ﺑﺮرسی ﻧﻘﺶ و اﻫﻤﻴﺖ ﺧﺎﻧﻮاده در ﻛﺎﻫﺶ جرایم
از آنجا که جرم یک پدیده اجتماعی است، نحوه عملکرد و فعالیت کوچکترین نهاد اجتماعی، یعنی خانواده، نقشی مهم را در متجانس ساختن حرکات و فعالیتهای افراد در اجتماع بازی مینماید.
خانواده به عنوان سلول تشکیلدهندۀ پیکره اجتماع نقش اساسی در سلامت جامعه و پیشگیری از انواع انحرافات و جرایم دارد.
خانواده سالم، اساسگذار یک جامعه سالم است. پس گفته میتوانیم که در صورت موجودیت یک خانواده سالم، میتوان جامعهیی سالم را ساخت.
ﺗﺮﺑﻴﺖ اﻧﺴﺎن ﻛﺎری اﺳﺖ دﺷﻮار و وﻗﺖﮔﻴﺮ و ﻧﺘﺎﻳﺞ آن ﻧﻴﺰ دﻳﺮ آﺷﻜﺎر ﻣـﻲﺷـﻮد. ﺑﻮدن آدﻣﻲ ﺑﻪ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ و ﻧﺤﻮه ﺗﺮﺑﻴﺖ وی ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد. اﮔﺮ «ﺧﻮب و ﺑﺪ» ﻣﻼک ﺷﺮاﻳﻄﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻓﺮاﻫﻢ آﻳﺪ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﻲﻧﻬﺎﻳﺖ ﺳﻴﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ و اﮔﺮ در اﻳﻦ اﻣﺮ غفلت ﺷﻮد، ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻛﻪ آدﻣﻲ از ﺣﺪ ﭘﺴﺖﺗـﺮﻳﻦ ﻣﻮﺟـﻮدات زمین نیز فروتر رود و خانواده مهمترین بستر برای تربیت فرزندان است و شرایط را برای تربیت فرزندان فراهم میسازد.
حیات خانواده در گرو احساس تعلق، وابستگی و پیوند میان اعضای آن است. اولین و مهمترین نقش خانواده تامین ارزش محبت در میان اعضای خود و پس اشاعه این ارزش از راه ایجاد روابط محبتآمیز و دوستیهای ژرف در میان افراد جامعه است.
آنچه که مسلم است خانواده نقش بسیار مهمی در شکلگیری شخصیت، منش و رفتار کودک و نوجوان دارد، چرا که محیط خانواده محیطی است که فرد در آن چشم به دنیا گشوده و رشد خود را آغاز میکند، در سنین اولیه زندگی با اینکه کودک هنوز قادر به انجام بسیاری از کارها نیست، لکن حرکات اطرافیان خود را تقلید کرده و رفتار و کردار اعضای خانواده در ضمیر او حک و شخصیت او پیریزی میشود.
امروز به تجربه آشکار شده که کودک در تمام مراحل رشد و بلوغ نهتنها نیازمند توجه و مراقبت کامل جسمانی است بل در تواناییهای احساسی، ادراکی و ذهنی نیاز مبرمی به راهنمایی و هدایت آگاهانه همراه با محبت دارد. با درنظرداشت اینکه شخصیت یک فرد در محیط خانواده شکل گرفته خانواده میتواند نقش موثری در پیشگیری از وقوع جرایم ایفا نماید.
اهمیت خانواده
۱٫ ﺧﺎﻧﻮاده ﻳﻜﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ و اﺳﺎﺳﻲ در رﻓﺘﺎر ﻓﺮد است. ﻛﻮدک از ﺑـﺪو ﺗﻮﻟـﺪ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺗﻲ را از واﻟﺪﻳﻦ ﺧﻮد ﺑﻪ ارث میﺑﺮﺪ که زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی رﺷﺪش را ﻓﺮاﻫﻢ میکند. ﻧﻔﻮذ واﻟﺪﻳﻦ در ﻛﻮدﻛﺎن، ﺗﻨﻬﺎ ﺟﻨﺒـﻪﻫـﺎی ارﺛـﻲ و وراﺛﺘـﻲ ﻧـﺪارد، ﺑل در آﺷﻨﺎﻳﻲ ﻛﻮدک ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮓﭘﺬﻳﺮی وی، ﺧﺎﻧﻮاده و واﻟﺪﻳﻦ ﻧﻘـﺶ ﻣﻮﺛﺮی را ﺑﺮﻋﻬﺪه دارﻧﺪ.
۲٫ یکی از فکتورهای اساسی افراد در اجتماع که تعینکننده نقش آنها در جامعه نیز میباشد، شخصیت است و تنها محیط که برای اولین بار شخصیت فرد در شکل میگیرد؛ خانواده است.
۳٫ برای خانواده در قانون اساسی کشور ما نیز جایگاه خاص در نظر گرفته شده است. چنانچه در ماده سی و چهارم قانون اساسی کشور ما از خانواده به عنوان یکی از ارکان مهم جامعه نام برده شده است.
۴٫ از دیدگاۀ روانشناسان و جامعهشناسان یکی از نهادهای که در متجانس کردن رفتار افراد در جامعه نفش دارد خانواده است و این نشاندهنده نقش برجسته خانواده در اجتماع است.
نقش مهر و محبت و روابط عاطفی در محیط خانواده:
مهر و محبت در محیط خانواده و ارزش قایلشدن برای شخصیت فرزندان ارتباط آنان را با گروه همسالان مجرم را محدود میکند و از گرایش آنان به رفتار مجرمانه میکاهد، چرا که فرزند کمبود شخصیتی نخواهد داشت و گرفتار گرداب آسیبهای اجتماعی نخواهد شد. والدینی که با غفلت کانون خانواده خود را به سردی و خموشی میکشانند باید منتظر تماس فرزند خود با اشخاص و محیطهای آلوده باشند.
یکی از جرمشناسان به نام دوگرف در این رابطه مینویسد : اگر خانواده به وظایف تربیتی خود عمل کند و روابط بین والدین و فرزندان طبیعی بود، در محیط خانواده جو دوستی و محبت حاکم باشد و در نهایت اگر تمام نیازهای طبیعی فرزند تامین شود طفل به راحتی اجتماعی شده و همچنین در روابط خانوادگی و خارج از آن رفتارهای طبیعی و متعادل خواهد داشت.
پایبندی اعضای خانواده به مسایل شرعی:
گناه خود جرمی است که در دادگاه وجدان محکوم و مذموم است ولیکن گناه سرچشمه ارتکاب جرم است. پایبندی به دین، پایبندی به قانون را در بر دارد برای جلوگیری از ارتکاب جرم بایستی اصول دینی را رعایت نمود. اصول فکری فرهنگ دینی ضامن سلامت روح و روان است و بسترساز جامعهیی مترقی، مستقل و متعالی است که در آن ادب و احترام و اعتبار افراد به طور تام و تمام رعایت میشود.
دوری والدین از اختلاف و مشاجره :
عدم همفکری اعضای خانواده باعث جنگ و درگیری زنوشوهر و صحبتهای آنان در حضور فرزندان میشود و این مساله باعث میگردد که فرزندان همواره نگرانی برای از بین رفتن زندگی والدین خود باشند. همیشه نگران و پریشان باشند و در صورت جدایی والدین، در اثر محرومیت از دیدار پدر یا مادر خود اطفال دچار کمبود محبت میشوند. عکسالعمل ناراحتیهای روانی مذکور، بعداً به صورت عصیان، پرخاشگری، تمرد از اوامر پدر و مادر و بالاخره منجر به ارتکاب جرایم مختلف میشود.
در اثر ازهمپاشیدن خانواده، گاهی دختران دست به فرار از منزل و مکتب زده و پسران محیط بیرون از خانه را به محیط متشنج خانواده ترجیح میدهند یا با قبول عضویت در باندها به ارتکاب جرایم مختلف کشانده میشوند. ازهم گسیختگی خانواده نقش مهمی در رفتار مجرمانه دارد و چرا که فرد الگوهای مناسب راهنمایان خود را از دست میدهد و بستر مناسبی در جهت بروز اعمال مجرمانه پیش روی خود میبیند، پس در خانواده باید از تنش، کشمکش و طلاق جلوگیری به عمل آید تا به رشد و سلامت روان بچهها آسیب کمتری وارد شود و از این طریق از وقوع جرایم پیشگیری شود.
اجتناب از تنبیه بدنی و خشونت :
معمولاً خانوادهها برای تربیت فرزندان از تنبیه بدنی استفاده میکنند، اما این روش نهتنها فایدهیی ندارد بل نوعی تعارض دایمی بین فرزندان و پدر و مادر به وجود میآورد.
مردان آزاردهنده اغلب در محیطهایی تربیت شدهاند که خشونت در آنها رفتاری متداول و عادی بوده و شاهد بدرفتاری با مادر و دختران خانواده از طریق پدر یا برادر بزرگ تر بودهاند یا خود قربانی خشونتها بودهاند.
مشاهده رفتار خشن در محیط خانواده، و تجربه مورد آزار قرار گرفتن، موجب میشود تا چنین مردانی فرصتهای مناسب برای پرخاشگری را همانندسازی کرده و مرتکب رفتار خشونتآمیز شوند؛ بنابراین الگوپذیری فرزندان از والدین نهتنها در رشد و پرورش کودکان، بل در رفتار آینده آنها نیز مؤثر خواهد بود. تنبیه بدنی کودک به دلیل اشتباهاتی که انجام داده کار نادرستی است؛ چرا که همین مسأله باعث میشود که در فرد یک نوع احساس انتقامجویی به وجود بیاید که بعدها این انتقامجویی را نسبت به خانواده و یا اجتماع ابراز دارد. شاید برای شکست خانواده و ابراز نفرت و انزجار از والدین به جرم روی آورد و با این عمل بخواهد از آنها انتقام بگیرد. پس والدین به جای تنبیه بدنی از روشهای اصولی تربیت کودک استفاده نموده و همه تلاش خود را جهت رشد و تعالی او انجام دهند چرا که در سازگاری کودک در خارج از خانه و محیط اجتماعی نقش اساسی دارند.
پیشنهادات
با درنظردشت موارد فوق که در رابطه به خانواده ذکر گردید، میتوان گفت که خانواده سالم اساسگذار یک جامعه سالم است، زیرا شخصیت فرد ابتدا در کوچکترین اجتماع که همانا خانواده است شکل میگیرد و بعدآ در سایر محیطهای اجتماعی به مرور زمان تکمیل میگردد.
در صورتی که فرد در خانواده به کمبود محبت، کم توجهی والدین، خشونت و رفتار نامناسب مواجه گردد، از لحاظ روانی بالای آن تاثیر منفی نموده و این فرد میتواند هم حیات خود و حیات سایر افراد که در اجتماع زندگی مینمایند به خطر مواجه سازد.
امروزه جرایم در تمام جهان به عنوان یک تهدید بزرگ موجود است و خانوادهها میتوانند برای کاهش جرایم در جامعه نقش مهم و اساسی را بازی نمایند، اگر فرآیند جامعهپذیری و کنترول اجتماعی درنهاد خانواده بهطور مناسب و سالم اجرا شود، میتوان انتظار داشت فرزندانی که درچنین خانوادهیی رشد یابند، در آینده شهروندانی قانونگرا باشند، زیرا خانواده در ایجاد باورهای هنجاری بسیار موثر است و میتواند از توسعه جرایم و آسیبهای اجتماعی جلوگیری کند.
متاسفانه در کشورهای رو به انکشاف هنوز هم خانوادهها در سطح بسیار ابتدایی زندگی میکنند و از نقش عمده خود در قسمت تربیه فرزندان آگاۀ و معلومات لازم را ندارند بنآ موارد ذیل را میتوان به عنوان پیشنهادات مقاله فوق تحریر نمود:
۱- بلندبردن سطح آگاهی خانوادهها در قسمت تربیه فرزندان و جلوگیری از خشونت و تنبیه بدنی فرزندان توسط والدین.
۲- ایجاد محیط سالم و عاری از خشونت برای فرزندان و جلوگیری از بگومگوهای فامیلی در مقابل آنها.
۳- کنترول دوامدار فرزندان در زمآنهای متفاوت، خصوصآ در محیطهای بیرونی.
۴- شنیدن و گوش دادن دقیق به صحبتهای فرزندان و خواستهای آنها.
۵- ایجاد روابط دوستانه و صمیمی بین والدین و فرزندان، با ایجاد این روابط میتوانیم از بسیار موارد که فرزندان حاضر به بیان و شریک ساختن آن همراه ما نیستند باخبر شوییم.
۶- ایجاد محیط مساوی و بدون فرق بین فرزندان.
۷- برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت و طویلالمدت در رابطه به مکلفیتهای والدین و چگونگی نحوه برخورد آنها با فرزندان، زیرا در اکثر نقاط کشور ما هنوزهم والدین با همان روشهای سنتی با فرزندان خویش رفتار مینمایند که این رفتارهای نامناسب باعث ایجاد ناراحتی در فرزندان آنها گردیده و چنین افراد برای خود و جامعه مشکلساز میگردد.
پوهیالی محمدامیر اطلس