چهار اصل محوری در طرح اقتصادی کاظمی
سخن از سید مصطفی کاظمی است؛ کسی که من افتخار همکاری با او را بعد از سقوط طالبان و بهوجود آمدن دولت پسابن در افغانستان داشتم. ارتباط کاری من با کاظمی بهویژه بعد از مدیرمسوول شدنم در هفتهنامۀ اقتدار ملی، عمیقتر شد و موجب گردید او را بهتر و بیشتر بشناسم .
کاظمی از ویژگیهایی برخوردار بود که با قاطعیت میتوان گفت در همقطاران سیاسی همدورهاش، کمتر وجود داشت. انرژی و انگیزه، خستگیناپذیری، باور و اعتماد، صداقت و امید به آینده، کاظمی را به نیروی فعال، طراح و کنشگر سیاسی دارای ابتکار تبدیل کرده بود. او سیاست در کشور را در استراتژی بلندمدت مینگریست و به بازیهای مقطعی، کوتاهمدت و برآمده از منافع شخصی، قومی، منطقهای، زبانی و مذهبی بیاعتنا بود .
روز چهاردهم عقرب۱۳۸۶ نزدیک ظهر بود که به من زنگ زد و گفت برای نان چاشت، به دفتر هفتهنامه خواهد آمد. وقتی به دفتر رسید، رفتارش به گونهای بود که میخواهد مساله مهمی را با دوستانش در میان بگذارد. کاظمی هرازگاهی در جمع دوستانش مسایل کلان کشور، منطقه و جهان را به بحث و بررسی میگرفت، نظر میداد و از دوستانش نظر میخواست .
آن روز هم بعد از غذا دربارۀ یکی از چالشیترین مسایل کشور صحبت مفصل و مبسوطی کرد. در دیدگاه کاظمی، اقتصاد استوانه اصلی یک کشور است. کشوری که اقتصاد آن فرو پاشیده باشد، نمیتواند ادعای استقلال سیاسی، حاکمیت ملی و خود ارادیت داشته باشد .مبتنی بر همین برداشت، کمیسیون اقتصادی پارلمان برای برونرفت از معضل وابستگی کشور به کمکهای خارجی، چهار محور اقتصادی را در دستور کار خود قرار داد.
کشاورزی، معادن، ترانزیت و تجارت، چهار سکتوری بود که کاظمی بهعنوان رییس کمیسیون اقتصادی پارلمان با سفرهای برنامهریزیشده به مناطق مختلف کشور میخواست ظرفیتهای این مناطق و نقش و سهم هر منطقه را در جهت برآورده کردن این اهداف ملی ارزیابی کند.
کشاورزی
کاظمی بهشدت علاقه داشت که افغانستان به کشوری صنعتی و مدرن در جهان تبدیل شود، اما آن را در شرایط کنونی افغانستان ناممکن و غیر قابل دسترس میدانست. کاظمی با این استدلال که افغانستان کشوری است که هشتاد درصد مردم آن از طریق کشاورزی و کار روی زمینهای زراعتی امرار معاش میکنند و این که کشور ظرفیت رشد چند برابری در بخش کشاورزی را نیز دارد، منطقی مینماید که دولت تمام انرژی و توان خود را در سکتور زراعت به کار انداخته آن را صنعتی و مدرنیزه کند.
از نظر کاظمی، فرآوردههای کشاورزی نهتنها مردم افغانستان را از اصلیترین مواد خوراکی «گندم» خودکفا و بینیاز میکند، بل درآمد ناخالص ملی را افزایش قابل ملاحظه میدهد. ایجاد صندوق حمایت از کشاورزان -که بعدا اجرایی هم شد- از طرحهایی بود که کاظمی برای تقویت و رشد کشاورزی کشور ارایه کرد .
معادن
افغانستان در زمره کشورهایی است که معادن و داشتههای زیرزمینی آن دستنخورده باقی مانده است. اگرچه هنوز آمار دقیق و علمی برخواسته از تحقیقات دقیق از میزان ذخایر و معادن افغانستان در دسترس نیست، اما بررسیهای اولیه نشان میدهد که در افغانستان مس، زغال سنگ، آهن، نیو بیم، کبالت، طلا، مو لیبدن، نقره، آلومینیوم، اورانیوم، بریلیم و لیتیوم وجود دارد. بر اساس همین ارزیابیها، ارزش معادن افغانستان به ۳تریلیون دالر میرسد.
کاظمی به این باور بود که با جذب سرمایههای خارجی برای استخراج معادن، میتوان با این ذخایر نهفته در دل خاک، تغییر بزرگ و شگرف در زندگی مردم ایجاد کرد و گرد فقر بیچارگی را از چهرۀ کشور پاک کرد و زندگیی را که شایسته و لایق آن هستند، فراهم آورد. کاظمی معتقد بود که برای جذب سرمایههای خارجی در معادن کشور، افغانستان نیازمند وضع قوانین بهتر و اصلاح سلسلهمراتب اداری دستوپاگیر و سختگیرانه در قبال استخراج معدن و جذب سرمایهگذاران خارجی و داخلی است.
تجارت
کار چندساله کاظمی بهعنوان وزیر تجارت، تجربه گرانسنگی در اختیار وی گذاشته بود. او از محدودیتهای تجاری کشوری محاط به خشکه مثل افغانستان به خوبی آگاه بود. کاظمی میدانست که پاکستان از این محدودیت کشور چگونه بهرهبرداری کرده و از آن در جهت مقاصد سیاسی خود استفاده میکند. کاظمی در راستای شکستن حصر تجاری بهدنبال راههای بدیل تجارت از طریق بنادری غیر از بندرهای متعلق به پاکستان بر آمد و در نهایت بندر چابهار ایران را به عنوان الترنتیف بنادر پاکستان، به دولت افغانستان ارائه داد .
از دیدگاه کاظمی افغانستان توسعهیافته در سکتور زراعت بدون داشتن یک سیستم تجارتی مطمین که فرآوردههای کشاورزی کشور را به بازارهای جهانی برساند، در بخش زراعت هم نمیتواند توفیق چندانی داشته باشد. کاظمی تجارت را در جهت توسعه مدرنیزهکردن هرچه بیشتر کشاورزی تعیینکننده میدانست و در این راستا تلاشهای بیوقفه داشت.
ترانزیت
افغانستان از نظر جغرافیایی در میان کشورهایی قرار گرفته که در یکسوی آن کشورهایی با ذخایر عظیم نفتی و گازی، مثل روسیه، ترکمنستان و قزاقستان وجود دارند و در سوی دیگر آن کشورهای به شدت نیازمند به انرژی گاز، نفت و برق مثل پاکستان و هندوستان. هند بهدلیل جمعیت بزرگ و هم بهدلیل رشد اقتصادی یکی از بزرگترین مشتریان انرژی در جهان محسوب میشود. افغانستان با استفاده از موقعیت استثنایی جغرافیایی خود میتواند نقشی مهم در انتقال و ترانزیت انرژی به کشورهای جنوب آسیا داشته و از درآمد سرشاری برخوردار گردد. کاظمی اصرار داشت که استفاده از این پتانسیلها بستگی به دو چیز دارد. اول درک درست از ظرفیتهای کشور بهویژه در بخش کشاورزی و معادن که مبتنی بر تحقیقات و پیشرفتهای علمی دقیق انجام شده باشد، دوم ارادۀ سیاسی و کارآمد کردن قوانین، نهادها و ادارات مربوطه تا همه چیز آن طوری که لازم است به جلو رفته و در نهایت سبب خروج کشور از وابستگی به خودکفایی گردد. سفرهای او به چهار گوشه کشور نیز به همین منظور صورت میگرفت .
صحبتها و تبادل نظر آن روز کاظمی با دوستانش در دفتر هفتهنامه اقتدار ملی، با اظهار نگرانی شدید درباره وضعیت امنیتی سفر وی و همراهانش به شمال کشور همراه بود. تعداد از دوستان با توجه به گزارشهای ضد امنیتی موجود، خواستار لغو و به تعلیق افتادن این سفر شدند. کاظمی این پیشنهاد را نپذیرفت. او استدلال میکرد که اگر قرار باشد برنامه خود را با این احتمالات همآهنگ کنیم، هیچ کاری نباید انجام دهیم .
گویا قرار نیست سرنوشت محتوم ما عوض شود. آنهایی که تصمیم به ویرانی کشور گرفتهاند، اجازه ندادند تا کاظمی وهمفکرانش راهی برای پایان درد و رنج مردم یافته و فرارویشان بگذارند. فردای آن روز خبر جانباختن این بزرگمرد و همراهانش که جان خود را فدای کاهش رنج و مرارت مردم و پیشرفت کشور کرده بود، همه ما را به شوک فرو برد و ملت ما را از داشتن یکی از صادقترین و پرتلاشترین فرزندانش محروم کرد. یاد همه جانباختگان فاجعۀ بغلان گرامی باد.