تاثیر منفی چین بر محیط زیست افغانستان
مقالههای ارسالی نویسندگان، بیانگر دیدگاه راه مدنیت نیست. راه مدنیت با اصل احترام به آزادی بیان و همینگونه رعایت اخلاق روزنامهنگاری و نویسندگی، از دیدگاهها و آرای مختلف و متفاوت استقبال کرده و آنها را بازتاب میدهد.
امواج گرمای تابستانی امسال در سراسر جهان رکوردهای قبلی را شکست. از ماههای جون و جولای (جوزا و سرطان) تا اکنون امواج گرما وارد اروپا، شمال آفریقا، خاورمیانه و آسیا شده است و در نتیجه دمای هوا در برخی مناطق به 40درجه سانتیگراد و بالاتر رسیده است. سال گذشته اروپای غربی با سیلهای فاجعهبار مواجه شد و امسال هم آتشسوزیهای جنگلی در جنوب اروپا رخ داد.
تغییرات آبوهوا یکی از بزرگترین چالشهای اقتصادی و اجتماعی در سراسر جهان است. آلودگی هوا در افغانستان تهدیدی بزرگ برای سلامتی عموم است و پیامدهای عمدۀ قتصادی، اجتماعی، قضایی و حتی امنیتی در پی دارد. تخریب کیفیت هوا، بهرهوری کشاورزی را کاهش میدهد و آسیبهای عمدهای به اکوسیستم، زیرساختها و سایتهای فرهنگی، تاریخی و میراث طبیعی وارد میکند. شدت گرمای هوا طی دو دهۀ اخیر در جهان افزایش یافته است؛ طوریکه گرمای هوا در دورههای زمانی مشخص، قابل مقایسه با گذشته نیست. همینطور در افغانستان میزان و شكل بارندگی در كشور تغییر كرده است؛ به عنوان مثال، برف و بارانهای مداومی در برخی از مناطق كشور شاهد بودیم که امروز از آنها خبری نیست. این را همه در نقاط مختلف كشور تجربه كردهاند. از طرف دیگر، متخصصان هم در داخل افغانستان و هم در سطح بینالمللی این تغییرات را تایید میكنند. افزایش فعالیتهای صنعتی، افزایش جمعیت، افزایش شتابان استفاده از ماشینها و دهها عامل دیگر، موجب شدهاند که كرۀ زمین گرمتر شود. در این میان، كشورهای صنعتی در بروز این اتفاق بیشترین سهم را داشتهاند؛ اما اكنون اینکه چه کسانی و در کدام نقطۀ دنیا عامل تغییرات اقلیمی هستند، در اصلِ قضیه تغییری ایجاد نمیکند. همۀ ما در معرض خطر تغییر اقلیم قرار داریم و پیامدهای آن متوجه همه است. از همینرو تلاش میشود تا كشورها متناسب با سهمشان در كنترل عوامل تشدیدكنندۀ تغییرات اقلیمی بكوشند. در نتیجه ما هم در افغانستان باید مسالۀ تغییرات اقلیمی را جدی بگیریم. امروزه ما با شرایطی سخت روبهرو هستیم كه از سالهای پیش، برایش تدابیری اندیشیده نشده است. بنابراین در طراحی برنامههای توسعهای كشور و مدیریت منابع آب، باید به مسالۀ تغییرات اقلیم هم توجه كنیم.
شرایط اقتصادی و سیاسی در کشوری مثل افغانستان آسیبهای محیط زیست را چند برابر میکند یا به سخن دیگر، تاثیرات تغییر اقلیم را عریانتر نشان میدهد. از آنجا که طالبان انتظار دارند دنیا آنها را به رسمیت بشناسد و سرمایهگذاری در داخل كشور دوباره شروع شود؛ بهخصوص توجه چین به سرمایهگذاری در افغانستان، بهتنهایی كافی است كه اقلیم و محیط زیست کشور صدمه ببیند. افغانستان بر منابع عظیم معدنی مس، آهن، بوکسیت، لیتیوم و خاکهای کمیاب قرار دارد که ارزش آنها بیش از یکتریلیون دالر تخمین زده میشود؛ پس با فعالیت شركتهای چینی كه با كمترین استندردهای روز دنیا همراه است، در ده الی بیستسال آینده برای افغانستان یك محیط زیست نابودشده را عرضه خواهد كرد یا حتی بدون توجه به سموم كارخانهها، سمومی كه وارد آب و هوا میشود و شاید هم هر شهری كه كارخانه و معدن بیشتر داشته باشد، آلودهتر شود و سرعت آلودگی بهداشت کشور را هم تسریع دهد و باعث شیوع انواع امراض مثل سقط جنین، مشكلات تنفسی و غیره شود.
همچنان منطقه باستانی مس عینک افغانستان به خاطر حفاری معدن مس توسط شرکتهای چینی در معرض خطر است. مس عینک که در محل الحاق فرهنگهای عصر هلنیستی و هندی موقعیت دارد و گمان میرود بین هزار تا دو هزار سال قدامت داشته باشد، زمانی شهری وسیع بود که حول استخراج و تجارت مس شکل گرفته بود. باستانشناسان در این منطقه صومعههای بودایی، قلعهها، ساختمانهای اداری و خانهها را کشف کردهاند و در کنار آن صدها مجسمه، نقاشی دیواری، سرامیک، سکه و نسخههای خطی نیز کشف شده است.
باستین واروتسیکوس، باستانشناس شرکت فرانسهای آیکونم که تلاش دارد شهر و میراث آن را بهصورت دیجیتالی ثبت کند، میگوید: بهرغم غارتهایی که در این منطقه صورت گردیده، مس عینک یکی از زیباترین مکانهای باستانشناسی در جهان است و بیم آن میرود این مکان که زمانی یکی از پررونقترین مراکز تجاری در جادۀ ابریشم به حساب میآمد، در نبود نظارت درست ناپدید شود، اما نیاز طالبان (که در ماه آگوست سال گذشته به قدرت بازگشتند) به یافتن راههای جدید درآمدزایی پس از توقف کمکهای بینالمللی، استخراج اینچنین پروژهها را به یک اولویت برای آنها تبدیل کرده است. نگاه آنان به منابع طبیعی یک نگاه کاملا کالایی و مصرفی است و قطعا مدیریت چنین پروژهها مانند گذشته محدود به یک گروه اقلیت یا باندهای خلافکار مخفی میشود که در آن به دنبال منافع حداقلی و اکثریتی خود هستند که از طرفی میتواند نقطۀ پایانی برای فعالیتهای باستانشناسی باشد. طالبان امیدوارند سالانه بیش از 300میلیون دالر از مس عینک درآمد به دست آورند که پیامدهای زیستمحیطی نیز یکی از مهمترین نگرانیهای پیرامون این نوع از پروژههاست. استخراج مس، آلاینده است و به داشتن محاسبات درست در همه جوانب احتیاج دارد.
از طرفی لوگر در حال حاضر منطقهای خشک است. بنابراین، امروز دولتهای مذهبی و دیکتاتور به نوبت چون کشورهای عربی و چین با ساختار رژیم طالبان که بعد از 15 آگوست 2021 در کابل روی قدرت آمده، بیشتر تعامل و گفتگو خواهند کرد. کشورهاییكه هیچ الزامی به حداقل قوانین زیست محیطی ندارند؛ درحالیكه محیط زیست هم فرایندی از دموكراسی و احترام به سلامت بشر است.
این یك حقیقت انكارناپذیر است كه در هیچ كجای جهان به طور اخص دولتها به محیط زیست توجه ندارند؛ ولی چون پشت استندردهای محیط زیستی غرب تجربهای تاریخی قرار دارد، این مساله اکنون آنجا راه افتاده و قواعد آن رعایت میشود، اما افغانستان بهعنوان كشوری كه توسعه ابتدایی هم نكرده است، زیرنیازهای اساسی آن مثل شبکۀ آب و برق، شبكه انترنت، گاز و نفت از كشورهای همسایه وارد میشود؛ همه این موارد نهتنها ابتدای راه توسعه است، بل میتواند یك فضای جدید را ایجاد كند تا كشورها و شركتهای بیرونی برای سود و غارت، با كمترین وجه و بدون درنظرداشت اولویت محیط زیستی، در راستای ترمیم زیرساختهای افغانستان حتی رضاکارانه آغاز به فعالیت كنند تا به اهداف هژمونی مالی و غیر مالی خود برسند. مصداق این مساله را جمهوری اسلامی ایران زد. این کشور بدون اینکه بخواهد به اولویت محیط زیست توجه کند، دقیقا چهل سال پیش به نیت توسعه مردم این مثال را زد و نتیجۀ آلودگی هوا را امروز مردم کلانشهرهای ایران تجربه میکنند.
بنابراین چنین توسعه در افغانستان بهخصوص بعد از این مقطع بدون توجه به توسعۀ سبز، اگر فقط معطوف به توسعه صنعتی باشد و تمام توجه به استخراج معادن، مس، آهن، آلمونیم و سایر فلزاتی كه در كشور وجود دارد منحصر شود، این فقط منجر به آلودگی هوا، آب و خاك شده و نهتنها بر بهداشت زندگی افراد تاثیر منفی وارد میكند؛ بل باعث تهدید امنیت غذایی مردم هم میشود. از طریق تاثیر در محصولات کشاورزی باعث سوءتغذیه در کودکان میشود و سوءتغذیه بلندمدت نیز پیامدهایی چون کاهش مهارتهای شناختی و موفقیتهای تحصیلی و یا حتی مرگهای زودرس را در پی خواهد داشت. جای اندوه است که تمام این اتفاقات در ساختاری رخ میدهد كه مردم حتی حق اعمال رای هم ندارند. اینجاست كه این توسعۀ اقتصادی با تمام ضرباتی كه به محیط زیست میزند، نهتنها هیچ دردی را علاج نمیکند، بل مردم را هم علیه خود ترسناک و شورشی میسازد. دقیقا این مساله باعث زوال این رژیم خواهد شد. درست است كه امریكا و كشورهای ابرقدرت محیط زیست را نابود كردهاند؛ اما به هر حال فرق كمتر است و مردم زندگی میكنند؛ اما در مدل توسعه خاورمیانهای مثل ایران، پاكستان، عراق و امروز افغانستان نهتنها همه ثروتها و منابع طبیعی تار و مار و غارت میشود، بل مردم هم گرسنه میمانند و آزادیهای سیاسیشان نیز مهار میشود.
از این رو اگر بحث توسعه رخ میدهد، توسعۀ اقتصادی باید همراه با مدلی باشد از توسعۀ اجتماعی، آزادیهای سیاسی و شهروندی، احترام به محیط زیست و احترام به حقوق حیوانات كه این نیز مهم است. حتی سدسازی در افغانستان یك حالت فاشیستی، بیگانهستیزی و حتی رنگ افتخار به خود گرفته است؛ در حالیكه این یك تجربۀ اشتباه است كه دنیا رفته پشت آن و اكنون دولتهای مذهبی از چنین عملكردی با اغراق دفاع میكنند. كشورهایی هم هستند كه سدسازی را به منظور احترام به عرف بینالملل از بین بردهاند و اجازه دادهاند تا رودخانهها به مسیر طبیعی خود ادامه دهند. به جز این، مواردی بسیار خاص و نادر هم وجود دارد، حتی سدسازیهای غیر اصولی در افغانستان و کشورهای توسعهنیافته تاثیری منفی در آن زیستبوم وارد کرده است؛ چون سدسازی با پیش مطالعاتی از تجربۀ هشت الی دهساله انجام میشود. سدسازیهای نامعیار باعث شده که گرانش زمین در آن منطقه تغییر كند و این یعنی اكوسیستم یك رودخانه، گیاهان، فرهنگ روستاها و حیوانات آن منطقه نابود شوند. بنابراین طرحهای انتقال آب جز ایدههای خوب توسعه نیست. پس توسعه ذیل یك رژیم دیكتاتور که در تعامل با كشورهای دیكتاتور، حكومتهایی مانند چین و روسیه، حكومتهای نابودكنندۀ محیط زیست است، رخ نخواهد داد.
مهمتر از همه، چین وقتی در کشورهای اروپایی سرمایهگذاری میکند، این كشورها استندردهایی را برای سلامت محیط زیست تعیین و آن را رعایت میكنند؛ اما در افغانستان هیچ الزامی ندارد تا اولویتهای محیط زیست را رعایت كند؛ چون رقابتی در این اینجا در كار نیست. قابل یادآوری است كشورهایی كه تحت تحریم دنیا استند و با دنیا تعامل سازنده ندارند و سیاست هژمونیشان برخلاف سیاست دنیاست، محكوم به نابودی محیط زیستاند. مدل آن مثل ایران و چین كه در سالهای گذشته آن را اجرا كردهاند. این امر بالاخره به مدلی منجر میشود که غارت محیط زیست، فاصلۀ طبقاتی، عدم توسعۀ متوازن، عدم نظریۀ سبز و حتی فرهنگ مصرفگرایی كه خود جهان سرمایهداری برای بسیاری از مناطق اعمال میكند، از نزدیک در کشور ما مشهود میشود. افغانستان باید به حقوق محیط زیست توجه کند. کشوری مثل افغانستان كه طی بیست الی چهلسال به دلیل نبود امنیت برای توسعه و پیشرفت گامی برنداشته، و امروز هم با روی كار آمدن گروه طالبان، اگر به حقوق محیط زیست توجه نشود، افغانستان و مردم آن در آینده، صدمات بیشتری خواهند دید.
منابع مورد استفاده:
https://eghtesadsalem.com/1401/02/18
https://www.hra-news.org/articles/a-811/
نویسنده: پرویزشاه صافی؛ پژوهشگر و کنشگر حوزۀ محیط زیست در افغانستان