پاکستان در تلاش تجارت بارتري با افغانستان؛ استعمار جدید در حال ایجاد است
سید مسعود؛ نویسنده و استاد دانشگاه
تجارت بارتری عبارت از تبادله كالاها جنس به جنس و به اساس ارزشهاي قبولشدۀ دو طرف است. اين تجارت قبل از اقتصاد پولي، قرنها پيش از بهوجود آمدن در بين جوامع رواج داشت. ارزشگذاري آن دشواري فراوان داشت. دريافت صاحب كالا كه حاضر باشد با كالاهاي پيشكششده به تبادله بنشيند، روند تجارت را با دشواري فراوان مواجه ساخته بود. حلقههاي تبادله در تعداد موارد به تبادله چند كالاميرسید. فروشنده پنبه، آرد ضرورت دارد، ولي دارندۀ آرد به چوب ضروت دارد. به اين ترتيب فروشنده پنبه بايد اولتر پنبه را به چوب و بعد چوب را به آرد تبادله نمايد. از كجا معلوم كه تاجر چوب به روغن، چوب خود را تبادله نمايد. در اين صورت دارندۀ پنبه باید اولتر از همه پنبه را به روغن و بعد روغن را به چوب و بعد چوب را به آرد تبادله نمايد تا به هدف برسد. اين دشواري را پول از ميان برد.
اقتصاد بارتري مدرن در قالب تجارت دولتی
اتحاد شوروي سابق و بلوك سوسيالیستي كشورهاي كوميكان يا اتحاد اقتصادي كشورهاي سوسيالیستي كه با فروپاشي اتحاد شوروي از ميان رفت تا سالهاي 1992ميلادي بهشكل اصلاحشده و مدرن از تجارت بارتري استفاده بردند.
ارزشگذاري كالاها بر اساس دالر كليرینگ صورت ميگرفت. یك دالر كلیرينك مساوي به دالر بازار، ولي نه نقد؛ بل حسابي بود. در اين زمان دالر در اتحاد شوروي در بانكها يك روبل مساوی چهار دالر، ولي در بازار برعكس چهار روبل مساوی با یک دالر بود.
امتياز تبادله
در تجارت بارتري امتياز گيرنده، اقتصاد برتر است و اقتصاد كوچكتر اطاعتكنندهیی بيش نيست. اقتصاد برتر به كشور كوچك، اجازه تبديلي كالاهاي عرضهشده را با هر كالا كه بخواهد نميدهد. كالا در مقابل كالاي بهخصوص مطابق قرارداد صورت ميگيرد؛ مثلا در اتحاد شوروي در مقابل صادرات كشمش صرف ميتوانستيم كلوش (كفشهاي زمستاني) وارد كنيم و بس و يا شايد هم از اين قبيل جنسها، ولي شما نميتوانستيد موتر و یا ماشين و يخچال وارد كنيد.
صادرات گاز در دايره تبادله بارتري در حاكميت شوروي
قبل از انقلاب اسلامي١٣٧١خورشيدي، افغانستان یكي از كشورهاي صادركننده گاز به اتحاد شوروي بود. در اين زمان اتحاد شوروي يگانه كشور تقاضاكنندۀ گاز ما بود. قيمت گاز از جانب آنان بهصورت ظالمانه تعين ميگرديد؛ ١٨دالر في هزار متر مكعب، در حاليكه در بازار آزاد در همان زمان ٣٦دالر في هزار متر مكعب گاز بهفروش ميرسيد. خود شوروي نيز گاز خود را به ٣٦دالر في هزار متر مكعب در بازارهاي جهان بهفروش ميرسانيد. در حاليكه گاز افغانستان را به هشت دالر في هزار متر مكعب خريداري ميكرد. ميتر كنترول مقدار گاز كه صادر ميگرديد نه در افغانستان؛ بل در خاك اوزبيكستان قرار داشت كه در آن زمان يكي از جمهوريتهاي اتحاد شوروي بود. براي تاجران صادركننده در حساب بانكي، دالر كليرينگ ذخيره ميگرديد كه تاجر ميتوانست كالاهاي ساخت شوروي را كه در پروتوكول درج بود، خريداري و وارد افغانستان سازد.
پاكستان جای شوروي
پاكستان علاقه دارد تا تجارت بارتری را جاگزين تجارت پولي با افغانستان نمايد. هدف پاكستان مجبور كردن تاجران افغانستان براي وارد كردن تمامي آنچه میباشد كه صادر ميكند. تنها افغانستان در دو ماه بيشتر از ٣٥٠مليون دالر ذغال، صادرات منفي داشته است. از اين٣٥٠مليون دالر، قسمت زياد آن نقد گرفته شده و از بازارهاي كشورهاي ديگر كالا وارد شده است. پاكستان ميخواهد ارزش صادراتي تنها به پاكستان كه حدود يك مليارد دالر است را از دست نداده و تنها از طريق تبادله صادرات در مقابل ارزش واردات، كالاهاي پاكستاني صادر كند؛ كالاهاي با كيفيت پايين پاكستاني در مقابل ميوه و آهن؛ مانند: چپلك پلاستيكي، پوقانه، بند تنبان و….
دشواری
پاكستان مانند شوروي داراي اقتصاد متمركز نيست و دولت در اقتصاد سهم اندک دارد. سكتور خصوصي پاكستان همه حاضر نيستند تا در مقابل جنس افغانستان جنس خود را تبادله كنند.
راهكار پاكستان
پاكستان معاملات بارتري جديد را پيشكش ميكند. ميگذارد تاجر افغانستان كالاهاي خود را بهفروش برساند، ولي با پول بهدستآمده حتما يك كالاي پاكستان را خريداري و به افغانستان وارد كند. تاجر ما نميتواند اسعار را از پاكستان به افغانستان انتقال دهد. بهانه بستهبودن حسابهای تجاري افغانستان است كه بانك جهاني آن را بر اقتصاد کشور ما تحميل نموده است. به اين صورت تبادله جنس صورت ميگيرد و چند هدف پاكستان عملي ميشود:
– صادرات افغانستان به پاكستان افزايش مييابد و خلاي عرضه مرفوع ميشود.
– صادرات افغانستان با عين ارزش صادرات پاكستان به افغانستان صورت ميگيرد.
– بازارهاي افغانستان پاكستانيزه ميشود.
– از رقباي پاكستان در بازارهاي ما جلوگيري شده و يا تحت فشار قرار داده ميشود.
پاکستان در اين مورد چهار اصل را پيش ميبرد:
– تبديل افغانستان به يك كشور كنفدريشن كه دنبالهرو پاكستان بوده که با وجود يك كشور ظاهرا مستقل مانند فدرالهاي داخلي عمل كند. (استعمار جديد در حال ايجاد است)
– انحصار و یا نيمه انحصار بازارها و اقتصاد افغانستان بهدست توليدكنندهها و سرمايهداران پاكستاني.
– تبديل افغانستان مانند يك دهليز براي رسيدن به آسياي ميانه.
– گرفتن موقف قلب آسيا و گرهگاه چهارگوشه آسيا و حذف افغانستان از اين موقعيت بلوسيله حذف حاكميت مستقل در سطح منطقه و جهان.
آيا پاكستان ميتواند به اين هدف برسد؟ براي من هنوز اين یک پرسش بزرگ است و راه عبور پاكستان دشوار.