به سیاست دشمنی و مخالفت با پاکستان باید خاتمه داد
-نیروهای ملی و باورمند به مردمسالاری برای موفقیت در افغانستان و دستیافتن به صلح و ثبات باید به سیاست غلط و ناکام دشمنی و مخالفت با پاکستان پایان دهند.
-مردم ما در دورههای مختلف بهای سنگین این سیاست ناعاقبتاندیشانه و غلط را پرداختهاند. ادامۀ این سیاست مانند همیش به هر دلیل و انگیزهای بهای سنگین دارد.
-وقت آن رسیده است تا نسلنو به روابط با پاکستان با در نظرداشت واقعیتهای عینی و با استفاده از واقعگرایی در روابط بینالملل نگاه کند و به نتایج تازهای برسد.
-من عمق سیاستهای اشتباه پاکستان در افغانستان و پیامدهای آن را میدانم. در عین زمان زور و ابزار تأثیرگذاری این کشور در افغانستان را نیز درک میکنم. نتیجۀ تقابل و دشمنی نیروهای ملی با پاکستان سربازگیری و استفادۀ این کشور از جریانهای مذهبی-افراطی با پیامدهای مرگبار برای دو کشور و منطقه است.
-دولت پاکستان نگرانیهای مشروع در روابط خود با افغانستان دارد. در این موارد با پاکستان باید رک و راست سخن گفت و در رفع این نگرانیها کوشید. حکومت و دولت پاکستان تصورها و برداشتهای نادرستی از واقعیتهای درون افغانستان دارد. برای اصلاح این تصورات نادرست باید تلاش کرد.
-شکلگیری یک حکومت متوازن مردمسالار با سیاست منطقهای متوازن به نفع پاکستان و افغانستان است. شعارهایی از زوربالا و نزدیکی بیش از حد و نامتوازن با دشمنان اسلامآباد در منطقه برای جریانهای ملیگرا و سیاستمداران افغانستان در دورههای مختلف پیامدهای مرگبار داشت. به سلسلۀ این اشتباهها و سیاستهای غلط باید پایان بخشید. سیاست هنر برخورد و تعامل با واقعیتها است تا با آرمانشهرهای خیالی.
-عدهای استدلال میکنند: ما بخواهیم یا نخواهیم سیاست پاکستان همین است که در سالیان اخیر شاهد آن بودیم. پاکستان جز به بربادی افغانستان و تشکیل یک حکومت ضعیف و دستنشانده در این کشور راضی نمیگردد. دفاع از حاکمیت قومی در افغانستان بهدلیل حضور پشتونها در پاکستان و نارضایتی آنان از برخی سیاستهای این کشور جزیی از سیاست رسمی پاکستان به حساب میرود.
-با این پیشفرضها، میراث درازمدت دشمنی با پاکستان و سرازیرشدن پولهای استخباراتی عدهای از سیاستمداران ما به طبل دشمنی با پاکستان برخلاف منافع مردم میکوبند و به خود زحمت حتی مذاکره و بحث با پاکستان را برای حل مشکل میان دو طرف نمیدهند.
-در سالیان پسین به دلیل حضور در جلسات رسمی در سطح بالا شاهد تغییراتی در سیاست پاکستان در قبال افغانستان، اقوام و چشمانداز روابط میان دو کشور بودم. از این تغییر بهرغم به قدرت رسیدن طالبان باید استقبال کرد و برای نهادینهشدن آن تلاش نمود.
-کلانهای جریانهای ملی باید با رهبران ارتش، استخبارات و رهبران سیاسی پاکستان وارد مذاکره شوند. برای اعتمادسازی میان دو طرف از حملات رسانهای، اتهامبستن و افزایش تنش در روابط جلوگیری گردد و پیامهای روشنی انتقال داده شود.
-من دلیل و انگیزهای برای دشمنی جریان ملیهای، تاجیکها، اوزبیکها و هزارهها با پاکستان نمیبینیم، الا اینکه عمدا و به دور از واقعنگری سیاست زورگویی در برابر پاکستان را دنبال کنند و بهای سنگین این سیاست را بپردازند.
-من این دیدگاههایم را در سطح سیاستهای کلان در دوران مأموریتم در حکومت نیز مطرح کردهام و از طرفداران بهبود روابط و پایان بخشیدن به دشمنی با پاکستان بودم، اما این رویکرد در فضای حضور امریکا-ناتو و سایۀ سنگین هند بر فضای کابل طرفداران اندکی داشت.
-این اشتباه دهههای اخیر و دوران جمهوریت را که از مردم ما قربانی میگیرد باید اصلاح کرد و راه تازهای برای بیرونرفت از بحران جستجو کرد.
نویسنده: دکتور مجیبرحمان رحیمی