امکانسنجی موفقیت نشست استانبول
سید آقاحسین سانچارکی
اکنون تا حدودی محرز شده که نشست استانبول باهدف دستیابی به یک توافق سیاسی میان دولت جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان برگزار میشود. چند نکته را به گونهٔ فشرده در این خصوص میتوان یاد کرد:
نخست، همان گونه که در رسانهها و صفحات اجتماعی بازتاب یافته است -این نشست با کاستیهای عمده – چه از لحاظ ترکیب هیأتها و چه از نظر همنظری و اجماع سیاسی در طیف جمهوریت، روبهروست.
ترکیب هیأت، جامع، فراگیر، همهشمول و دقیق نیست. بیشتر عناصر و فیگورهای یک حزب، یک خانوادهٔ سیاسی، یا یک قوم و البته دقیقتر، یک باند سیاسی در آن حضور دارند و بسیاری از سمتها، نهادها، گروهها و کتلههای اجتماعی، سیاسی و مدنی از آن غائباند.
دوم، این ترکیب از لحاظ مهارت، قدرت چانهزنی و استدلال، ضعیف است و در زمینههای سیاسی، دینی، فرهنگی، مسایل منطقه، نظام بینالملل و مخصوصا راههای علمی دولتسازی و نظامسازی، دانش و تخصص لازم را ندارد و بیشتر نگاهش شکلی، سطحی و معطوف به تقسیم چوکیها و گرفتن نقش و جایگاهی در ساختار انتقالی آینده است.
سوم، این هیات یکپارچه نیست. دچار تفرق است و بدبینی، بیاعتمادی و حتی خصومت و نفرت میانشان حاکم است.
در جانب طالبان نیز، ترکیب هیأتشان یکجانبه و متشکل از عناصر متعلق به یک گروه قومی و یک جریان سختاندیش و نامنعطف و کاملا مردانه است. دو سه نفر از میان اقلیتهای قومی به گونهٔ نمادین در این هیأت شامل ساخته شدهاند.
در زمینهٔ روند بحثها و امکانات دستیابی به تفاهم نیز اجلاس، با دشواری و مسایل سخت و پیچیدهیی مواجه است. طرح شورای عالی مصالحه و در مجموع طرح دولت جمهوری اسلامی افغانستان، طرح نسبتا قابل قبولی است و اگر این طرح مورد قبول و پذیرش قرار گیرد شاید همپاشی نظام سیاسی کنونی را در پی نداشته باشد، اما همه میدانیم که این طرح یک جانب معادله است و چانس پنجاه-پنجاه دارد. جانب اصلی قضیه طالبان است که در جریان سالهای اخیر و ماههای طولانی مذاکره و حضور در نشستهای مکرر صلح، یک خط هم از مواضع خود عقبنشینی نکردهاند.
آیا در اجلاس استانبول معجزهیی رخ خواهد داد و طالبان برخلاف رویه و رفتار همیشگی و با یک چرخش ناگهانی، نرمش و ملایمت و انعطاف از خود نشان خواهند داد؟ تاکنون نه تجارب پیشین و نه طرز تفکر و اخلاق سیاسی طالبان چنین چیزی را تأیید نمیکند.
در سوی دیگر، آیا کشورهای قدرتمند ذیدخل در منطقه و بیرون از منطقه بر سر یک فارمول سیاسی توافق کرده و آن را در نشست استانبول بالای دوطرف میقبولانند؟
این هم دقیقا روشن نیست؛ زیرا فارمولی که طالبان و دولت افغانستان را در خود جای دهد، فارمول دشواری است که نیاز به ماهها چانهزنی، رأیزنی و گفتگوهای پشت پرده دارد، آیا این کار صورت گرفته است؟
از برخی نشانهها و قرائن استنباط میشود که چنین گفتگوهایی انجام یافته است. حدود سهماه قبل من از یک شخصیت با نفوذ عضو هیأت کنونی نشست استانبول همان مواردی را شنیدم که اکنون در طرح شورای عالی مصالحه بازتاب یافته است.
این شخصیت که بر محرمانهبودن صحبتهایش تأکید داشت، با استناد به نشستهای پیوسته و منظم نمایندگان نهادهای دولتی امریکا با سیاسیون کشور و طالبان به من همین ترکیب و ساختار سیاسیی را تشریح کرد که اکنون در این طرح شورا منعکس شده است.
از صحبت او استنباط میشد که نشستهای دوحه نوعی تفریح و وقتگذرانی است، اما گپ اصلی در پشت پرده جریان دارد! اگر طالبان در این صحبتهای پشت پرده، با این دیدگاهها و دقایق و رئوس طرح مذکور موافقت حداقل ضمنی نشان داده باشند، امکان موفقیت اجلاس استانبول زیاد است، اما اگر این چنین توافقی در سطح کلیات و امهات طرح شورای عالی مصالحه، دفاعی در رایزنیهای سری و محرم صورت نگرفته باشد و همهٔ بحثها و استدلالها به نشست ترکیه محول گردیده باشد، بهتر است به فکر رمضان و روزه و عبادات خود باشیم و برای استقرار صلح و آرامی دست دعا به درگاه حق برداریم و از خداوند بخواهیم خودش لطف و عنایتی فرماید تا نشست استانبول با موفقیت -حداقل نسبی- قرین گردد.