تابآوری اقلیمی در ساحات غیرپلانی
جواد مرادی، رییس انجمن شهرسازان افغانستان
بین عوامل طبیعی، آبوهوا نقش بسیار مهمى در فعالیتهاى انسانى دارد. مساعدت یا عدم مساعدت آبوهوا بیش از سایر عوامل طبیعى در زمینۀ گسترش اماکن شهرى و روستایی موثر است.
کمبود یا فقدان اجتماع انسانی نمایانگر عدم مساعدت عوامل آبوهوایی و فشردگى اجتماعات در نواحى ویژۀ جغرافیایی، حاکى از اعتدال و مساعدت آن است.
تاثیر ناشی از تغییرات آبوهوا در سراسر جهان سبب افزایش میزان وقوع پدیدههای طبیعی و شدت آنها شده است.
براساس گزارشات، وجود تغییرات آبوهوا سبب شده تا امکان پیشبینی وقوع بارشهای فصلی، ایجاد موج گرما، خطرات مرتبط با مواد غذایی، طوفانهای دریایی، خشکسالی و گردبادها کاهش و شدت حوادث فوق افزایش یابد.
این حوادث تهدیدهای بزرگی در زمینۀ آب، غذا و انرژی برای شهرها محسوب میشود که نیمی از مردم جهان در آن به سر میبرند.
طبق اطلاعات موجود در ماسترپلانهای موجود شهر کابل، این شهر در فاصلۀ سالهای ۱۹۹۰ تاکنون دستخوش وقوع حوادث طبیعی بوده است. طوری که تغییرات آبوهوایی در این سالها سبب بروز مشکلاتی همچون سیلهای سنگین در ولسوالی چاریکار ولایت پروان و ۱۳ولایت دیگر در سال۱۳۹۹ شد.
با این حال امکان دارد ساحات غیر پلانی و حاشیۀ شهرها چند برابر مورد تهدید این خطرات اقلیمی قرار بگیرند. تفاوت آسیبپذیری بین شهرهای توسعهیافته و درحال توسعه زیاد است. در شهرهای درحال توسعه، سکونت در ساحت غیر پلانی، شرایط جمعیتی با تراکم بالا، کیفیت پایین مسکن و صحت فردی و عمومی باعث صدمات زیادی در این شهرها شده است.
تابآوری اقلیمی چیست؟
موضوع تابآوری اقلیمی تلفیقی از تابآوری شهری و تغییرات اقلیمی میباشد.
تابآوری شهری
در واقع با توجه به تعریف Amaratinga & Haigh، تابآوری به معنی بازگشت به موقعیت و شرایط پیش از سانحه و بهبودبخشی به وضعیت آن در راستای توسعۀ هرچه بیشتر در سیستمها از جمله شهرهاست.
گستردگی موضوع تابآوری شهری و اهمیت آن در سالهای اخیر، باعث شده تا صاحبنظران متعددی در ابعاد مختلف به بررسی ویژگیها و شاخصهای آن بپردازند.
از دیدگاه ماگوییر و هاگان(۲۰۰۷)، تابآوری شامل سه رویکرد مفهومی است: پایداری، بازیابی و گذار
در رویکرد پایداری با دیدگاه اکولوژیکی، تابآوری به منزلۀ تحمل یا جذب اختلال و بازگشت به حالت قبل است. رویکرد بازیابی در ارتباط با توانایی جامعه برای بازگشت به گذشته از تغییر یا عامل فشار و برگشت به حالت اولیه آن است. رویکرد گذار نیز بیشتر مربوط به تابآوری اجتماعی و ظرفیت جامعه برای واکنش به تغییر است که حتی میتواند به جای بازگشت ساده به حالت قبل به معنای تغییر به حالت جدیدی باشد که در محیط موجود پایدارتر است.
تغییرات اقلیمی
تغییرات در شرایط آبوهوایی از قبیل تغییر میانگین دما، میزان و تعداد امواج گرما، خشکسالیها، سیلها، طوفانها و سایر رویدادهای سخت آبوهوایی است.
تغییر اقلیم ممکن است بهصورت طبیعی یا ناشی از فعالیتهای انسانی باشد. مهمترین فعالیت انسانی منجر به تغییرات اقلیمی، انتشار گازهای گلخانهیی تحت تاثیر مصرف سوختهای فسیلی است.
از مهمترین اثرات تغییرات اقلیمی در شهرها و نواحی پیرامون آن، افزایش آسیبپذیری در برابر مخاطرات و حوادث میباشد.
پاسخ به این چالش به دو دسته اصلی تقسیم میشود؛ کاهش و انطباق که با توجه به سازمان UN-Habitat برنامهریزیهای طرحشده طبق آن میباشد:
برنامهریزیها
کاهش: حمایت و هدایت طراحی شهری پایدار و فشرده، تشویق و تسهیل فنآوریهای جدید، ارتقای شبکۀ حملونقل، حمایت از انرژی و سیستمهای توزیع پایدار؛ مانند پنلهای خورشیدی و نیروی بادی، حمایت و حفاظت از احیای اکوسیستمها.
انطباق: ۱- ارتقای ظرفیتهایی چون: آگاهی، دانش، مهارت و منبع برای سازمانها و ذینفعان ۲- پاسخگویی و مدیریت اثرات اقتصادی-اجتماعی تغییر اقلیم ۳- افزایش مشارکت و همکاری میان ذینفعان در سطوح شهری ۴- هدایت انطباق تغییر اقلیم در تمام طرحها، سیاستها، برنامهها و فرایندهای برنامهریزی فعلی شهر.
معمولا در پاسخ به تغییرات اقلیمی، هر دو راهکار کاهشی و انطباقی به صورت تلفیقی مورد استفاده قرار میگیرند.
تعریف تابآوری اقلیمی
با توجه به تعریف سازمان ملل- ادارۀ امور اقتصادی و اجتماعی UN-DESA، تابآوری اقلیمی بیانگر توانایی و ظرفیت یک شهر در جهت پاسخ به چالشهای حاصل از رویدادهای شدید آبوهوایی و مخاطرات تحت تاثیر تغییرات اقلیمی میباشد.
در دیدگاه دیگر، چهار بعد اصلی در تابآوری شهری در برابر تغییرات اقلیمی عبارتند از: مقاومت (نیرومندبودن)، تغییرپذیری (نوآوربودن)، انطباقپذیری (منعطفبودن) و آمادگی (ظرفیت یادگیری). همچنین دنتون و دیگران (۲۰۱۴) ارتباط بین تابآوری اقلیمی و پایداری را در سه دسته ظرفیت و آگاهی، منابع و اقدامات مطرح میکنند.
بنابراین، تابآوری اقلیمی نوعی فرایند سیاستگذاری است که با ترکیبی از راهکارهای انطباقی و کاهشی (عمدتا انطباقی) و استفاده از ظرفیتهای موجود در جامعه در ابعاد مختلف بومشناسانه، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و نهادی ضمن پاسخ بهتغییرات اقلیمی منجر به پایداری میشود.
نکتۀ مهم در این زمینه، تفاوت در معیارها و شاخصها با توجه به شرایط بومی است. نگرانیها در مورد ولایت کابل بهعنوان اولین کلانشهر کشور که از حاشیهنشینی و ساحات غیرپلانی بسیار رنج میبرد با این موضوع چندین برابر خواهد شد؛ چون علاوه بر مسایل اجتماعی و کالبدی و اقتصادی، موضوع تابآوری اقلیمی نیز مطرح میشود.
با این حال باید ابعاد مختلف تابآوری اقلیمی مورد بررسی قرار بگیرد و شاخصهای سنجش آن مشخص شود.
گسلهای موجود در افغانستان
با توجه به نقشههای مقدماتی تحت نظارت سازمان زمینشناسی ایالات متحده که در سال ۲۰۰۷ تهیه شده، گسل چمن در افغانستان به طول ۱۰۰۰کیلومتر از شمالشرق و کوههای هندوکش شروع و تا جنوب ادامه دارد که از آنجا وارد پاکستان میشود. این گسل تجربۀ وقوع زلزلهیی به بزرگی ۷٫۳درجه در مقیاس ریشتر را داشته که خسارات زیادی را به شهر کابل تحمیل کرده است.
همچنین وجود گسل بدخشان، درواز و هریرود در شمالشرق و شرق به غرب از جمله گسلهاییست که در کشور وجود دارد. هرلحظه نیز خطر وقوع یک زلزلۀ ناگوار دیگر برای تمام شهرهای موجود در حریم گسل احساس میشود.
نتیجهگیری و پیشنهادات
با توجه به بررسیها روی ساحات غیرپلانی و موضوع تابآوری اقلیمی در شهر کابل، ابتدا باید مدیران شهری از متخصصان شهری، جغرافیایی، محیط زیست در ساختار تشکیلاتی خود بهصورت جدی استفاده کنند تا میزان قابلیت فیزیکی احیا و بازسازی شهرهای خود را در قبال حوادث موجود مورد سنجش قرار دهند و به ارزیابی ظرفیت بازسازی از نقطه نظر عوامل زیربنایی و محیطی بپردازند.
باید توجه داشت که پس از وقوع حادثۀ طبیعی، بازسازی شهرهای ویران شده و بازگرداندن منبع فزیکی و اجتماعی-اقتصادی از اهمیت بسیاری برخوردار است. باید همیشه یک قدم از حوادث جلوتر باشیم و اصلیترین هدف مدیران قبل از بروز هر حادثۀ طبیعی و ظرفیت بازسازی توسط مدیران شهری، آگاهیبخشی به جامعه باشد.
نزدیک به ۶۰درصد ساختوسازهای شهر کابل، بدون قاعده و بهصورت ارگانیک بوده که نشاندهندۀ اهمیت آگاهسازی ساکنان توسط مدیران شهری است. آنان میتوانند با ارایۀ برخی تسهیلات به ساکنان پس از توجیه نمودن ساکنان از وجود خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی، سعی در ارتقای سطوح کیفی فزیکی این محلات داشته باشند.
همچنین، پیشنهاد کاربریهای مدیریت بحران میتواند از مهمترین وظایف اجرایی مدیران شهری باشد.
علاوه بر هماهنگی میان مدیران شهری با نهادهای محلی، سلامتی و رفاه اقتصادی نیازمند یک سواد جمعی در مورد محیط زیست است.
با توجه بهگستردگی مطالب و پیچیدگی مباحث شهری و ارتباط آنها با یکدیگر، یک بررسی همهجانبه لازم است تا شهرها را در برابر حوادث طبیعی ایمن کند.