چین سازنده یا خرابکار
آیا چین از یک سرمایهگذار به یک اخلالگر امنیتی تبدیل میشود؟
گزارش اخیر هندوستان تایمز که در میانۀ روز ۲۵دسمبر منتشر شد و از درخواست دولت افغانستان از چین برای عذرخواهی بابت سواستفاده از اعتماد افغانستان به چین، خبر داده؛ مجددا قضیۀ جاسوسان چینی و در مجموع نیت حضور غیررسمی و خرابکارانۀ چین در کشور را مطرح کرده است.
دهم دسمبر در گزارش دی.ان.ای ایندیا که ترجمۀ آن در روزنامۀ راه مدنیت هم منتشر شد، اعلام شده بود که ریاست عمومی امنیت ملی کشور، ده شهروند چین را به اتهام فعالیت در یک شبکۀ تروریستی بازداشت کردهاند. در هنگام دستگیری این افراد مهمات و اسلحه نیز از محل سکونت این اتباع چین پیدا شده و از ارتباط این افراد با شبکۀ حقانی هم خبر دادهاند، همچنین از میانجیگری پاکستان میان حقانی و این جاسوسان چینی گفتهاند.
در گزارش اول، دلایل وجود جاسوسان چینی را کارشکنی در روند صلح افغانستان، مقابله با نفوذ امریکا و ردیابی فعالیت ایغورهای چینی در خارج از این کشور عنوان کردهاند.
به تلگرام راه مدنیت بپیوندید
یکی از این دستگیرشدگان از کارته چهار کابل با نام لییانگ یانگ که مستقیما دربازۀ زمانی جولای تا اگست برای سازمانهای اطلاعاتی چین کار میکرده، اطلاع و حضور فعال دولت چین در عملیات این افراد را خبر میدهد. شاهونگ دیگر فرد بازداشتی که زنی چینی بوده و در پوشش یک مسوول رستوران در شیرپور فعالیت داشته نیز یک سردسته محسوب میشده است.
ریاست امنیت ملی افغانستان گفته که احتمالا هدف اصلی این افراد تشکیل یک گروه جعلی جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) بوده تا اعضای اصلی این گروه را شناسایی کنند. در گزارش هندوستان تایمز آمده که امرالله صالح، معاون اول ریاست جمهوری که از سوی رییسجمهوری ماموریت نظارت مستقیم بر انهدام این شبکۀ جاسوسی را داشته به سفیر چین گفته یا عذرخواهی کنند و یا پیگیری با مراجعه به نهادهای کیفری پیش خواهد رفت. گزارشها از این خبر میدهد که گویا دولت چین درخواست ختم این قایله را در سریعترین زمان ممکن داشته است.
سابقۀ چین در افغانستان
پس از سقوط طالبان، چین سعی کرد، تماشاگر باشد و برخلاف قدرتهای غربی، علاقهیی به بازسازی سیاسی افغانستان یا تغییر ساختارهای سیاسی، الگوهای اجتماعی یا جهتگیریهای ایدیالوژیک آن، نشان نداد. در عین حال چین، دوست دولت محسوب میشد که در سال ۲۰۰۶ معاهدۀ دوستی و همکاری را با کابل امضا کرد و دو سال بعد، شرکتهای چینی قراردادی ۳میلیارد دالری برای استخراج مس از معادن مس عینک در ولایت لوگر را به دست آوردند که به علت ناامنی ناکام ماند، اما افزایش نگرانی از فعالیت ایغورها، اقلیتی مسلمان در شرق چین و جنبش اسلامی ترکستان شرقی که گفته میشود که در افغانستان و تاجیکستان حضور داشته و در پی رادیکالسازی ایغورها هستند (که با وجود فعالیت مسلحانه، به تازگی امریکا این گروه را از فهرست تروریستی خود خارج کرده) چین را نسبت به وضعیت افغانستان از حالت منفعل خارج کرده، اما چون یک افغانستان ناامن همیشه متضاد جاهطلبیهای اقتصادی چین تفسیر میشد، بسیاری نقش چین را مثبت ارزیابی میکردند و مردم، این کشور را یک اهداکنندۀ کمک و سرمایهگذار بزرگ در انکشاف زیرساختها میدیدند.
در رابطه با فعالیتهای نظامی گزارشهایی وجود دارد که توافقاتی بین دولت افغانستان و چین برای تشکیل پایگاهی در بدخشان و یا حمایت از ارتشهای کوهستانی در غرب کشور انجام شده که هدف آن نه طالبان، بل مبارزه با مخالفان چین بوده است.
افغانستان همواره امیدوار بوده که چین با قدرت اقتصادی و نزدیکی سیاسی که با پاکستان دارد، بتواند یک میانجی مناسب برای مذاکرات صلح جاری در افغانستان باشد اما همواره این انتقاد هم وارد بوده که رویکرد چین محدود و سطحی است . این کشور به فهم علل اصلی درگیری افغانستان مشتاق نیست. برای شکل دادن به نتیجۀ سیاسی مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان بیعلاقه است و هیچ کاری برای ساخت حوزه های صلح انجام نداده است.
همکاری کشورهای خارجی با گروههای تروریستی
سابقۀ همکاری کشورها با گروههای تروریستی برای حفظ منافعشان، مورد جدیدی در کشور نیست. خبر اهدای جایزه به اعضای گروه طالبان برای کشتن هر امریکایی یکی از جنجالیترینها بود و حالا هم چین که با وجود حسنظن بسیاری از مردم به آنها، خبر از اقدامات مشترک آنها با طالبان منتشر میشود.
با اینکه دولت افغانستان فعالیت غیررسمی و و خرابکارانۀ چین را افشا کرده و خواستار عذرخواهی دولت آن شده به باور کارشناسان، ابزارهای دولت برای مجاب کردن چین به عذرخواهی و توقف آن محدود است. تنها ابزار افغانستان همکاری رسمی و یافتن راهکار و پاسخ مشترک برای نگرانیهای مشترک این دو دولت است.
به نظر میرسد، اطمینان دادن به چین و البته فعالیت برای از میان بردن گروههایی که از خاک ما علیه دوستان ما استفاده میکنند، دیپلوماتیکترین راهی است که میتواند در پیش گرفته شود، اینکه یک دولت به قدرت چین به جای راهکار سیاسی معقول دست به اقداماتی این چنینی بزند، شاید بخشی به علت ناامیدی از دولت افغانستان برای اقدام مناسب با این گروهها باشد.
از نظر چین گروه طالبان و حقانی در مقطعی میتوانند، دوست مشترک باشند، اما دولت باید چین را توجیه کند که افغانستان یک دوست همیشگی با دشمنان مشترک هست که باید برای حفظ منافع خود از راه سیاسی و درست آن پیش رود. اینکه چین بخواهد منافع خود را از راههای به زعم خود کمهزینه، اما نادرست پیش ببرد، اعتماد و آیندۀ مشترک را مخدوش خواهد کرد که در بلندمدت به سود هیچیک از طرفها نخواهد بود.
معصومه امیری