برنده نشست مسکو کدام جناح هست؟
پنجشنبه، هجدهم مارچ نشست ترویکای توسعهیافته با میزبانی روسیه در مسکو برگزار شد. در این نشست بر علاوه اعضای سهگانه ترویکا (روسیه، چین و امریکا) پاکستان نیز حضور داشت. در آجندای این نشست، رهبران سیاسی افغانستان و رهبران طالبان به عنوان مهمان اختصاصی انتخاب شده بودند. روسیه در سال ۲۰۱۸ هم میزبان نشستی برای صلح افغانستان بود. روسیه در پی آن است که در مسایل مربوط به صلح افغانستان نقش داشته باشد، اینکه روسیه نمایندهیی خاص برای امور افغانستان دارد، نشاندهنده آن است که افغانستان برای سیاست خارجی این کشور مهم است، اما سوال اساسی این است که روسیه در پی چیست؟ هدف از نشست مسکو چه بوده است؟ آیا این نشست جانشینی برای مذاکرات دوحه بوده؟ یا به روند مذاکرات دوحه کمک میکند؟ همینطور در پایان مروری انداخته میشود بر بیانیه مشترک روسیه، امریکا و چین که در پایان نشست مسکو اعلام شد.
روسیه در پی چیست؟
افغانستان همواره برای روسیه مهم بوده است، چه در زمان روسیه تزاری که این کشور بهعنوان یک منطقه حایل در مقابل هند بریتانوی مطرح بوده و چه پس از انقلاب بلشویکها که همواره همان سیاست توسعهطلبانه تزاری در مورد افغانستان توسط حزب کمونیست روسیه پیگیری شده و چه در سالهای ۱۹۷۹ـ۱۹۸۹ که روسیه افغانستان را در بلوک خودش تقسیمبندی میکرد. همینطور به نظر میرسد روسیه ولادمیر پوتین هم اهداف مشخصی را در مورد افغانستان در نظر گرفته است. افغانستان از دو جهت برای روسیه مهم است، یکی مساله گروههای افراطی تروریست و دیگری مواد مخدر:
- روسیه و نگرانی از رشد گروههای بنیادگرا
روسیه از اینکه افغانستان تبدیل به پایگاه گروههای افراطی و بنیادگرا شود هراس دارد. رشد و قدرتگرفتن گروههای بنیادگرا باعث آن میشود تا امنیت جنوبی روسیه و کشورهای آسیای میانه که به عنوان حیات خلوت روسیه هستند، به خطر بیفتد. فعالیت گروههایی همچون تحریک اسلامی اوزبیکستان، جنبش اسلامی ترکستان، حزب التحریر، اکرامیه اوزبیکستان و جماعت تبلیغ قزاقستان در مناطق مرزی کشورهای آسیای میانه و از سویی همکاری این گروهها با طالبان، باعث نگرانی روسیه شده است. سیاستگزاران روسیه متوجه این مساله شدهاند که افغانستان، همانگونه که میتواند خطری برای تروریزم بینالمللی باشد، میتواند مکانی برای اسکان، رشد، سربازگری و تمویل گروههای تروریستی دینی منطقهیی باشد؛ گروههایی که مقاصد آنها کشورهای آسیای میانه است، اما از افغانستان به عنوان یک پایگاه استفاده میکنند. سرگئی لاوروف، هم در نشست هجدهم مارچ و هم در نشستی که در سال ۲۰۱۸ در مورد صلح افغانستان در مسکو برگزار شده بود، به این نگرانی اشاره کرده است. آقای لاوروف در سخنرانی خود در نشست هجدهم مارچ، از تبدیل شدن افغانستان به پایگاهی برای تروریزم، به عنوان تهدیدی برای منطقه یاد کرد. همینطور جنرال آناتولی کولیکوف، وزیر پیشین روسیه در سال۲۰۱۴ در کنفرانس امنیتی مونیخ، تبدیل شدن افغانستان به پایگاه گروههای افراطی را مهمترین مساله در سیاست خارجی روسیه در قبال افغانستان دانسته بود. به همین جهت روسیه در پی آن است تا در افغانستان نقش داشته باشد و مانع از رشد و تقویت گروههای بنیادگرا در افغانستان شود.
- روسیه و نگرانی از قاچاق مواد مخدر
دومین نگرانی روسیه در قبال افغانستان، مساله قاچاق مواد مخدر است. بنابر آماری که سال۲۰۲۰ از سوی حکومت روسیه منتشر شده است، این کشور بالغ بر هفده میلیون معتاد دارد. حجم زیادی از معتادان به مواد مخدر باعث ضربات متعدد زیادی بر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی روسیه شده است. به همین جهت روسیه از رشد قاچاق مواد مخدر در مرزهای جنوبی خود هراس دارد. روسیه نمیخواهد که ناامنی در افغانستان، بسترساز رشد قاچاق مواد مخدر شود. به همین جهت است که یکی از دغدغههای همیشگی سیاستگزاران روسیه، نگرانی از مساله قاچاق مواد مخدر بوده است.
این دو نگرانی باعث شده تا روسیه همواره افغانستان را در سیاست خارجی خود به عنوان یک کشور مهم در نظر بگیرد و به همین جهت است که روسیه نمیخواهد از مسایل کلانی که مربوط به افغانستان است، غایب باشد.
همسویی میان روسیه و امریکا در قبال افغانستان
بعد از جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی و امریکا در تقابل با هم ایستادند. در زمان جنگ سرد این دو قطب علیه همدیگر جبههگیری سیاسی، اقتصادی، نظامی و ایدیالوژیک کرده بودند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هم گرچند ایدیالوژی سوسیالیزم و قطب شرق فروپاشید، اما باز هم در مسایل مهم جهانی، روسیه و امریکا در تقابل با هم قرار میگرفتند. اما مساله افغانستان پس از سالهای ۲۰۰۱، باعث ایجاد همسویی میان روسیه و امریکا شد. روسیه علیه حمله امریکا به افغانستان موضع انتقادی نگرفت و با در اختیارگذاشتن پایگاههای هوایی قفقاز برای امریکا، به گونهیی با امریکا و نیروهای ناتو همکاری کرد.
گرچند روسیه همواره مخالف حضور بلندمدت امریکا در منطقه بوده است، اما حالا به نظر میرسد که با مطرح شدن مساله خروج نیروهای امریکایی، روسیه به مطلوب خود نزدیک شده است. هم استبلشمنت امریکا و هم سیاستگزاران روسیه میخواهند که امریکا نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج بسازد. خروج نیروهایی امریکایی از افغانستان، به یک نقطه مشترک میان روسیه و افغانستان تبدیل شده است. همانطور که حملات هفتم اکتوبر امریکا هم نقطه مشترک این دو بود.
این همسویی میان روسیه و امریکا، تنها در مساله خروج نظامی امریکا از افغانستان نیست؛ بل در موارد راه حل سیاسی منازعه هم به نظر میرسد که میان امریکا و روسیه همسویی به وجود آمده است. چندی پیش زلمی خلیلزاد طرح دولت انتقالی صلح برای افغانستان را به رهبران حکومت تسلیم کرد. نزدیک به یک هفته پس از طرح دولت انتقالی، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، ماریا زاخارووا نیز از طرح دولت موقت برای حل سیاسی منازعه طالبان و دولت حمایت کرد. از این رو به نظر میرسد در مورد حل منازعه هم میان امریکا و روسیه همسویی به وجود آمده است.
نشست مسکو جانشین مذاکرات دوحه نبود
همانطور که پیشبینی میشد، نشست مسکو به عنوان یک جانشین برای مذاکرات دوحه نبود. در اعلامیه مشترکی که در پایان نشست از سوی روسیه، چین و امریکا منتشر شده بود، کشورهای صادرکننده بیانیه تاکید کرده بودند که باید مذاکرات صلح ادامه پیدا کند. در قسمتی از این بیانیه آمده: «ما از حمایت دیرینه دولت قطر برای تسهیل روند صلح قدردانی میکنیم و از ادامه بحث و گفتگوها بین تیمهای مذاکره کننده طرفین در دوحه که در سپتامبر سال ۲۰۲۰ آغاز شده و به پیشرفت قابل توجهی در جهت حل و فصل سیاسی منجر شده است، پشتیبانی میکنیم. ما تمام تلاشهای بینالمللی را که برای تسهیل و حمایت از حل و فصل مذاکره در اسرع وقت صورت میگیرد را به رسمیت میشناسیم و از آنها استقبال میکنیم.» به همین جهت میتوان برداشت کرد که که نشست مسکو، تقویتکنندهیی برای مذاکرات دوحه بوده است، نه جانشینی برای آن.
برنده نشست مسکو کدام جناح هست؟
گرچند تعیین برنده زود از موقع است، اما میتوان با توجه به بیانیه مشترک کشورهای عضو ترویکا، تا حدودی برداشت کرد که این بیانیه در مواردی به سود دولت بوده است و در مواردی هم به سود طالبان.
مهمترین نکتهیی که در این بیانیه وجود دارد این است که کشورهای صادرکننده بیانیه تصریح کردهاند که از بازگشت امارت اسلامی حمایت نمیکنند. این میتوان یک قوت قلب برای دولت و صف جمهوری باشد. در قسمتی دیگر از این بیانیه آمده است که «باید در توافق صلح؛ حقوق تمام افغانها از جمله زنان، مردان، کودکان، قربانیان و اقلیتها حفظ شود. ما شدیدا از یک مصوبه سیاسی پایدار و عادلانه که منجر به تشکیل یک افغانستان مستقل، حاکم، متحد، صلح طلب، دموکراتیک و خودکفا، عاری از تروریزم و قاچاق مواد مخدر شده و باعث بازگشت داوطلبانه، پایدار و سریع آوارگان افغان، ثبات و امنیت جهانی شود، حمایت میکنیم.»
همینطور در این بیانیه از طرفین منازعه خواسته شده بود تا به جنگ نقطه پایان بگذارند و آتشبس کنند، درخواستی که خواسته تمام شهروندان خسته از جنگ افغانستان است.
اما در قمستی دیگر از بیانیه، از دولت افغانستان خواسته شده بود تا به تقسیم قدرت با طالبان تن بدهد. همانطور که از متن دیپلوماتیک بیانیه برداشت میشود، مراد از تقسیم قدرت با طالبان همان گزینه دولت موقت است، راه حلی که تا کنون خط سرخ دولت است و دولت به آن راضی نمیشود. چندی پیش هم که سخنگوی وزارت خارجه روسیه از گزینه دولت موقت دفاع کرد، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان این گزینه را نه تنها راه حل، بل گزینهیی مشکلساز توصیف کرده بود. از این رو این بخش از بیانیه طبع میل دولت نیست.
چند روز دیگر نشست استانبول برای صلح افغانستان برگزار میشود. با توجه به نامهیی که وزیر خارجه امریکا به محمد اشرف غنی و داکتر عبدالله عبدالله فرستاده، میتوان به خوبی فهمید که آنچه تعیینکننده است و شاید هم بدیل مذاکرات دوحه باشد، نشست استانبول است. حالا تمام ترافیک سیاسی و گوش و هوش روزنامهنگاران و آگاهان سیاسی، متوجه استانبول است.
محمدهادی ابراهیمی