فریاد خشمگین زنگهای بسته در پا
از هر دلربایی و پیچ و خم اندامش بیچارگی میریزد و ناگزیری او را به سوی مردان درندهٔ میکشاند که هر کدام آنها با نگاههای حریصانهیشان، ذره ذره وجودش را میبلعند.
ساره (نام مستعار) با موهای افشان و چهره جذاب که ۲۵سال دارد، در بیشترین محافل شبنشینی و عیاشی مردان، با لباسی نیمه برهنه و آرایش غلیظ با شرنگ شرنگ زنگها در پاهایش در ریتم سازهای قطغن چنان با حرکات موزون میچرخد و میرقصد که بیشترین تماشاچیان، محو و مبهوتش میمانند.
او در میان گروهی از دختران که میرقصند، تماشاچی بیشتر داشته و اجوره بیشتری دریافت میکند.
ساره میگوید: «مردان که در برگزاری چنین محافل عادت دارند، مرا میشناسند و اکثریت آنها آرزو دارند که به نحوی در محفلشان حضور داشته باشم.»
او که بیشترین پول را از «مردان کاکه» دریافت میکند، دربارهٔ مخفیگاههای این چنین محافل میگوید: «ما در محافل رسمی نمیرقصیم، بیشتر در محافلی اشتراک میکنیم که در تهکویها یا مهمانخانههای دور از شهر، مخفیانه برگزار شده و امنیت جانی ما توسط تفنگداران این چنین محافل تضمین میشود.»
ساره در بدل رقصیدنش در یک شب، بر علاوه اینکه از صاحب محفل ده الی پانزده هزار افغانی دریافت میکند، از تماشاچیانی که بر سر و گردنش پول میریزند، پول گزافتری بهدست میآورد.
او درباره اینکه چرا و چگونه به این عمل رو آورده، میگوید: «تا یک دختر به مشکل بزرگی دچار نباشد، این کار را انجام نمیدهد، دخترانی که به این کار رو آوردهاند، به نحوی مجبور به این کار شده، اکثریت یا معتادهستند و یا هم با مشکلات خانوادگی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند.»
او در ادامه این سخنان، از مشکلات خودش میگوید: «با وسوسه پسری که دعوای دوست داشتنم را داشت با ربودن پول پدرم از خانه، پا به فرار گذاشته، با او به مزارشریف رفتم. تا وقتی پول تمام نشده بود، به نحوی در کنارهم زندگی کردیم؛ اما به محض تمام شدن پول، پسر که در نبود من به قول خودش آب از گلویش پایین نمیرفت، مرا با توهین و تحقیر در نیمه راه بدبختی رها کرده، با مشت و لگد از خودش دور کرد. من که راه برگشتی برای خود نمیدیدم، مدتی را در خیابانها سپری کردم، تا بلاخره با معرفی شدن مردی در مزار، به این گروه پیوستم و به مرور زمان به رقاصه ماهری مبدل شدم.»
ساره درباره اینکه پولهایش را چگونه به مصرف میرساند میگوید:
«از اینکه در هر محفل چقدر پول بهدست میآورم، اصلا برایم مهم نیست، همین که برایم مصروفیت و سرپناهی پیدا شده و سر سرک نماندهام، غنیمت است، من دیگر نه پروای آیندهام را دارم و نه پروای زندگی را؛ زیرا زندگی من و دختران شبیه من، چنان در بدبختی عمیقی سوق داده شده که هیچ راه خوشبختی برای ما باقی نمانده است.»
ساره میگوید: در بین گروه ما دخترانی هم هستند که فقر و تنگدستی آنها را مجبور به این کار کرده و آنها فقط برای بهدست آوردن پول میرقصند و فیصدی کارشان را دریافت میکنند.»
تماشاچیان این گونه محافل را که بیشتر مردان متاهل تشکیل میدهد، گاهی اوقات با آنکه امنیت آنها به واسطه تفنگداران تامین شده است، این دختران در هنگام رقصیدن، مورد آزار و اذیت قرار گرفته و مردان هوسران به بهانه انداختن پول، قسمتهایی از بدنشان را لمس میکنند.
ساره میگوید: حتی در پایان این چنین محافل که نیمهجان در یک گوشه افتاده و توانی برای ما باقی نمیماند، با پیشنهاد دادن پول زیاد، توسط زورمندان، مجبور به رابطه جنسی با آنها نیز میشویم.»
داوود ۳۵ساله، یکی از باشندگان کابل که به قول خودش چندین بار در این محافل اشتراک داشته، میگوید: «محافل رقصاندن دختران و یا پسران زنانهپوش، بیشتر در ولایت شمال (مزار شریف، جوزجان، کندز و تخار) رواج دارد؛ اما در این اواخر در بعضی نقاط کابل هم پنهانی این محافل برگزار شده و حتا افسران پولیس هم برای وقتگذرانیشان، با داشتن اسلحه و لباس غیر نظامی اشتراک کرده به گونه آنها را حمایت میکنند.»
فواد فیاض یکی از افسران نظامی، راجع به این موضوع این گونه نظر دارد: «عمل رقصاندن دختران و یا پسران زنانهپوش که از نظر قانونی جرمی سنگینی پنداشته میشود، در این اواخر با پیگیری تیمهای تحقیقاتی، چندین گروه این جنایتکاران دستگیر شده و همیشه پیگیری در این ارتباط جریان دارد.»
او دربارهٔ اینکه افسران پولیس در چنین محافل اشتراک میکنند یا نه، نظر نداشته؛ اما این چنین محافل را از نظر فرهنگ افغانی یک عمل ناپسند دانسته میافزاید: «اگر یک افسر پولیس افغان و مسلمان باشد، برعلاوه اینکه در چنین محافل اشتراک نمیکند، بل برای جلوگیری این چنین اعمالی که مسوولیت آنهاست، اقدام جدی کرده، این افراد را به پنجه قانون میسپارد.»
داوود درباره اینکه چرا در این محافل اشتراک کرده است، میگوید:
«شاید دلیل اشتراکم در این محافل، جوانی و نادانی بوده؛ اما در حقیقت این محافل به شدت اذیتکنندهاند.»
به گفته داوود، مردانی که برای ارضاء شهوت و سرگرم شدنشان با کشیدن چرس و نوشیدن مشروب، دختران را در پیش خود میرقصانند، این عمل زشتشان یک سوءاستفاده عاطفی بوده که بعدا آنها به عذاب وجدان سنگینی مبتلا میشوند.»
مولوی غلام سرور شفایی یکی از ملا امامان مساجد کابل در ارتباط به این محافل میگوید: «رقصاندن دختران و نیز پسران زنانهپوش در محافل شبنشینی و عیاشی، از نگاه اسلام و فرهنگ افغانی ما یک عمل مبتذل بوده و دولت مکلف است که جلو چنین اعمال سوءاستفادهگرانه را بگیرد، وگرنه چنین اعمالی از یک طرف باعث انحراف جامعه و بیراهی جوانان شده و از طرف دیگر پهنه بدبختی زنان را گسترده میسازد.»
شمیم فروتن