چرا برافراشتن علم نوروزی مهم است؟
برافراشتن درفش کاویانی، درفش ژندهبالا، جَندهبالا یا جهندهبالا در بلخ که هر ساله با اول نوروز برافراشته میشود و برای چهل روز در صحن حرم شاه اولیا برافراشته میماند، تقریبا در بسیاری از شهرهای افغانستان، عین مراسم اجرا میشود.
در بامیان، در حرم میر علی یخسوز، در کابل در زیارت سخی جان در کارته سخی و در سرپل در زیارت یحیی بن زید و همینطور در خیلی از شهرهای دیگر، هر ساله برافراشتهشدن به آیین این درفش، نشان بخت نیکو و سال خوب است و اگر در حین برافراشتن علم، مشکلی پیش بیاید به عنوان شگون بد، از آن یاد میکنند.
این مراسم این روزها آمیزهای از سنت فرهنگی و دینی است، رنگ و بوی دینی گرفته و در مزار به آن علم شاه اولیا میگویند. این هم بیسببی نیست؛ چرا که تصوف، مذهب رایج تاریخی مردم افغانستان و همه خراسان بزرگ بوده، زادگاه تصوف، خراسان بوده و با سنایی و هجویری در غزنی، عطار در نیشابور، خواجه عبدالله در هرات و مولانا در بلخ، این سلک از اسلام، شیوه دینداری مردم شده است. شیوهای که اولیا در آن، نقشی محوری دارند و پیران خانقاهدار، محور مدارا، مروت و همبستگی مردم بودهاند. در تصوف، شرع اسلام با فرهنگ باستانی مهرورزی مردم خراسان، یکی شده است؛ همان گونه که در جاپان، مذهب شینتوی سنتی با دین بودا آمیخته است.
این شیوه دینداری و زندگی را، نشانهها، پاسداری میکردهاند و مهمترین این نشانهها جشنها، آیینها، نوروز و درفش کاویان بودهاند.
به لحاظ تاریخی و اسطورهشناسی، جهنده بالای بلخ در هر نوروز، یادگار قیام کاوه آهنگر علیه بیداد ضحاک عربی است. خاستگاه درفش کاویانی در کتاب جاودانۀ شاهنامه فردوسی و شرح دوره حکمرانی ضحاک تازی چنین آمده که هنر و فرهنگ بیارزش شدند و جادویی، یعنی بدی، بدکرداری و ظلم و استبداد، رایج و دیوها، حاکم زندگی مردم شدند:
«هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز…»
فریدون، پس از دربند کردن ضحاک در کوه البرز(در جنوب بلخ)، درفش کاویانی را بهعنوان نماد دادخواهی در بلخ و همۀ شهرهای خراسان برافراشت، با همین رنگها که تا هنوز هم در بلخ گزین دیده میشوند:
«فرو هشت ازو “سرخ و زرد و بنفش”
همی خواندش کاویانی درفش»
مسلمانان هم آن را ارج نهادند. مغولان و همه اقوام و فرهنگهای دیگری که به این دیار آمدند جز با حرمت به نوروز و درفش کاویان و آداب مردم ندیدند، تا وقتی این نامسلمانهای اهلینشدنی حاکم شدند، نه حرمت نوروز را داشتند و نه درفش را….
در بعضی از متون سابقه، درفش کاویانی به پیش از فریدون میرسد و آن را هدیه خداوند در مقابل شر دیوان دانستهاند.
به هر ترتیب، این سنت، رشته وصل ما با گذشته و فرهنگ و تاریخ ماست.