بحران مهاجرت و بلاتکلیفی
در جستجوی آرامش
قسمت سوم و پایانی
مهاجرانی که در سردرگمی و بلاتکلیفی به سر میبرند، ذهن، فکر و روان آنها آسیبپذیر شده و در برابر ضربههای شدید روحی، عاطفی و فرهنگی قرار میگیرند.
جامعهشناس، احمدضیا نکبین در ارتباط به این موضوع میگوید: «وقتی انسان در یک جغرافیای جدید قرار میگیرد، علاوه بر شوک فرهنگی، دایما از خودش میپرسد که من باید چه کار کنم و چطور با تعاملات اجتماعی اینجا سازگاری پیدا کنم؟ همین میشود که شدیداً با یک فرآیند پیچیده جامعهپذیری درگیر میشوند.»
از نظر روانشناسان نیز یکی از مهمترین دلایل احساس فقدان در افرادی که مهاجرت میکنند، عدم انعطافپذیری لازم برای پذیرفتن افراد متفاوت است.
هادی که ۴۵سال دارد و همین اکنون دور از خانوادهاش در آتن در یکی از خیمههای مهاجران زندگی دشواری را سپری میکند و تا هنوز روشن نیست که چه مدتی را در این مکان باقی خواهد ماند. به خاطر دوری از خانوادهاش (زن و فرزندانش) به شدت از لحاظ روحی_روانی آسیبپذیر شده است و میگوید: «ای کاش! هیچگاه مهاجرت کردن را در فکرم جا نمیدادم و در کنار خانوادهام در افغانستان باقی میماندم.»
روانشناس زکریا بارکزی دربارهٔ مهاجرین و پناهجویان که در کمپهای مختلفی کشورهای جهان زمینگیر شده و در یک حالت بلاتکلیفی به سر میبرند، میگوید:
«گاهی احساس بلاتکلیفی در نزد افراد مهاجر آنقدر شدید میشود که آنها دچار تردید در باره ادامه مسیر زندگی خود شده و تمام داشتههایشان درگیر یک ناباوری محض میشود که اگر این بحران ادامه پیدا کند، این آسیبهای روحی و روانی شدیداً مشکلزا شده و ادامه زندگی را برای این افراد دشوار میسازد.»
بارکزی میافزاید: «پروسه مهاجرت در برخی افراد میتواند احساس رهاشدگی را نیز فعال سازد؛ فعالشدن این ذهنیتها، منجر به احساسات شدید منفی شده و خلاهای عاطفی او را شدیداً مورد آزار و اذیت قرار میدهد. همچنان آن دسته از مهاجران که در انتظار دریافت پاسخ هستند و چشمانداز درستی برای آینده خود ندارند، حالت بلاتکلیفی آنها نیز، احتمال روی آوردن به مواد مخدر را افزایش میدهد.»
داوود که تمام دشواریهای راه قاچاق را سپری کرده و بعد از سالها بلاتکلیفی که نتوانسته، اقامت هیچ کشوری را بهدست بیاورد و دوباره راهی افغانستان شده میگوید: «من همیشه فکر میکنم که تمام زندگیام بیهوده سپری شده و اینکه بقیه زندگیام چطور و در چه مکانی سپری خواهد شد، هیچ تفاوت برایم نخواهی داشت.»
کاظم که به جرم چاقو برداشتن بالای یکی از همکارانش بعد از هشتسال دوباره به افغانستان برگشته و در حال حاضر در جمع از معتادان قرار دارد، میگوید: «ولا زندگی نه در افغانستان به درد میخوره نه در خارج، ما مردمی هستیم که در هیچ مکانی به آرامش نمیرسیم.»
جامعهشناس احمد ضیا نکبین دربارهٔ مصایب مهاجرت میگوید: «نیروی بشری ما که شامل کدرهای تخصصی و روشن فکران جامعه ما میشود، با مهاجرت این دسته از اشخاص ما انسانهای باسواد را کمتر خواهیم داشت. مثلا: اکثریت جوانان ما که با پول کشورشان تحصیل کردهاند، نظر به دلایل مجبور به ترک وطن شدهاند که این مهاجرتها بحرانهای جبرانناپذیر را در جامعه ما شکل خواهد داد. همچنان ماجراهای نابهنجار دیگری نیز در این ارتباط وجود دارد، برای مثال، بیشتر جوانان ما که با هزاران مشکلات خودشان را به کشورهای همسایه رساندهاند؛ اما با نپذیرفتن و طرد شدن از آن کشورها و برگشت دوباره به افغانستان، اکثریت آنها به مواد مخدر آغشته شدهاند.»
طبق آمار سازمان ملل، شمار مهاجران در سال ٢٠١٩ میلادی به ٧٩،۵ میلیون نفر رسیدهاند که طبق این آمار بهدست آمده بیش از یک درصد کل جمعیت جهان را مهاجران در بر میگیرد و تعداد آنها از سال ٢٠١٠ تا به ۲۰۲۰میلادی در کشورهای مختلف جهان دو برابر شده و بیشترین پناهجویان را در کشورهای مختلف جهان، این پنج کشوری در حال توسعه و توسعه نیافته تشکیل میدهد.
مثلا: سوریه با ۶،۶میلیون مهاجر مقام اول، ونزویلا با ٣،٧میلیون مهاجر در مقام دوم، افغاستان با ٢،٧میلیون مهاجر در مقام سوم و کشورهای سودان جنوبی و میانمار در ردیف چهارم و پنجم قرار دارند.
طبق آمار رسمی سازمان ملل، بیشترین پناهجویان جهان از این پنج کشور میآیند. مثلا: ترکیه با جا دادن ٣،۶میلیون پناهجو در مقام اول، کلمبیا با جا دادن ١،٨میلیون پناهجو در مقام دوم، پاکستان با جا دادن ١،۴میلیون پناهجو در مقام سوم، اوگاندا هم با جا دادن ١،۴میلیون پناهجو در همین درجه و آلمان با جا دادن ١،١میلیون پناهجو در کشور خود مقام پنجم را دارا میباشد و این همه در حالی است که هنوز تعداد بیشماری پناهجویان پشت درهای بسته اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا و کوریای جنوبی قرار دارند که تنها به تعداد ١١۵۶٠٠نفر مهاجر در یونان گرفتار بوده و به دنبال راهی هستند که در کشورهای اروپایی جابهجا شوند.
شمیم فروتن