سید مسعود؛ استاد دانشگاه و اقتصاددان
هيچ كسي نخواهد گفت صادرات ذغال سنگ به پاكستان اشتباه است؛ بل همه ضد غارت داراييها و معادن كشور هستيم. همه باورمنديم که براي صادرات دغال راهكارهاي مليگرايانه ترتيب شود و مطابق منافع ملي صادر گردد.
قرار گفتههاي صادركنندگان ذغال افغانستان، بزرگترين مشتري ما در این بخش، سه معدن سمنت و فابريكههاي سمنت پاكستان است كه مربوط به قواي مسلح و نظاميان این کشور میباشند. معادن سمنت و فابريكههاي وابسته به اين معادن عبارتاند از: سمنت فوجي، سمنت چرات و سمنت لكي.
اين معادن در ذخيرهكردن سريع ذغال افغانستان، بزرگترین نقش را دارند. سازمان استخبارات پاکستان، در اين مورد با فراهمآوري شرايط در افغانستان، براي غارت سنگ ذغال كشور نقش مركزي و حمايتكننده دارد.
ذغال و اقتصاد نظامي
در حال حاضر ذغال افغانستان در گرو نظاميان پاكستان و كالاي استراتيژيك اقتصاد نظامي آن کشور است. ذغال و تهيه آن از افغانستان در استراتيژي خارجي پاكستان مانند بازارها يك حركت سياسي پنداشته شده و در تحليل «پيست» در زمره مهره و كالاي سياسي به تحليل گرفته ميشود. ذغال و بازارهاي ما در اهداف آي.اس.آي مانند اهداف بزرگ نشاني شده است.
سياستمداران و چيزفهمهاي افغانستان نيز در اين استراتيژي مانند كالا تعريف شدهاند. برخورد با چيزفهمها، سياسيون و تحصیلکردگان كشور، بهمثابه يك كالا مانند ذغال صورت ميگيرد. (خاليكردن بازارها از ذغال، نفت و كالا و انسانهاي نخبه از افغانستان و ذخيره آنها به پاكستان)
با این حال، همه در گرو چنگال خونين همسايه میباشند كه ناشي از خواببردگي ما و فراتر از آن وابستگي رهبران بوده است. گريز از اين چنگال دشوار است، ولي ناممكن نيست. باهمشدن حتا صرف يكبار، ايجاد مشت آهنين است. اگر شود چه خوب، اما اگر نشود چه بدبخت ملتيم؛ گرچه سالهاست از ملتشدن فاصله داريم.
حاكميت فعلي، مردم، جامعه مدني و رسانهها ميتوانند چنين راهكار ضد منافع جمعی افغانستان را خنثي سازند.