روز جهانی عدالت اجتماعی
زمانی در جامعه قشر بزرگی از طبقه متوسط وجود داشت اما اینک شمار فقیران و بیکاران روزبهروز افزایش پیدا میکند
مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۷، ۲۰ فبروری را به عنوان روز جهانی عدالت اجتماعی معرفی کرده و از کشورهای عضو دعوت کرده که برای ریشهکن کردن فقر، ارتقای اشتغال کامل و کار مناسب، برابری جنسیتی و دسترسی به رفاه اجتماعی و عدالت تلاش کنند.
اما این روزها جهان کمتر شاهد عدالتی که از آن یاد میکنند، است. گسترش فقر، گرسنگی، تبعیض و نقض آشکار حقوق بشر توسط دولتمردان با نام برقراری نظم، از جمله خبرهای تکاندهندهیی است که همواره در رسانهها منتشر میشود، اما در برخی مواقع تنها واکنش نسبت به این فجایع، صدور اعلامیهیی از سوی کشورهای دیگر است. سازمانهای حمایتکننده، مانند سازمان ملل متحد به دلیل بحرانهای اقتصادی جهانی، بودجه اختصاصی و مناسبی را برای رسیدگی به عدالت اجتماعی تعیین نمیکند. چنین شرایطی زندگی را در عصر کنونی دشوار ساخته و از آن رو که برقراری عدالت اجتماعی همراه با حذف موانع جنسیتی، سن، نژاد، قومیت، مذهب، فرهنگ و … است، انسانهای زیادی به دلیل رسیدن به زندگی عاری از تبعیضات به مهاجرت و ترک سرزمین روی آوردهاند. هر چند بسیاری از مهاجران، در وضعیت بسیار بدی به سر میبرند، بسیاری به آنچه در سر داشتهاند نرسیدهاند و در کمپها، در بیابانها و آبها آواره و بیسرنوشتاند.
برقراری عدالت اجتماعی در کشوری مانند افغانستان که روز به روز در حال رشد و افزایش جمعیت است و از تنشهای سیاسی در امان نیست، بسیار دشوار است. زندگی زنان چندان تعریفی ندارد. زنان هر روز در زندگی روزمرهشان با بیعدالتی اجتماعی روبرو هستند. «ماجرای لیلا» که در هرات اتفاق افتاد، به همه ما و بهخصوص زنان قربانیِ خشونت، یکبار دیگر این حقیقت هولناک را ثابت ساخت که اگر چه سازمانها، موسسات خارجی و نهادهای دولتی شعار حمایت از حقوق زنان و برقراری عدالت اجتماعی را همه روزه در جلسات و رسانهها سرمیدهند اما واقعیت این است که نمیخواهند خارج از فعالیتهای نمادین و نمایشی خود، اقدام حقیقی و جدی برای آن دسته از زنانی که دیگر به دلیل خشونتهای خانگی محیط خانه برایشان امن نیست، داشته باشند و آخر هر داستان خشونتآمیز، در بازگشت زن به خانهیی ختم میشود، که دیگر قتلگاه اوست.
علاوه بر آن زنان در محیطهای کاری خود نیز همه روزه از بیعدالتیهایی مانند آزار جنسی، آزار کلامی، تبعیضات جنسیتی و نادیده گرفتن زحماتشان رنج میبرند.
تصویر و صورت فقر را هر روز در کوچهها و سرکها میتوان تماشا نمود. زمانی جامعه متشکل از قشر عظیمی از طبقه متوسط بود اما همهساله شمار فقیران، بیکاران و معتادین افزایش پیدا میکند. به طوری که طبقه متوسط تقریبا دیگر وجود ندارد. شکاف طبقاتی چنان زیاد است که دیگر آن قشر بزرگ متوسط بر اثر بیکاری و بیپولی در خط فقر و تنگدستی قرار گرفتهاند و با این ادغام، جامعه امروزی دیگر چیزی به جز طبقه کوچکی از ثروتمندان و طبقه بزرگی از فقیران نیست.
فساد همچنان عامل اصلی از بین برنده عدالت اجتماعی محسوب میگردد و در کوچکترین امورات روزانه افراد جامعه، فسادگری را میتوان دید و یافت.
نمیتوان بدون اقدامات جدی در مقابل پیشگیری از فساد امید به تحقق یافتن عدالت اجتماعی داشت. چند روز پیش در امتحانی برای گرفتن مدرک آن شرکت نمودم، تعداد بسیار زیاد بود. بالای ۱۰۰نفر بودیم. شخصی که صحنه امتحان را کنترل میکرد قرار بود از بین ما ده نفر به ده نفر نامها را بخواند و ما را به قسمت مصاحبه و امتحان شفاهی راهنمایی نماید و مابقی باید تا خواندن نامشان و رسیدن نوبت در انتظار مینشستند. من آن روز مثال ساده و همیشگی فساد و بیعدالتی را شاهد بودم که آن مرد چگونه اوراق را جابهجا میکرد تا نام دوستان و آشنایانش را زودتر از دیگران بخواند.
برخی از زنان و دختران برمیخاستند و از او با التماس و بعضاً ناز میخواستند تا نامشان را بیابد و زودتر بخواند تا زودتر از دیگران کارشان تمام شود و سالن را ترک کنند. او هم به هر که دلش میخواست نه نمیگفت و کارشان را با بیعدالتی و بینوبتی راه میانداخت.
همه ما مشابه این رفتارها را به عنوان عضوی از جامعه در زندگی عادی خود شاهد بودهایم. چنین رفتارها حتی اگر کوچک، خود به تنهایی مانع برقراری عدالت در اجتماع هستند. باید برای تحقق عدالت اجتماعی اقدام عملی انجام داد. برای رسیدن به جامعهیی عاری از بیعدالتی باید چشم بر روی ارزشهای اجتماعی بگشاییم و حقیقتها را ببینیم. مردم از بیعدالتیها لطمه و آسیبهای فراوان دیدهاند. باید به عنوان یک شهروند بهطور فردی تمرین نماییم تا ضمیر خویش را با عدالت و ارزشها رشد و تغییر دهیم، در غیر آن تغییری در وضعیت فعلی بهوجود نمیآید و زندگی فردی و اجتماعیمان همه روزه با گرههای کور بیعدالتیها پیچیدهتر و جانفرساتر خواهد شد.
الهه موسوی؛ جامعهشناس