تحلیل

چرا طالبان انتخابات برگزار نمی‌کنند؟

تحلیل روز/ سید محمدعلی *رضوانی
مشروعیت در نظام‌های سیاسی مدرن، بنیاد ثبات و امنیت پایدار تلقی می‌شود. فقدان مشروعیت و رضایت در عرصه داخلی و حوزه بین‌المللی، چالش‌های بی‌شماری فراروی حکومت‌ها قرار می‌دهد .
در حوزه بین‌المللی، حکومتی که با فقدان مشروعیت دست و پنجه نرم می‌کند، از سوی تابعین دیگر حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخته نمی‌شود. بنابراین رفتار و عملکرد سیاسی آن به‌عنوان دولت مشروع، از جایگاه حقوقی برخوردار نیست .
در حوزه داخلی، حکومت فاقد مشروعیت با چالش مقبولیت ملی مواجه خواهد بود. عدم مقبولیت ملی به مفهوم مقاومت مردمی در برابر اجرایی‌شدن پالیسی‌های حکومت در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی ، نظامی و فرهنگی است .
طالبان ۹ماه پیش، با وجود توافق در دوحه قطر مبنی بر عدم تصرف قدرت از طریق نظامی، به زور سر نیزه و فشارهای نظامی قدرت را در کابل به دست گرفتند و حکومتی را که ظاهرا با آرای مردم به‌وجود آمده بود، سرنگون کردند. اکنون که ۹ماه از تصاحب قدرت توسط طالبان می‌گذرد، این گروه در عرصه بین‌المللی با مشکل به رسمیت شناخته‌شدن دست و پنجه نرم می‌کند و در عرصه داخلی نیز از فقدان مشروعیت و رضایت ملی رنج می‌برد .
به‌رغم تلاش‌های آنها و حامیان منطقه‌ای و جهانی‌شان، هنوز هیچ کشوری حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته است. در حوزه داخلی از دید مردم، امارت اسلامی نماینده آنها نیست؛ زیرا در تشکیل امارت اسلامی رای آنها نقشی نداشته است .
با این‌که برگزاری انتخابات بهترین کارشیوۀ رسیدن به مشروعیت در نظام‌های مردم‌سالار در جهان است، طالبان اما حاضر نیستند که به آرای مردم مراجعه کرده و انتخابات برگزار کنند. طالبان هیچ میکانیزم نظارتی دیگر را نیز برنمی‌تابند. تصادفی نیست که بعد از به قدرت رسیدن طالبان، اولین نهادهایی که لغو می‌شوند، نهاد نظارتی مثل کمیسیون مستقل حقوق بشر و نهاد انتخاباتی مثل کمیسیون مستقل انتخابات است.
چرا طالبان انتخابات بر‌گزار نمی‌کنند؟
– تفکر بیعت‌محوری؛ مفاهیم شهروندی، اراده مردم و مراجعه به آرای همگانی، مفاهیم قابل درک برای طالبان نیستند. تفکر طالبان تفکر بیعت‌محوری است. در منظومه فکری بیعت‌محوری، جایی برای انتخابات تعریف نشده است.
طالبان به شهروندان حق رای قائل نیستند؛ بل آنها را مکلف به بیعت به امیرشان می‌دانند. رضایت شهروندان با ابراز نظر و رای دادن، بروز و نماد می‌یابد، اما وقتی یک شهروند فقط مکلف و مجبور به بیعت باشد، مفهوم رضایت معنی خود را از دست می‌دهد.
در منظومه فکری طالبان، مردم یا تابع‌اند و یا باغی. وظیفه‌ای که برای تابعان تعریف شده، اطاعت بی‌چون و چرا از دستورهای امیر امارت اسلامی است. باغیان اما وضعیت‌شان روشن است؛ یا باید کشور را ترک کنند و یا کشته شوند .
بنابراین یکی از دلایل که طالبان حاضر نیستند انتخابات برگزار کنند، ماهیت اندیشه و نظام فکری آنهاست .
– ترس از باخت؛ اگر به فرضیه‌ای برسیم که بر اساس آن طالبان از چهارچوب فکری خود عدول کرده و به انتخابات به‌عنوان راهی برای رفع چالش‌های مشروعیت بنگرند، به نظر می‌رسد که در این صورت، ترس از باخت در انتخابات عامل بازدارندۀ برگزاری انتخابات از سوی گروه طالبان است.
به‌رغم ادعای این گروه مبنی بر داشتن حمایت‌های قاطع مردمی، آنها از قضاوت مردم در مورد خودشان هراس دارند. واقعیت امر این است که طالبان از جایگاه نازل خود در ذهنیت مردم آگاهند. آنها می‌دانند که از صندوق‌های رای «نه» بزرگ علیه آنان بیرون خواهد آمد. اگر چنین چیزی نیست؛ چرا طالبان از انتخابات می‌ترسند؟ واقعیت این است که اگر طالبان با درصد پایین‌تری هم احتمال برنده شدن در انتخابات را می‌دادند، لحظه‌ای برای برگزاری آن درنگ نمیکردند.
– اختلاف‌های درونی؛ گذشته از دو عامل فوق، اختلاف‌های موجود میان گروه‌های که امروزه به‌نام طالبان شناخته می‌شوند، یکی از مهم‌ترین عوامل عدم برگزاری انتخابات است. طالبان گروه یک‌دست و هم‌فکر نیستند. آنها در خیلی از موارد مهم و کلیدی اختلاف نظر دارند که انتخابات یکی از آنهاست .
حق کار، تحصیل و اشتغال زنان، برخورد با اقلیت‌های مذهبی و قومی، نوع مناسبات با کشورهای پیرامونی، چگونگی تعامل با گروه‌های افراطی که برای به قدرت رسیدن این گروه به آنها کمک کرده‌اند، از جمله مسایلی‌اند که در میان گروه طالبان در مورد آنها توافق نظر وجود ندارد. برگزاری انتخابات در این میان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار و با حساسیت‌های فراوان همراه است. آنچه پیدا است گروه افراطی‌تر درون طالبان که از قضا قدرت‌مندتر نیز هستند، مانع برگزاری انتخابات می‌شوند.
طالبان به چه می‌اندیشند؟
حدود ۹ماه حکومت این گروه فرصتی شد که طالبان درک کنند بدون مشروعیت ملی و بین‌المللی، تداوم حیات رژیم آنها با مشکلات و چالش‌های فوق‌العاده‌ای مواجه می‌شوند .
در گذشته کسانی مثل حامد کرزی، رییس‌جمهور اسبق و نماینده ویژه ایالات متحد امریکا، برگزاری لویه جرگه سنتی را برای کسب مشروعیت به طالبان مشورت داده بودند.
به نظر می‌رسد طالبان نیز دریافته‌اند که برگزاری لویه جرگه سنتی ساده‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای کسب مشروعیت ملی است. چندی است که سخنگوی گروه طالبان درصدد لارج‌کردن مجمعی به‌نام «مجمع افغانها»است. عنوان ابتکاری که نشان می‌دهد طالبان با نام‌گذاری این جرگه به نام مجمع افغانها، حاضر نیستند حداقل امتیازی به حامد کرزی بدهند .
پرسش این است که آیا لویه جرگه سنتی و یا مجمع افغانها و یا هر عنوان دیگر که به آن بدهند، می‌تواند فقدان مشروعیت حکومت طالبان را رفع و رضایت ملی را تمثیل کند؟
جرگه‌های سنتی در طول تاریخ به‌وجود آمدنش در کشور، وسیله ساده، بسیط و سهل‌الوصول حکامی بوده است که از آن برای فریب افکار عمومی بهره برده‌اند .
چه کسی فکر می‌کند که طالبان با هزینه و مصرف گزاف زمینه حضور هزاران نفری را فراهم می‌کنند که آنها آزادانه حرف خود را بزنند؟ از سویی، آیا برای طالبان دشوار خواهد بود که دو و یا سه هزار نفر گوش به فرمان را در نشستی جمع و از آنها تایید بگیرند؟
این‌ها چیزی نیستند که مردم باهوش افغانستان نفهمند و بازی پشت پرده آن را درک نکنند. طراحان این سناریو و در راس آن حامد کرزی، به شعور مردم افغانستان توهین می‌کنند .
کسانی که در جرگه سنتی جمع می‌شوند نماینده مردم نیستند و رای آنها بیان‌گر خواست و اراده آحاد جامعه نمی‌باشد. پی‌آورد چنین بازی‌ها مقبولیت و مشروعیت ملی نیست .
راه حل چیست؟
تنها راه حل مشروعیت نظام فعلی، مراجعه مستقیم و بلاواسطه به آرای مردم است که جز از طریق برگزاری انتخابات آزاد، سری، شفاف و تحت نظارت ناظراین بین‌المللی که توسط یک نهاد مستقل برگزار شود، امکان‌پذیر نیست.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا