تحلیل

۲۰۲۵؛ سال پرچالش برای جهان؟

قرار است تا بیست‌روز دیگر یعنی 20جنوری سال جدید میلادی، مراسم سوگند دومین دور ریاست جمهوری دونالد ترامپ در کاخ سفید برگزار شود.

ترامپ در صراحت لهجه و عمل مشهور است. یکی از صراحت‌های او در مورد اوکراین است. هرچند نمی‌شود به گفته دولت‌مردان امریکا باور داشت، ولی ترامپ در زمان کمپین‌ ریاست جمهوری خود و قبل از آن بارها گفته بود که مساله اوکراین را در روز نخست کاری‌اش حل خواهد کرد.

قراین نیز نشان می‌دهند که سال2025 برای قضیه اوکراین، سال سرنوشت‌سازی خواهد بود. دولت‌مردان روسیه نیز از قرار معلوم روی اقدام جدی ترامپ حساب باز کرده‌اند و آن طرف هم ولادمیر زلنسکی رییس‌جمهور اوکراین نیز تلاش دارد شرایط را با سیاست احتمالی ترامپ در قبال جنگ روسیه و اوکراین تا حدودی مرتب بسازد.

زلنسکی چند روز قبل گفته بود که نمی‌خواهد در سال2025 شاهد پرسه‌زدن پهبادهای ایرانی و جنگنده‌های روسی در آسمان اوکراین باشد.

با اینکه رسیدن به صلح و ثبات در اوکراین با توجه به خودخواهی‌های پوتین و کشورهای حامی اوکراین زیاد قریب به‌نظر نمی‌رسد، ولی  اکت و ادای ترامپ کورسویی ایجاد کرده است. اگر امریکا از هزینه‌های سرسام‌آور جنگ اوکراین شانه خالی کند، اروپا چاره‌ای جز پذیرفتن شرایط جدید نخواهند داشت.

در کنار این اما جنگ و بحران انسانی در خاورمیانه که در واقع مساله اصلی جهان است، هم‌چنان با ابهام و سردرگمی مواجه است.

در هفته‌های اخیر سال گذشته میلادی شنیده می‌شد که اسراییل و حماس به کمک مصر و قطر برای رسیدن به یک توافق آتش‌بس و تبادل زندانیان نزدیک شده‌اند. احتمال دارد در روزهای آینده، این توافق اجرایی شود و دست‌کم تراژیدی بشری در غزه اندکی کاهش یابد، ولی اینکه اسراییل بعد از توافق آتش‌بس در مورد اداره باریکهٔ غزه چه تصمیمی می‌گیرد و آیا در مورد سرنوشت نظامی حماس، جهان و کشورهای دارای نفوذ چه برنامه‌ای خواهند ریخت، هنوز جای بحث و تردید زیادی دارد که رسیدن به یک توافق جامع و گذاشتن نقطه پایان به تراژیدی بشری در غزه را دشوار می‌سازد.

تازه در فردای آتش‌بس، بازسازی و رسیدگی به بحران بشری در غزه نیز کار دشوار و سنگینی است که باید جهان برای آن چاره‌ای لازم بیندیشند. اما مساله اصلی اسراییل و فلسطینیان تا زمانی‌که دولت مستقل فلسطینی توسط اسراییل، امریکا و کشورهای بزرگ حامی اسراییل پذیرفته نشود، یافتن راه حل چندان مقدور به‌نظر نمی‌آید. این واقعیت را جهان باید در نظر بگیرند که فلسطینیان مثل سایر جوامع انسانی مستحق و محق داشتن یک دولت‌ملت مستقل هستند. تا زمانی که این حق فلسطینیان به رسمیت شناخته نشود، مطمینا مساله اسراییل و فلسطین نیز به نقطه پایان نخواهد رسید.

اما از طرف دیگر وضعیت در لبنان دوباره به یک حالت شکننده نزدیک می‌شود. بعد از ختم مهلت شصت‌روزه، نیروهای نظامی اسراییل هم‌چنان حضور خود در جنوب لبنان را حفظ کرده‌اند. در این مدت نیز بر اساس گزارش رسانه‌ها، نیروهای اسراییلی اکثرا آتش‎‌بس را یک‌طرفه نقض کرده‌اند. روز چهارشنبه 12جدی/ 1جنوری2025 یعنی در نخستین روز سال، جزرولم‌پست نوشته است که نیروهای اسراییلی در جنوب لبنان بر یک انبار تسلیحات حزب‌الله حمله کرده است.

جنگ دوماهه تاثیرهای جدی بر ساختار بشری، تسلیحاتی و جغرافیایی حزب‌الله و تحول در سوریه هم بر ضعف آن تاثیر مضاعف گذاشته است. به این دلیل حزب‌الله تلاش می‌کند آتش‌بس را یک‌طرفه رعایت کند و خلاف‌ورزی‌های اسراییل را نادیده بگیرد.

به هر روی، اکنون بعد از کشته‌شدن نزدیک به 50هزار فلسطینی، ویرانی کامل باریکه غزه، در هم کوبیدن حماس، تضعیف حزب‌الله لبنان و سقوط بشار اشد یکی دیگر از متحدان ایران در منطقه، اسراییل تقریبا به پیروزی مطلق در خاور میانه رسیده است که اگر در همین‌جا بسنده کند، دست‌کم خاورمیانه تا یک دهه دیگر ساکت خواهد بود.

در این زمان، اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها فرصت دارند که روی آینده دو ملت فکر جدی‌تر کنند. (همان‌گونه که پیشتر اشاره شد حل دایمی مساله فلسطین هرگز ممکن نیست مگر این‌که دولت مستقل ملت فلسطین به رسیمت شناخته شود.) و رسیدن به این نقطهٔ مهم تا حد زیادی به خویشتن‌داری و دوراندیشی سیاست‌مداران اسراییلی هم بستگی دارد.

ولی چالش اصلی خاورمیانه که در واقع چالش اصلی جهان نیز است، در سال جدید میلادی، زمانی اتفاق خواهد افتاد که رویارویی اسراییل و امریکا با جمهوری اسلامی، فراتر از رویارویی با نیروهای نیابتی ایران پیشرفت کند.

در حدود یک‌ونیم سال گذشته، هرآنچه در خاور میانه گذشته، بر سر نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی رفته است. ولی از آنجا که نیروهای نیابتی ایران در منطقه به‌شدت تضعیف شده‌اند، این خوش‌بینی را میان رهبران اسراییلی ایجاد کرده که فرصتی برای رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی فرا رسیده است.

هرچند معادله در منطقه تا کنون به‌نفع اسراییل و حامیان غربی آن رقم خورده است، اما حساب نهایی زمانی تصفیه خواهد شد که اسراییل و متحدان غربی‌اش به حل مسالهٔ مستقیم با جمهوری اسلامی بپردازند.

با توجه به تیم جدیدی که در ایران با رییس‌جمهوری پزشکیان شکل گرفته، بیش از هر زمانی دیگر فرصت دیپلوماسی و گفتگو فراهم شده است، اما رفتن به‌سمت یافتن راه حل سیاسی و دیپلوماتیک با جمهوری اسلامی، بیش از هر فاکتور دیگر وابسته به تصمیم و محاسبهٔ تل ابیب و کاخ سفید است.

قراین نشان می‌دهند که ایرانی‌ها در حال حاضر به هر دلیلی چه از روی ضعف و چه از روی قوت با خویشتن‌داری تلاش می‌کنند به گفته خودشان بعد از این میدان در خدمت دیپلوماسی باشند. این می‌تواند یک نکته امیدوارکننده باشد. اما اگر تل ابیب و واشنگتن این فرصت را نادیده بگیرند یا محاسبه‌ٔ دیگری کرده باشند، در آن صورت است که چالش اصلی خاور میانه در سال2025 در رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی ایران آغاز خواهد شد.

هرچند هنوز مشخص نیست که برنده و بازندهٔ یک درگیری تمام‌عیار میان اسراییل و ایران که بی‌تردید پای امریکا نیز در آن باز خواهد شد، چه کسی است، ولی مسلم است که این درگیری، بحران خاور میانه را بیش از پیش عمیق خواهد ساخت و امکان دارد چنین رویکردی به یک چالش بزرگ جهانی نیز مبدل شود.

حالا پیامدهای بشری چنین چالشی ممکن است مستقیم بر دوش خاور میانه سنگینی کند، ولی چالش اقتصادی ناشی از این جنگ، بی‌تردید دامن تمام جهان را خواهد گرفت. چه‌بسا که این سوءمحاسبه به یک تراژیدی بزرگ بشری دیگر در خاورمیانه مبدل شود.

در چنین حالتی جریان انرژی در سطح جهان مختل می‌شود، بحران‌های بشری در منطقه گسترده و جدی خواهد شد و اینکه جبهه‌گیری‌های نظامی جهانی از خاور میانه آغاز شود نیز بعید به‌نظر نمی‌رسد.

به هر روی، همه این احتمال‌های خوب و بد تا حد زیادی وابسته به سیاست ترامپ و تصمیم‌گیران کاخ سفید است. اگر امریکایی‌ها درست محاسبه کرده باشند، اجتناب از این بحران با توجه به رویکرد ملایم و توام با خویشتن‌داری فعلی جمهوری اسلامی میسر و مقدور است، ولی اگر این محاسبه غیر از این صورت گیرد، احتمال خلق شدید بحرانی عمیق و فاجعهٔ بشری دور از نظر نیست.

با این حال، جهان 2025، جهان آبستن تحول‌های بزرگ خطرناک و مفید به نظر می‌رسد، اما کلید این تحولات حالا مثبت یا منفی، مستقیم در دست ترامپ خواهد بود. اینکه کاخ سفید چقدر منافع‌شان را در یک جنگ مستقیم دیگر البته با ایران (جنگ با ایران کاملا متفاوت از آن چیزی خواهد بود که در افغانستان و عراق تجربه شد) می‌بیند، آیندهٔ سیاست در جهان را معین خواهد کرد و تحولات بزرگ جهانی را رقم خواهد زد.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا