مقاله

مانیفست جریان «روایت یک خشونت»

بیانیۀ دبیر‌خانۀ کارزار «روایت یک خشونت»

در جوامعی با ساختار فرهنگی، تاریخی و سیاسی افغانستان، «خشونت» در کل و «خشونت جنسی» به طور خاص شیوۀ مسلط برقراری ن‍ظم اجتماعی است. اشکال و مصداق‌های متنوع و شنیع خشونت و خشونت جنسی چون: قتل، تبعیض، تحقیر، تعدی، شکنجه، تجاوز و انواع آزار روحی، عاطفی و جسمی از نمودهای اعمال قدرت، سلطه و کنترل است که در تمام مناسبات حوزۀ خصوصی، اجتماعی و سیاسی تولید و بازتولید می‌شود. پرداختن به متن و حواشی‌ خشونت و بستری که خشونت در آن کاشته و برداشته می‌شود، پاشنۀ ‍آشیل مناسبات و وضعیت افغانستان است؛ حوزه‌‌یی که ما، جمعی از فعالان و کنش‌گران متعهد و مستقل مسایل زنان در افغانستان با تولید آگاهی و اقدام به روشنگری، آسیب‌شناسی خواهیم کرد؛ زیرا با توجه به گستردگی خشونت‌های جنسی و جنسیتی و بی‌صدایی آسیب‌دیدگان در کشور، مکث از دریچۀ اندیشه و نگاه انتقادی و تحلیلی در این‌ زمینه، یک ضرورت جدی است.

ما می‌خواهیم زمینۀ «روایت» و «ثبت» این آسیب‌ عمیق اجتماعی را به هدفِ نخست؛ صدابخشی و حمایت معنوی از آزاردیدگان و سپس دادخواهی، نقد و تعدیل فرهنگ بومی و ساختار حقوقی میسر کنیم. به باور ما، خشونت‌، ریشه‌های بنیادین و عمیقی در ساختار، تاریخ، فرهنگ و مناسبات جامعۀ ما دارد. ازین‌رو با ایجاد کارزار «روایت یک خشونت» می‌خواهیم هم‌زمان ضمن نقد فرهنگ تعامل و ادبیات انکار در برابر این پدیده ، زمینۀ معرفی و رأی‌زنی پیرامون رویکردهای عملی و بدیل را نیز فراهم آوریم.

تجربۀ جریان‌های جهانی و منطقه‌‌یی موفق دادخواهی، دال بر این است که وقتی آگاهی‌دهی افزایش یافته، فرهنگِ مصونیت، معافیت و حمایت از آزار و آزارگری جنسی نیز تعدیل یا تغییر یافته و نیز میزان کیفی و کمی موارد آزار جنسی به صورت فزاینده‌‌یی کاهش یافته است.

با این اوصاف، آزارهای جنسی به مثابۀ امری جهانی، پدیده‌‌یی تازه نیست و ویژۀ افغانستان نیز نمی‌باشد، زیرا خشونت‌ جنسی از نمادهای اصلی نظام هرمی توزیع قدرت در جامعۀ مردسالار است، که پیش انگارۀ مسلط فرادستی مذکر را در فرایندی خشونت‌بار و سرکوب‌‌کننده‌ علیه فرودستان ـ در این زمینۀ مشخص ـ کودکان، زنان و دگرباشان تطبیق و ترویج می‌کند.

به عبارتی دیگر، آزارگری، همواره جایی و زمانی اتفاق می‌ا‌فتد که «آزارگر» می‌داند رفتار مغرضانه و متعرضانه‌اش در تحمیل اراده‌‌ و مطالبۀ یک‌سویه بر دیگری، کم‌ترین قباحت، پیامد و نتیجۀ جدی حقوقی یا اجتماعی [و حتا حیثیتی و اخلاقی] در پی دارد. ازین‌رو، هرچه شاخص شکاف جنسیتی و نابرابری ساختاری در جوامع بیشتر باشد، آسیب‌‌پذیرترین اقشار جوامع ـ زنان و کودکان و دگرباشان ـ آدرس و گروه هدف این پدیده خواهند ماند؛ اما نه بدان معنا که دیگر اقشار، مردان و به ویژه نوجوانان پسر، در معرض تجاوز و خشونت جنسی قرار نمی‌گیرند.

اهداف کارزار

۱- ما معتقدیم با توجه به چالش‌ها، حساسیت‌ها و حاشیه‌های پیرامون خشونت‌های جنسی و جنسیتی، موانع ساختاری حقوقی، فرهنگی، عرفی و بومی و در مواردی حتا چالش‌های جهانی مردسالارانه، علی‌ رغم ضرورت و اهمیت، تا کنون در افغانستان جریان منتقد و موثری ایجاد نشده است. ما می‌خواهیم، با توجه به پیامدهای متعدد، غیرقابل جبران تلخ روحی، شخصی و اجتماعی این پدیده، با ایجاد جریانی منتقد، متعهد، آگاه و مستقل، سکوت تلخ جامعه در این خصوص را به چالش کشیده و برای تحقق عدالت‌ اجتماعی بکوشیم.

۲- ما می‌کوشیم با استفاده از تمام امکانات مادی و معنوی و در قالب کار گروهی، دربارۀ انواع و اشکال آزار جنسی و جنسیتی، روشن‌گری کنیم. به باور ما، پیش از هرگونه تحلیل و تشخیصی برای این آسیب، نیاز است تا گروه‌های آسیب‌پذیر دربارۀ این پدیده آگاه شوند. ازین رو، تولید محتوا و توزیع مواد آموزشی و اطلاعات دقیق و روشن دراین‌باره، در صدر فعالیت‌های ماست. ما می‌خواهیم تا با دسته‌بندی این خشونت‌ها بر اساس مبناها و نظریه‌های معتبر جامعه‌شناختی و حقوقی هر یک از اشکال و مصداق‌های آزار جنسی مانند قتل، تعرض، تعدی، تطمیع، تهدید، اخاذی، تجاوز و …  را تعریف و دسته‌بندی کرده و دربارۀ جزییات، تبعات و تفاوت‌‌شان به مخاط‌بان آگاهی دهیم.

۳ـ ما رویکرد سیاسی و فرهنگی مسلط در قبال پدیدۀ خشونت جنسی را قابل مکث و نقد می‌دانیم. بر اساس این دیدگاه ، حس شرم، بار ننگ و ملامت اخلاقی و اجتماعی‌  مبتنی بر نگرش‌های محافظه‌کارانۀ مذهبی، عرفی و مردسالارانه‌، بر دوش متضرر گذاشته می‌شود . آن‌چه به اعتقاد ما، ازعمده‌ترین عوامل بی‌تفاوتی، بازتولید و عدم رسیدگی به قضایای خشونت‌های جنسی در افغانستان است. ما بر این باوریم، که هیچ سطحی از تحمل و مدارا با خشونت و آزار، در هیچ شکل و مصداقی قابل توجیه و پذیرش نیست و باید با آن برخورد شود. بنابراین با وجود تمام پیچیدگی‌ها، می‌توان با جسارت و صداقت در روایت، وجدان جمعی را در زمینۀ هم‌دلی و هم‌سویی با متضرران آزارهای جنسی بیدار کرد. در این مرحله، شکستن سکوت و نفسِ سخن راندن، گفتن و شنیدن از آزار جنسی، امری اخلاقی و حیاتی‌ست؛ از این‌ سبب که به مشاهده‌پذیری می‌انجامد و می‌تواند از انزوا و آسیب‌های شدید روحی این تجربۀ فرساینده بکاهد؛ شرم‌ساری و موأخذۀ اجتماعی آزارگر را میسر سازد؛ تلنگری بر وجدان جمعی باشد؛ و با بسیج تمام جریان‌ها و نیروهای منتقد و فعال در کشور، مکث و جلب افکار عمومی در هم‌دلی با  آزاردیدگان و تحقق عدالت را هموار کند.

۴- ما می‌دانیم که با توجه به وجود نظام غیر‌دموکراتیک و فاسد عدلی- قضایی در افغانستان، پیگیری و امکان عدالت‌طلبی و فرجام‌خواهی حقوقی برای متضرران، امری زمان‌بر، پرچالش و حتی در مواردی دور از امکان ‌است. ما براین باوریم که نظام کیفری موجود، برنامه، اراده، حساسیت و تعهد کافی را در قبال پدیدۀ خشونت جنسی و حمایت از آزاردیدگان این خشونت‌ها ندارد. ازاین‌رو، باید  با بسیج تمام نیروها، جریان‌ها و سازمان‌های فعال مصلح مدنی و حقوقی در کشور، برای بالا بردن سطح حساسیت‌، تعهد و مسئولیت نظام سیاسی ـ کیفری در برابر موارد متعدد خشونت، وارد عمل شویم.

و سخن آخر اینکه:

به باور ما، آغاز روند روایت‌ یک خشونت، به ویژه روایت‌های تجاوز و جنایت‌های شنیع جنسی، در میان و بلند مدت، موانع بومی و فرهنگی برای افشاگری علنی را نقد و زمینه را به هدف عدالت‌طلبی و دادخواهی حقوقی برای متضرران مساعد می‌نماید. ما ـ جمعی که خود نیز بعضن ازین تعرضات و تجربیات مصون نبوده‌ایم ـ به روشنی می‌دانیم، با توجه به فرهنگ مسلط شرم‌انگاری و ملامت‌گری متضرر و معافیت‌بخشی «خشونت‌گر» و دیگر چالش‌ها، راه‌ درازی تا سازمان‌دهی و راه‌اندازی جریان‌های ملی دادخواهی در این حوزه در پیش است. بر ما روشن است تا مرحلۀ مبارزه و مقاومت عمومی، آگاهی‌دهی، مواجهه با اشکال دیرپای ستم و برقراری عدالت، کار جمعی و مستمر گسترده‌ای نیاز است؛ با این اوصاف و بر اساس تحلیل ما،  پیش‌نیاز تحقق عدالت، رد و نقد فرهنگ انکار خشونت و آزار است. به این منظور، هر یک از ما با پیوستن به فراخوان عمومی روایت یک خشونت و با عضویت فعال و داوطلبانه در جریان دادخواهی، ضمن انتشار روایت‌‌های عینی و مستند از تجربۀ آزارِ جنسی می‌توانیم زبان رسای عدالت شویم. ما می‌توانیم با حضور در این فراخوان و دعوت از دیگر اعضای شبکۀ تعاملات و روابط‌‌مان، به تمام متضرران و آزاردیدگان کمک کنیم تا با هم از این بن‌بست انسانی بگذریم. در این مسیر می‌بایست هم‌بسته وهوش‌مندانه عمل کنیم و با اتصال و بهره‌بری از تجربیات جریان‌های دادخواهانۀ مشابه در منطقه و جهان، راه را برای ایجاد هم‌دلی افکار عمومی و گفتمان انتقادی افغانستان، هموار سازیم. ما می‌توانیم در امتداد تاریخ و تجربۀ مشترک‌ هم بایستیم و مسیری روشن را به سوی عدالت ترسیم کنیم. ازین‌رو، هم‌راهی و هم‌فکری جمعی تک‌تک ما و شما بایسته و الزامی‌ست.

پانویس

واژۀ دگرباش برهویت افرادی دلالت می‌کند که سکسوالیته‌‌شان را بر اساس هنجارهای مسلط و دگرجنس‌گرایانه شناسایی نمی‌کنند. در این معنا، دگرباش برای بیان هویت‌های جنسیتی و گرایش‌های جنسی همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنس‌ها و به طور کلی افراد غیردگرجنس‌گرا به کار می‌رود.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا