بازی روسیه و چین با شمشیر دولبۀ “طالب”
بعد از سقوط جمهوریت در افغانستان و نوع رفتار بعضی از کشورها بهویژه کشورهای همسایه مثل روسیه، چین، پاکستان، ایران، ترکمنستان و اوزبیکستان در قبال رژیم تازه کشور، توجه کارشناسان مسایل افغانستان را بهسوی رفتار سیاسی این کشورها جلب کرده است .
خوشبینی کشورهای پیرامون افغانستان از تسلط دوباره طالبان بر کشور در حالی است که در دور اول حاکمیت این گروه بهجز پاکستان، هیچ کشور همسایه دیگری به رژیم طالبان تمایلی نشان ندادند.
روسها و چینیها به شدت نسبت به حکومت افراطگرای طالبان در ۱۹۹۵ مشکوک بودند. ایران بعد از کشتهشدن دیپلوماتهای آن به دست طالبان در مزار شریف تا مرز جنگ با این گروه پیش رفت .
در این دور از حاکمیت طالبان، تغییر سیاسی کشورهای همسایه در حالی است که طالبان از هیچ هدف و داعیۀ ایدیالوژیک خود صرف نظر نکردهاند. سخنگوی گروه طالبان رهبر خود را رهبر جهان اعلام و وظیفه خود را اسلامی کردن دنیا تعریف میکند .
بعد از گذشت هشتماه از به قدرت رسیدن دوباره طالبان بهرغم درخواستهای مکرر پاکستان مبنی بر جلوگیری از فعالیت تحریک طالبان پاکستانی، هیچ نشان از کاهش فعالیت این گروه در خاک افغانستان به چشم نمیخورد؛ بل بر اساس اظهارات مقامات پاکستان میزان فعالیت آنها بهصورت روزافزونی در حال گسترش است.
جداییطلبان بلوچ نیز پایگاههایی در افغانستان دارند که تا هنوز اقدامی برای توقف فعالیت آنها از سوی طالبان صورت نگرفته است. برخورد طالبان با گروههای افراطی مرتبط با کشورهای آسیای میانه و ایغورهای چینی نیز مشابه طالبان پاکستانی بوده است. اگرچه در حمله تروریستی در حرم امام رضا در مشهد، نشانی از حمایت طالبان از عاملان این حادثه تروریستی در دست نیست، اما این اقدام دهشتافکنانه بیانگر این واقعیت است که گروههای تروریستی و تکفیری از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان روحیه گرفته و جسورانهتر دست به ایجاد وحشت و ترور خواهند زد .
این وقایع و رویدادها به خوبی میزان خطر اشاعۀ تفکر طالبانی در منطقه را منعکس میکند و نشان میدهد که طالبان شمشیر دولبهای است که میتواند به شدت خطرناک باشد. بازی با کارت طالبان بازی با آتشی است که ممکن است دامن آتشافروز را زودتر و گستردهتر از دیگران فرا گیرد .
طالبان در گذشته نیز به همین منوال عمل کردهاند. وقتی امریکا، عربستان و پاکستان در دهۀ۱۹۹۰ طالبان را در پاکستان به وجود آوردند، میزان وابستگی آنها به ایالات متحد امریکا در حدی بود که هیچ کس فکر نمیکرد این گروه از حامیان کسانی خواهند شد که به برجهای تجاری نیویارک حمله میکنند و بعد از آن ۲۰سال در برابر نیروهای امریکایی در افغانستان جنگیدند و صدها خانواده امریکایی را به داغ عزیزانشان نشاندند .
اکنون نیز هیچ دلیل محکم و سند قطعی وجود ندارد که تجربه تلخ امریکا برای روسیه و چین تکرار نشود. روسها و چینیها از نظر طالبان همان کافران همقطار امریکاییاند که از دیدگاه ایدیالوژی طالبان مستحق نابودیاند. حتی نگاه طالبان درباره کشورهای اسلامی مثل ایران نیز چیزی متفاوت از روسیه و چین نیست. این برداشت طالبان بهتنهایی پیچیدگی روابط این کشورها با طالبان را نشان میدهد، اما پیچیدگی مساله زمانی مضاعف میشود که به دو فاکتور دیگر نیز توجه شود:
– طالبان بهعنوان زمامداران کشوری که با تحریم شدید روبروست، به ارتباط با کشورهایی بها میدهند که در شرایط سخت اقتصادی آنها را کمک و از سقوط حتمی نجات بدهد. کمک مورد نظر طالبان هم از نظر حجم و هم از نظر مدت زمان، به میزانی است که در توان کشورهای مثل چین و روسیه نیست. گذشته از این، روسها و چینیها در طول چهلسال تحولات افغانستان نشان دادهاند که تمایل چندانی به کمک اقتصادی و مالی به کشور ما ندارند. وضع نابهسامان اقتصادی رژیم طالبان به اضافه چینش سیاستهای جغرافیایی کشورهای منطقه، تغییر طالبان را بسیار سیال و محتمل مینماید؛ تغییری که هم اکنون نشانههای از آن در منطقه وجود دارد.
– طالبان بر سر اقتدار، مجموعهای از گروههای با دیدگاههای متفاوت در بسیاری از زمینهها و از آن جمله مناسبات و روابط خارجی است. نشانههای واضحی از این تفاوت دیدگاه در برخورد با مساله مرزی بین پاکستان و طالبان وجود دارد. اختلاف نظر در این باره تا حدی است که گفته میشود منجر به برخورد فیزیکی میان مقامات طالبان شده است .حساب جنگ قدرت در کابل هنوز تصفیه نشده است. اگر در این جنگ قدرت، تندروانی که نماد آنها گروه حقانی است، پیروز شوند، دورنمای روابط افغانستان با همسایهها و بهخصوص چین و روسیه گنگ و همراه با ابهام فراوان خواهد بود. معلوم نیست که آن زمان شمشیر طالبان به سود و ضرر کدام کشور مورد بهرهبرداری قرار خواهد گرفت؟
سید محمدعلی رضوانی؛ روزنامهنگار