چهل میلیون زندانی در حکومت تفنگ
سید امین بهراد، روزنامهنگار
گروه طالبان در آخرین اقدام خود عملیات تخلیه توسط امریکا و کشورهای عضو ناتو را متوقف اعلام کرد و دستور داده کسانیکه با امریکاییها و کشورهای عضو ناتو همکاری کرده بودند، حق ندارند از کشور بیرون شوند. در این دستور جدید طالبان آمده که در میدانهای هوایی و گذرگاههای مرز زمینی به این افراد اجازه خروج داده نشود.
چنین اقدامی حتا ممکن است در مورد کوریایی شمالی هم که حکومت آن را دیکتاتورترین نوع نظام سیاسی در قرن بیست و یک میدانند صدق نکند، اما اینجا حکومت سرپرست طالبان میخواهد این مورد را بر مردم بیدفاع و بیچاره افغانستان که جز فرار راه دیگری ندارند، عملی کند.
نزدیک به هفت ماه است که افغانستان در کنترول کامل گروه طالبان درآمده است. در این هفت ماه تمام ساختارهای اقتصادی کشور فلج بوده است. گمان میرود در این مدت حدود یک میلیون کارمند دولتی و رقم مشابه آن از سازمانهای غیر دولتی و بینالمللی و ممکن بیشتر از این رقم از تشبثهای خصوصی بیکار شده باشند. بر اساس یک سنجش متوسط، در افغانستان هر نفر مصارف زندگی پنج نفر و بیشتر را در خانواده تامین میکند. با این حساب در افغانستان نزدیک به 20میلیون انسان دیگر قادر نیستند غذای کافی داشته باشند و به نیازهای اساسی خود رسیدگی کنند. آمارهای سازمانهای بشری بینالمللی نیز نشان میدهد که مردم افغانستان نزدیک به 90درصد زیر خط فقر قرار گرفتهاند و با گرسنگی محض مواجهاند. گروه طالبان امنیتی را که برای مردم مدعیاند نیز تامین نتوانسته است. امارت اسلامی طالبان که اکنون حیثیت حکومت سرپرست را دارد، از وعده عفو عمومی خود عدول کرده و واحدهای نظامی آن به صورت دقیق و سازمانیافته افراد را در سطوح مختلف مورد پیگرد و تعقیب قرار میدهند. تلاشیهای خانه به خانه که این روزها در چندین ولایت به شمول کابل آغاز شده، نشان کامل از این است که بحث امنیت عامه برای این حکومت مفهومی ندارد و آنچه برایشان اهمیت دارد دوام حکومت از طریق زور تفنگ است.
محاسبات خوشبینانه نشان میدهد که افغانستان حدود 50میلیون جمعیت داشته باشد، ولی به صورت قطع کشور ما دست کم 35 تا 40 میلیون جمعیت دارد. حدود هفت ماه است که این جمعیت نه کار و شغل دارند، نه به غذای کافی و نیازهای اولیه دسترسی دارند و نه هم امنیت روانی و فزیکی.
با این وصف برای تعدادی بیرون شدن از کشور تنها گزینه قابل توقع بود، اما حکومت سرپرست طالبان با اعلام توقف کامل تخلیه، این مورد را نیز از مردم دریغ کرد.
معلوم نیست این اقدام از روی دلسوزی است یا از روی محاسبه که ذبیحالله مجاهد؛ عضو ارشد امارت اسلامی طالبان در روزهای قبل از ورود به کابل به مردم وعده داده بود که «امارت اسلامی با همه طرفداران حکومت قبلی حساب و کتاب خواهد کرد» است. مردم افغانستان اما این اقدام را به حساب و کتاب آقای مجاهد و امارت اسلامی گرفتهاند.
حالا با این وصف برای مردم افغانستان چه گزینهای باقی مانده است، جز اینکه چهل میلیون در گروگان یک حکومت نظامی افتاده و زندانی شدهاند. مردمی که در قرن بیست و یک نه نان دارند، نه امنیت و نه اجازه سفر، با گرسنگی مزمن و عام هم مواجهاند، چه چارهای دارند جز اینکه بپذیرند در جغرافیایی بهنام افغانستان همه زندانیاند و بس.
حرفی که با حکومت سرپرست طالبان باید گفته شود این است که به عنوان یک حکومت اگر برای مردم نانی تهیه نمیتوانند، امنیت تامین نمیتوانند، دستکم راه سفر و خروج را اجازه دهند.
گرفتن حکومت توسط لوله تفنگ کاری است که در تاریخ بشر زیاد اتفاق افتاده، ولی ادامه حاکمیت با لوله تفنگ در هیچ زمانهای امکان نداشته است و بهخصوص در قرون معاصر چنین پدیده را کسی سراغ ندارد.
امارت اسلامی طالبان! سال 2022 است؛ یعنی آغاز دهه سوم قرن بیست و یک. عصر اطلاعات و دیجیتال، عصر دهکده جهانی و عصر جهانشهری بشریت است. شما حتما میدانید که در دنیای امروز در میان شماری زیادی از کشورها دیگر ویزا یا روادید معنا ندارد. انسان اتحادیه اروپا در قلمرو اروپا و حتا کل جهان غرب دیگر پاسپورت لازم ندارد. شما با این کارتان میخواهد چه را اثبات کنید؟ اینکه دنیا و مردم بفهمد که واقعا شما دارید بر مردمی حکم میرانید؟ یعنی میخواهید بدانید که صلاحیت مرگ و زندگی و سفر 40میلیون جمعیت را در گوشهای از کره زمین در اختیار دارید؟
غیر از این، این اقدام شما هیچ معنای دیگری جز خودکامگی، ظلم و استبداد مطلق را نمیرساند.
حکومت و حاکمیت دیگر آن معنای عصر حجری و دربند کشیدن مردم و سلطه مطلق بر یک جغرافیا را نمیرساند. حکومت در معنای امروزیاش ارائه خدمات وسیع و فوقالعاده عالی است که سلامت، سعادت و عزت مردم را تامین بتواند. خدماتی که جز نهاد دولت از عهده سایر نهادها و مردم برآورده نیست. حکومت کردن در قاموس امروزیاش ارائه خدمات برابر و عمومی است، نه حکومت با زور و میل تفنگ و در بند کشیدن مردم.
در مفهوم حقوق انسانی امروز تابعیت دیگر آن مفهوم سابق خود را ندارد و حتا در جهان امروز به کسی تبعه گفته نمیشود؛ بل شهروند گفته میشود. میان تبعه و شهروند زمین تا آسمان تفاوت است. عبارت شهروند اکنون در دیکتاتورترین حکومتها و تیوکراسیترین حکومتها نیز پذیرفته شده است.
من به حلقه رهبری امارت اسلامی طالبان پیشنهاد میکنم که اگر کاری دیگری را به خود زحمت نمیدهند، روی این سه ترمنالوژی سیاسی (حکومت، تبعه و شهروند) دقت کنند و مفاهیم اساسی این عبارتها را دستکم در گوگل جستجو کنند.