خلیلزاد در سه نکته
دکتور ملک ستیز
نخست امریکا
او یک سیاستمدار ماهر برای امریکا بود. او از یک اجیر تمامعیار به یک سیاستمدار عالیمقام گام گذاشت. او توانست مرز و رمز سیاست خارجی و استخباراتی امریکا در وجود خود هماهنگ سازد. برای یک مهاجر مسلمان، این کار خیلی دشوار بود.
سیاستمدار جهانی
خلیلزاد در پستهای کلیدی سیاست خارجی امریکا نقش بازی کرد. امریکا را در عالیترین سمتهای شورای امنیت سازمان ملل، عراق و افغانستان نمایندگی کرد. او دیپلومات خوبی برای امریکا بود و چهره معروف جهانی را از آن خود کرد. خلیلزاد اقتدارگرایی امریکا را در جهان به خوبی تمثیل میکرد. دوران بوش پسر خلیلزاد را به یک دیپلومات با صلابت درآورد.
در سطح افغانستان
ما چهار خلیلزاد را میشناسیم:
۱. خلیلزاد دوران جنگ سرد که یک مشاور اثرگذار برای حمایت از جهادیزم دکترین کارتر بود.
۲. خلیلزاد قبل از طالبان که یک تحلیلگر و سیاستمدار بود.
۳. خلیلزاد پس از طالبان که یک سیاستمدار قاطع و حاکم بر افغانستان بود.
۴. خلیلزاد پس از جمهوریت که یک سیاستمدار مکار بود.
نحوۀ خروج امریکا از افغانستان، فرار رییسجمهور و خلای دولت، سکوت قوای مسلح در برابر جنگ، تصرف برقآسای طالبانیزم، تصاویر دردناک میدان هوایی کابل، ضعف تحلیل قبل سقوط به کانگرس، خلای همگرایی منطقهای برای حفاظت از منابع امریکا در منطقه، ابتکار مسکو و بجینگ برای همگرایی افغانستان پس از امریکا و شکست مذاکرات صلح در دوحه، تصاویر دردناکی از این سیاستگر امریکایی در اذهان سیاستپژوهان بهجا گذاشت. ممکن این برنامهها جزی از سیاست کلانی باشند که امریکا در آن دخیل بود، اما واقعیت اینست که خلیلزاد را قربانی کرد.
مقوله مهمی در سیاست است. «سیاست گاهی سربازان خود را قربانی خود میکند.»