یابود از شاعر «مجمر عشق»
راه مدنیت: ریاست اطلاعات و فرهنگ ولایت پنجشیر، سومین سالیاد عبدالرازق حیران، شاعر مجموعۀ مجمر عشق را گرامی داشت.
در محفلی که به همین مناسبت با میزبانی مرکز آموزشی لنکن در ولایت پنجشیر برگزار شده بود، عبدالودود علی مردان، رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت پنحشیر ضمن خوشآمدگویی مهمانان، از افزایش راهاندازی برنامههای فرهنگی در این ولایت خبر داد.
پس از آن، دکتور شمسالحق آریانفر از پژوهشگران و نویسندگان نامآشنای کشور پیرامون کارنامه و جایگاه سرودههای عبدالرازق حیران صحبت کرده و گفت: بررسی شرایط حاکم در دوران کودکی و جوانی زندهیاد حیران نشان میدهد که او چهرۀ تحصیلکرده و فرهنگی روزگار خود بوده که با شکم گرسنه و فقر درس خوانده است.
به گفتۀ آقای آریانفر، حیران در شرایط سخت و بحرانی هم به سرودن شعر ادامه داده و از این طریق رابطۀ خود با مردم و اجتماع را حفظ کرده است.
دکتور آریانفر خاطرنشان کرد که مرحوم حیران در شعرهایش مسلمانی معتدل، صاف و واقعی است که آموزههای قرآنی را با ظرافت و استادی وارد جز سرودههایش کرده است.
به باور آریانفر، استفاده از صناعت ادبی به فراوانی در سرودههایش دیده میشود که آگاهانه بوده و باعث ایجاد تنوع در کارهایش شده است. تعابیر، بیان و دریافتهای نو نیز در سرودههایش دیده میشود.
وی افزود که حیران شعرهای به شدت عاشقانه و صمیمی دارد و همچنان سرودههای تعلیمیاش مملو از آموزه برای بهتر و درست زندهگی کردن است.
در ادامۀ محفل سهیل سامانی، فرزند زندهیاد حیران که شاعر نیز است، پیرامون کارهای چاپشده و آماده به چاپ پدرش صحبت کرد.
آقای سامانی گفت: عبدالرازق حیران در قالبهای غزل، مثنوی، رباعی و قصیده طبعآزمایی کرده و تا آخرین روزهای زندگیاش از نوشتن و سرودن دست نکشید.
به گفتۀ آقای سامانی، حیران تاریخ تجربههای زندگیاش را با زبان شعر بیان کرده که درونمایۀ سرودههایش را مملو از غنا و حماسه ساخته است. بخشی از سرودههایش جز فرهنگ مردمی ولایت پنجشیر شده و آوازخوانان محلی آن را در قالب قرصک اجرا کردهاند.
عبدالرازق حیران در سال ۱۳۱۸ خورشیدی، در روستای نولابه-نعلابه-از توابع ولایت پنجشیر به دنیا آمد و سهسال پیش در کابل درگذشت. مجمر عشق نخستین گزیدۀ شعرهایش است که هفتسال پیش از نشانی انتشارات خیام منتشر شده و سرودههای دیگرش بهزودی منتشر خواهند شد.
محفل سومین سالیاد شاعرِ مجمر عشق که با گردانندگی فردین فرهمند به پیش برده میشد، پس از شعرخوانی سلیمان خرمی و سامعه بخشی به پایان رسید.