تحلیل

بایدن و سرنوشت صلح افغانستان

سرمقاله/ در جغرافیای افغانستان که روابط و بنیان ساختار اجتماعی خصلت جماعتی دارد، خشونت در اشکال مختلف آن قادر به برهم زدن معادلات مستقر و مقهور ساختن مردم در قالب نهادینه آن نخواهد بود.
اگر نگاهی به تاریخ معاصر کشور داشته باشیم متوجه می‌شویم خشونت هیچ‌گاه نتوانسته به سامان‌دهی روابط اجتماعی بپردازد. حتی حضور نیروهای خارجی پس از۲۰۰۱ نیز نتوانست آن‌گونه که در خور توجه است به سامان‌دهی ساخت‌های اجتماعی در افغانستان کمک کند؛ زیرا تلاش‌ها برای پیوستگی افغانستان به سیستم بین‌الملل موفقیت‌های محسوسی نداشته است.
با ذکر این مقدمه درصدد آن هستیم تا با روی کار آمدن جو بایدن به‌عنوان رییس‌جمهور امریکا، این مساله را مورد بررسی قرار دهیم که سیاست خارجی بایدن در قبال مسایل افغانستان به خصوص گفتگوهای صلح چگونه خواهد بود؟ آیا بایدن می‌تواند راهی را که اسلاف او برای پایان دادن به جنگ افغانستان نتوانسته‌اند به سرانجام برسانند، او به سر منزل مقصود برساند؟ برای بررسی این موضوع در ابتدا نگاهی به موضع‌گیری‌های بایدن در قبال افغانستان خواهیم داشت و پس از آن به تحلیل آینده سیاسی افغانستان در زمان او پرداخته خواهد شد.
بایدن چه در زمان معاونت اول دولت اوباما و چه در زمانی که به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری امریکا در مبارزه با ترمپ بود، دیدگاه‌های خاص خود را درباره جنگ افغانستان داشته است.
در زمان ریاست جمهوری اوباما که استراتیژی این کشور مبتنی بر یک‌پارچه‌سازی و همبستگی افغانستان با سیستم بین‌الملل بود که اصول خاصی نیز برای آن در نظر گرفته شده بود؛ اصولی مانند ساختن دولت افغانستان، به وجود آوردن اعتبار و حوصله در داخل (امریکا)، ملاحظات نظامی شامل ایجاد پایگاه نظامی برای مبارزه با تروریزم و … بایدن دیدگاه مشخص خود را داشته است. گفته می‌شد آقای بایدن با افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان توسط باراک اوباما موافق نبوده است. بایدن بارها بر انتقال مسوولیت‌های امنیتی و خروج سربازان امریکایی تاکید کرده بود.
در زمان کمپاین انتخاباتی نیز در نقد برنامه‌های آقای ترمپ، بایدن به این عقیده بود که اولویت او بازگرداندن رهبری اخلاقی امریکا در سیستم نظام بین‌الملل است و در قبال افغانستان نیز گفته بود که به جنگ‌های بی‌پایان در افغانستان و خاورمیانه خاتمه می‌دهد و بیشتر نیروهای امریکا را به خانه می‌آورد و مأموریت این نیروها را به طور دقیق بر مبارزه با القاعده و داعش متمرکز می‌کند.
هرچند اظهارات جنجالی دیگری نیز از آقای بایدن به یاد داریم از جمله اینکه گفته بود: درباره افغانستان باید بگویم، من کاملا مخالف ایده ملت‌سازی در این کشور بودم… ممکن نیست که آن کشور متحد شود، هیچ امکان ندارد که آن کشور یکپارچه شود.
اگرچه این اظهارات در زمانی ایراد می‌شد که وی مسوولیت ریاست جمهوری امریکا را برعهده نداشت، اما امروز او رسما رییس‌جمهور منتخب امریکاست و شرایطی را در پیش رو دارد که با دوران اوباما کاملا متفاوت است.
به نظر می‌رسد آقای بایدن با توجه به سابقه‌یی که در برخورد با چالش افغانستان داشته است، سیاست مصالحه را در افغانستان پی‌گیری کند، اما با تاکید بر مبارزه علیه تروریزم. پس می‌توان گفت که بایدن برای ختم جنگ افغانستان قصد دارد گام‌های بلندی بردارد، اما او نمی‌خواهد اعتبار و پرستیژ این کشور را قربانی پایان جنگ در افغانستان کند.
به عبارت دیگر خالی کردن صحنه افغانستان و امتیاز دادن بیش اندازه به طالبان را که دولت ترمپ در آن افراط کرد، کنار خواهد گذاشت و اعتبار امریکا را به عنوان هژمون نظام بین‌الملل در نظر خواهد گرفت.
دولت جمهوری اسلامی افغانستان نیز در برهه زمانی فعلی با درک این مساله، باید با متحد استراتیژیک خود به رایزنی پرداخته و تاکید بر دستاوردهای دو دهه اخیر داشته باشد.
افغانستان می‌تواند با استفاده از فرصت پیش‌آمده نظر سیاست‌مداران امریکایی را به رخدادهای اخیر جلب کند و گفتگوهای صلح با طالبان را منوط به فشار بین‌المللی بر این گروه بداند. فشار جامعه بین‌المللی بر طالبان و همزمان درک واقعیت‌های افغانستان می‌تواند اهرم‌های ختم این جنگ باشند؛ زیرا با دادن امتیاز به طالبان هیچ‌گاه این گروه دست از اعمال خشونت‌بار خود نخواهد کشید.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا