از زندانیان، رواج قمار و لواط و جابه‌جایی بچه‌های خردسال در اتاق‌های اوباشان و تعطیل پایوازی، فقر مزمن و نبود غذای مناسب، رواج خشونت، اوباشی و بدماشی نیز از مشکلات عمده‌، زندان را تشکیل می‌دهد.
آصف می‌گوید: مصرفی که در زندان‌های افغانستان می‌شود حداقل به اندازه‌ هزینه‌ سه ولایت است.
درست است که داشتن حاکمیت، بدون زندان ممکن نیست؛ اما زندان برای جنایت‌کاران کلان، خطاکاران متکرر، جاسوسان، قاتلان حرفوی، خاینان ملی، دزدان و معتادان است؛ نه برای هرکسی که یک اشتباه ساده می‌کند یا مورد تهمت و جرم‌سازی قدرتمندان و دشمنان شخصی قرار می‌گیرد.
آصف که چندین سال را در زندان سپری نموده، استدلال می‌کند که وقتی برای معاون قاتل، پنجاه درصد تخفیف می‌آید، چرا برای سایر جرایم این تخفیف دیده نمی‌شود؟
او می‌گوید: اکثر زندانیان فکر می‌کنند که این فرمان‌ها منحصر به افراد و گروها بوده و انطباق عام نداشته و همه‌شمول و مردمی نیست که این اسباب تاثر آن‌ها را ایجاد کرده، مثلا: آزاد ساختن جنایت‌کاران بزرگ با حکم حبس‌های بلند و نگهداری مجرم‌های کوچک با حبس‌های پایین، حالت روحی زندانیان را برهم زده و کمتر کسی به عدالت نظام باور دارد.
«ما زندانیان قبلا فکر می‌کردیم که فساد تنها درسارنوالی و قضا حاکم است، اما وقتی دیدیم که فرمان‌های دولتی هم زمینۀ‌ سو‌استفاده و عقده‌های شخصی شده، کاملا ناامید شده به کتله‌هایی از التهاب و ناهنجاری مبدل شدیم.
او درباره‌ زورگویی می‌گوید: «تداخل بی‌لزوم در کار ارگان‌های کشفی و امنیتی و تنفیذ قانون، ریشه در غرض و مرض و فساد دارد.»
بسیار دیده شده که نهادهای امنیتی و نظامی در موارد خاص به‌‌جای نیروی تنفیذ قانون عمل می‌کند، ماموران این نهادها به‌‍جای اینکه افراد انتحاری و مخاصمان منافع ملی را پیگیری و دفع نمایند، اکثرا به‌ بهانه‌های گوناگون در محیط‌های مدنی به‌‌دنبال زورگویی و خودنمایی بوده، سبب سواستفاده از قدرت می‌شوند.
آصف درباره‌ کسانی که ناحق زندانی شده‌، می‌گوید: «شماری از زندانیان قربانی جرم‌سازی‌اند.»
در تمام دنیا جرم‌سازان جزای بزرگ می‌بینند؛ چون جنایت آن‌ها نابخشودنیست که بی‌گناهان را در آتش عدالت ناقص و قضاوت کاذب قرار می‌دهند، یک بخشی بی‌عدالتی قضات ما اگر ناشی از تحکم و فساد و زورگویی، قوم گرایی و نفس‌ آلوده آن‌ها باشد، بخش دیگر این بی‌عدالتی‌ها ریشه در جرم‌سازی، عدم تکمیل اسناد، تصرف و تقلب در اسناد از سوی نهادهایی دارد که قبل از قضا، مسوولیت تکمیل دوسیه‌ها را به‌دوش داشته‌اند.
در کنار سایر مشکلات، رهایی زندانیان طالب با جرم‌های بلند و آوازۀ رهایی نظامیان زندانی دولت، در میان سایر زندانیان و به‌خصوص کارمندان ملکی دولت، سبب نگرانی بسیاری از زندانیان شده و اکثر محبوسان کاملا ناامید در زندان به‌سر می‌برند و به این باور رسیده‌اند که تا مرتکب جرم‌های بزرگ نباشی، از این زندان آزاد نمی‌شوی.
زندان‌ها در تمام جهان جای آگاهی، تادیب، تهذیب و نهادینه‌ساختن اخلاق و هنجار جامعه است. محلی که انسان فرصت می‌یابد تمکین کند تا خود را با قرار دادن در برابر آیینه وجدان بهتر بشناسد تا با برگشت از زندان به‌عنوان شهروندی که تجربه و آزمون سختی را سپری کرده در زمینه‌هایی حتی برای جامعه‌یی که او را ناقص پرورده مربی باشد؛ اما در کشور ما زندان، کاستی‌های فراوان دارد که زندانی نمی‌تواند بایسته‌ها و شایسته‌های لازم را موفقانه‌ به‌‍‌‌‌‌‌‌‌دست بیاورد از این جاست که زندانیان ما دارای حال و آینده‌ بسیار اسفناک‌اند.
شمیم فروتن

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا