حریم خصوصی، بازیچۀ سربازان طالبان
امید کریمی؛ خبرنگار آزاد
از شهر بامیان طرف کابل حرکت کردیم، وقتی کوتل حاجیگک را عبور کردیم، غژدیهای کوچیان در اطراف جاده در دو طرف آبی که از دره جاری است نصب شده بودند و رمههایشان در دو طرف جاده پراکنده بودند. کمی جلوتر که رسیدیم، راننده موتر را توقف داد. متوجه شدم که مرد کوچی چند قطعه کبک را در کنار جاده برای فروش آورده است.
راننده که آدم شوقی به نظر میرسید، خواست یکی از کبکها را خریداری کند، ولی روی قیمت توافق نکردند و دوباره به راه افتادیم.
نزدیک دهن سیاهسنگ، منطقهای مربوط حصه اول بهسود که رسیدیم دهنشینان هزاره مثل سابق در کنار جاده دستههای رواش و دوغ برای فروش آورده بودند.
چندین موتر مسافربری آنجا توقف کرده بودند. ما هم توقف کردیم و کسی چند دسته رواش تازه خریداری کرد و کسی دوغ تازه. جوانان دهنشین از قیمت تعیینشده روی رواش و دوغ کوتاه نمیآمدند. استدلال میکردند که قیمت رواش و دوغ امسال از این جهت بلندتر است که کوچیان به صورت بیسابقه به منطقه هجوم آورده و تمام چراگاهها و حتا به اصطلاح مزارع رواششان را که میان دهنشینان تقسیم شده است، توسط رمههایشان میچرانند. بسیاری از مزارع رواش را نابود کردهاند.
آنها نگران بودند که طی یکی دو هفته دیگر تمام چراگاههای منطقه تمام میشود، آن وقت دوغ و رواشی برای فروش وجود نخواهد داشت و از این سبب دهنشینان اندک درآمدی که از این دو قلم در فصل بهار دارند نیز از دست میدهند.
یکی از دهنشینان با ابراز نگرانی از هجوم بیسابقه کوچیان به مناطق مرکزی کشور گفت که خشکسالی موجب شده تمام کوچیهای جنوب و شرق کشور اعم از آنانی که در هزارهجات زمین دارند و آنانی که ندارند، برای جبران خشکسالی در سایر مناطق به طرف هزارهجات هجوم بیاورند.
مرد دهنشین که ظاهرا یک روحانی و منتفذ محلی بود، در ادامه گفتگوی غیر رسمی چند دقیقهیی اضافه کرد که منازعه کوچی و دهنشین در مناطق مرکزی، قصه طولانی و غمانگیزی دارد. دستکم در یکصد سال گذشته هزارهجات پیوسته مورد هجوم کوچیان مسلح و زورگو بوده است. در سالهای گذشته درگیریهای مسلحانه میان دهنشینان و کوچیان تلفات بزرگ انسانی در پی داشته است. او افزود که در نبردهای چندین ساله دوران جمهوریت در حدود 200تن از دهنشینان کشته شدند و به همین ترتیب دهها تن از کوچیان نیز کشته شدند. به قول وی اما امسال چون طالبان بر کشور حاکم است، هیچ کسی جرات منع کردن هجوم کوچیان را ندارد. چون مبادا طالبان به این بهانه مردم محل را قتل عام کنند، کما اینکه در اکثر خانودههای کوچیها یکی دو نفر عضو طالباناند.
همینطور که جلو میآمدیم رمههای کوچیان یکی پی دیگری از راه میرسیدند و به طرف بهسود و هزارهجات در حرکت بودند. این حجم از رمههای کوچی را تا کنون من ندیده بودم.
قصه کوتاه از دهن سیاهسنگ عبور کردیم. به کوتل اونی که رسیدیم در یکی از پیچهای جاده چندین موتر توقف داده شده بودند. ما هم رسیدیم. متوجه شدیم که یک گروه از سربازان طالبان موترها را احاطه کرده و مسافران را یکی یکی از موترها پایین میکنند و تلاشی و بازجویی دارند.
همگی را یکی پی دیگر تلاشی بدنی کردند و سوالهایی پرسیدند و هرکسی جوابی داد. موبایلهای همه را نیز توسط خودشان باز و چک میکردند.
نوبت به موتر ما که رسید خانمم اصرار داشت که موبایلم را به او بدهم. من هم سه ماه پیش در همین منطقه مورد بازجویی سختی قرار گرفته بودم. دفعه قبل ماه حوت بود که با عین تلاشی در این منطقه مواجه شده بودیم. من موبایلم را پنهان کردم، ولی سربازان طالب مرا برای حدود 20دقیقه به جرم اینکه موبایل ندارم بازداشت کردند. اما با میانجیگری چند موسفید و زنان مسافر به شرط آنکه دیگر موبایلم را با خودم داشته باشم رها شدم. این بار جرات نکردم موبایلم را پنهان کنم. سرباز طالب صدا کرده که زنان نباید موبایلهای مردان را نزد خود نگه دارند ورنه به زور خواهند گرفت. با خودم گفتم خوب شد حرف خانمم را قبول نکردم.
موبایلها را یکی پی دیگری چک کردند و به صاحبانش برگرداندند. نوبت من که رسید بعد از تلاشی بدنی، موبایلم را بدون اجازه از جیبم بیرون کرد و گفت باز کن. من گفتم که مبایل یک وسیله شخصی است و در آن عکس و ویدیوهای فامیلی است نباید چک کنید. سرباز با پرخاش بهمن گفت که نباید دیتای فامیلی را در موبایل نگهداری کنم؛ چون ممکن است مبایل گم شود. ناگزیر موبایلم را باز کردم، ابتدا گالری موبایلم را باز کرد و روی عکسها که عمدتا فامیلی بود خیره شد و زیر لب چیزهای زمزمه میکرد که من درست متوجه نشدم. بعد از آن چند کلیپ فامیلی را نیز مرور کردند. من اصرار کردم که این کلیپها ویدیویی فامیلی است، ولی حرف مرا نادیده گرفتند.
بعد از من نوبت دکانداری بود که در یک موتر همسفر بودیم. او یا مبایل هوشمند نداشت و یا اینکه با خود نیاورده بود. سربازان طالبان بعد از بازجویی او را مثل دفعه قبل من بازداشت کردند و به ما گفتند که ما برویم. او برای اینکه موبایل خود را پنهان کرده است، نزد طالبان میماند.
مسافران از موترهایشان پایین شدند تا با میانجیگری او را از چنگ سربازان طالبان رها کنند. با اندک سماجت و تضرع مسافران طالبان به صورت مشروط او را نیز رها کردند.
شرط طالبان این بود که از تذکره یکی از مسافران که در واقع ضامن بیگناهی او شد با موبایلش عکس گرفت و به مرد ضامن گفت که وقتی از کابل برمیگردند با هم برگردند و دکانداری که موبایل نداشت باید موبایل داشته باشد و تذکرهاش را هم با خودش داشته باشد.
این درحالی است که سربازان طالبان از کسانیکه به زعم خودشان متهم به رفتار غیر شرعیاند ویدیو میگیرند و در فضای مجازی منتشر میکنند. اخیرا سربازان طالبان از یک مردوزن که گویا به جرم روابط غیر شرعی جنسی بازداشت شده بودند به صورت لخت مادرزادی ویدیو گرفته و آن ویدیو را در فضای مجازی منتشر کردهاند.
این رفتار طالبان هرچند با انتقادهای تندی در فضای مجازی مواجه میشود و مسوولان و مقامات طالبان بارها گفتهاند که سربازان طالبان حق ندارند موبایلهای مردم را چک کنند و حریم خصوصی افراد را نادیده بگیرند، ولی این وضعیت همچنان ادامه دارد و حریم خصوصی مردم به یکی از بازیچههای سربازان طالبان مبدل شده است.