راهها شریانهای کالبد جامعه بشری
راه به مجموعه امکانات، تسهیلات و سازههایی گفته میشود که ارتباط ایمن و راحت بین نقاط را فراهم میکند. راه نخستین و طبیعیترین وسیله ارتباطی انسانها بهشمار میآید. مقوله راه و راهسازی همواره عضوی جداییناپذیر از مجموعه عواملی بوده است که برای توسعه و پیشرفت هر تمدنی لازم است و ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی با مفهوم توسعه و تکامل دارد. همچنین این موضوع به دلیل موقعیت حساس جیوپلیتیکی افغانستان و این واقعیت که افغانستان کشوری درحال توسعه و بدون زیرساختهای مناسب حمل ونقل است، اهمیت بالقوه و خاصی در کشورمان دارد بنابراین لزوم بحث و پرداختن به این موضوع کاملا موجه به نظر میرسد.
راه در گذشته و تاریخ
از دیرباز تاکنون همواره راه نقش مهمی را در تداوم حیات و توسعه جوامع بشری ایفا کرده است. با نگاه به موقعیت جغرافیایی تمدنهای تاریخی میتوان به این نکته دست یافت که پس از عامل نزدیک بودن به منابع آبی، قرار گرفتن در مسیر راههای اصلی مهمترین عامل تشکیل تمدنهای تاریخی بوده است. برای مثال، تمدنهایی که در بینالنهرین شکل گرفتند و امروز از آنها به عنوان اولین تمدنها یاد می شود علاوه بر قرار گرفتن در نزدیکی منابع آبی در منطقههایی بسیار پررفت وآمد قرار داشته و صحنه مهاجرتهای گروهی بسیاری از انسانهای اولیه بودند.
مشابه این مثال در کشور خودمان هم موجود است. اینکه بامیان روزگاری به دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم که شاهراه ارتباطی دنیای شرق و غرب بود به محل تشکیل تمدنهای پیشرفته تبدیل شد و امروزه به وضوح آثار و بقایای آنها قابل لمس است. در این مورد دور از واقعیت نیست که بگوییم سرزمین کنونی افغانستان هنوزهم به همان اندازه قبل موقعیت ارتباطی حیاتی و موقعیت جیوپلتیک حساس را داراست و هنوز هم میتواند راه ارتباطی شرق و غرب باشد که نتیجه آن فراهم شدن موجبات توسعه وپیشرفت در شهرهای کشورمان است. متاسفانه امنیت متزلزل و عدم ثبات این امر را از به وقوع پیوستن دور نگاه داشته است.
راه در دنیای امروز
امروزه با توسعه روزافزون علمی، اقتصادی و فرهنگی بشر راه و راهسازی اهمیت مشخصتر و مهمتری دارد، به گونهیی که در محافل و مجامع علمی و تخصصی از راه به عنوان شریانهای کالبد جامعه بشری یاد میشود. از این تعریف میتوان اینطور استنباط کرد که عملا تمدن و شهرنشینی در صورت عدم وجود راهها غیرممکن به نظر میرسد و میتوان آن را با یک کالبد بدون شریان مقایسه کرد. این باور که راهها پیشنیاز هرگونه طرحهای توسعهیی در زمینههای مختلف هستند بر دنیا حاکم است.
نگرشهای تخصصی و علمی نسبت به راه
از نقطه نظر تخصصی و علمی راه طیف وسیعی از پارامترهای اصولی توسعه و پیشرفت را تحت الشعاع قرار میدهد پارامترهایی نظیر مسائل اقتصادی، نظامی ،کشورداری و مسائل فرهنگی- اجتماعی.
از دیدگاه اقتصادی ،راه می تواند وسیله جابهجایی و تولید ثروت باشد که این مهم خود به وضوح نشان دهنده رابطه مستقیم بین توسعه راهها و توسعه کلی کشور میباشد. روشن است که مساله راه و راهسازی پیشنیاز بسیاری از طرحهای توسعه اقتصادی می باشد و به جرات میتوان اظهار داشت که یقینا رونق حوزههایی نظیر بهرهبرداری از معادن و ثروتهای زیرزمینی بدون وجود سیستم کارآمد حمل و نقل و شبکههای راهی امری بسیار بعید به نظر میرسد.
از منظر نظامی، راه می تواند واسطه جابه جایی نیرو باشد با در نظرداشت وضعیت امنیتی امروز افغانستان کاملا میتوان به اهمیت راه از این دیدگاه پی برد.
از دیدگاه کشورداری، طبق تعاریف علمی، راه وسیله تأمین وحدت ملی است. این نگرش نسبت به راه در کشوری مانند افغانستان که پرواضح است به دلیل عدم وجود وحدت ملی سالهاست ضررهای بسیاری را متحمل شده و بهاهای سنگینی را پرداخت کرده کاملا صحیح و منطقی به نظر میرسد.
در صورت احداث شبکههای کارآمد راهی و سیستمهای تسهیلکننده رفت وآمد، زمینه برای مسافرت ایمن و آسان اقوام مختلف کشور به مناطق مختلف، فراهم شده و طبعا ارتباط و تعامل بین اقوام مختلف نیز افزایش پیدا میکند که این اتفاق میتواند به شناخت هرچه بیشتر و همپذیری بین اقوام و در ادامه به تأمین وحدت ملی منجر شود .
همچنین از این نگرش نسبت به راه میتوان اینطور استنباط کرد که با توسعه شبکههای راهی داخلی که حجم استفاده و میزان آن تفاوت مشخصی نسبت به راههای مرزی و بین المللی دارد، کشور حالت یکپارچهتری به خود میگیرد.
دیدگاه دیگری که راه میتواند از آن بررسی شود نقش فرهنگی و اجتماعی و علمی آن است که مستقل از دیدگاه کشورداری، میتواند وسیله جابهجایی ارتباط و تبادل فرهنگها، علوم و آداب و رسوم مختلف باشد.
همچنین میتواند موجب رونق و توسعه صنایعی نظیر گردشگری شود که هم از دیدگاه اقتصادی و هم از دیدگاه فرهنگی قابل بررسی و عواید و سودهای کلان آن کاملا واضح است و بر کسی پوشیده نیست.
بررسی وضعیت فعلی راه و راهسازی
با بررسی وضعیت فعلی راههای افغانستان میتوان دریافت که کشور از این حیث در وضعیت بسیار بدی قرار دارد. طبق برآوردهای صورت گرفته از سوی وزارت فواید عامه از مجموع کل بیست و یکهزار کیلومتر سرکهای موجود در کشور فقط ششهزار و پنجصدکیلومتر از آنها قیر شده اند و این در حالی است که حتی این ششهزار و پنجصد کیلومتر هم فاقد هرگونه استندردهای معیاری و تخصصی میباشند.
مهمترین شبکه فعلی راهی افغانستان شاهراه حلقوی است که همانطور که از نام آن پیداست ساختاری حلقوی داشته و با طول سه هزار و سیصد و شصت کیلومتر، شانزده ولایت کشور را به هم متصل میکند، اما علیرغم استفاده گسترده از این شبکه این مورد نیز با مشکلات عدیدهیی روبرو است که این مشکلات نه تنها در حوزه منطبق نبودن با استنداردهای تخصصی وایمنی، بل شامل مسایل امنیتی هم میشود. بهطور کل میتوان گفت کشور در این حوزه در شرایط بسیار بدی قرار داشته و زیرساختهای موجود به هیچ عنوان پاسخگوی نیازهای فعلی نمیباشند. همچنین بهجز موارد معدودی نظیر سرک قندهار- مزار که از آن بهعنوان دهلیز شمال نیز یاد میشود، هیچ طرحی که پاسخگوی نیازهای پیشبینی شده برای آینده باشد نیز وجود ندارد.
نتیجه
با درنظرداشت دیدگاههایی که راه از آنها در دنیا به طور کل و در افغانستان به طور خاص مورد بررسی قرار گرفت و در کنار آن موقعیت بسیار حساس جیوپلیتیک که به عنوان راه ارتباطی شرق به غرب و مرکز به جنوب آسیا شناخته میشود و همچنین وضعیت فعلی شبکههای حمل ونقل، میتوان به اهمیت بالقوه مقوله مورد بحث در کشورپی برد. بنابراین طرح یک برنامه جامع جهت بهبود وضعیت و توسعه شبکههای راهی و راهسازی در کشور بسیار مقتضی و منطقی بهنظر میرسد و کاملا توجیهپذیر است.
در صورت ایجاد یک آرامش و امنیت نسبی این مقوله میتواند جایی در صدر فهرست اولویتهای اجرایی که در جهت توسعه کلی کشور است داشته باشد. البته طرح موضوعی تحت عنوان لزوم اجرا کردن برنامه بهبود وضعیت راههای کشور با یک برنامه ریزی دقیق و بلندنظرانه اقتصادی و به عنوان پیشنیاز و شروعی بر فعالیتهای اقتصادی توسعهمحور، حتی در شرایط نابسامان فعلی هم چندان غیرمنطقی نیست. بدیهیست که با برآورده شدن این نیازها موجبات بازشدن بسیاری از گرههای مشکلات اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و…فراهم میشود و به تبع آن مسببات پیشرفت کلی و بالارفتن سطح رفاه و آرامش مردم که غایت و هدف هر دولت و سیستم حاکمی در دنیا است ایجاد میگردد.
محمدرضا واعظی