نهاد شهرداری و بازی با عزت شهروندان
روز گذشته بهدلیل یک خرید کوچک تا دکانهای وسایل برقی بلاکهای شاداب ظفر واقع جاده سیلو رفتنی شدیم. گفتند که جاده سیلو از مسیر کوته سنگی بهخاطر ساخت مجدد جاده به رروی ترافیک مسدود است و تنها جریان ترافیک از طریق “سرک پوهنتون” آزاد است. ما هم بهدنبال دیگران راه افتادیم، اما تا متوجه شدیم خود را در میان ترافیکی سنگین و بیپایانی یافتیم که اول و آخرش بینهایت بود.
غرض از آوردن این فقره در واقع اشاره به جزیی از مشکلاتی است که در کابل، همه روزه شهروندان این شهر بیپرسان با آن مواجهاند.
کابل، شهری خودسر، متعفن، تراکم ترافیکی 18 ساعته، نمای بینظم شهری، آب وهوای به شدت آلوده، جادههای مملو از کراچیهای دستفروشان و دهها مشکل دیگر، عنوان پایتخت کشوری با تاریخ 5 هزار ساله را دارد!
با چنین وصفی، گفته میشود جاده سیلو برای سومین بار است که تخریب میگردد و اعمار مجدد میشود.
شاید به تاخیر افتادن کار شهروندان برای یک ساعت و یا کمتر و بیشتر (که هزاران تن را شامل میشود) اهمیت چندان نداشته باشد، ولی اینکه یک جاده مزدحم در دل پایتخت برای سومین بار تخریب و اعمار میگردد، حرفی کوچکی است؟
ما از شهردار جدید گلایهیی نداریم، چون تازه آمده و نمیتواند کارهای چند سال قبل از خودش را سامان دهد، ولی نهادی بهنام شهرداری کابل، چه کار میکند؟ اصلن در این اداره پس از 200 سال، ساختار نهادی شکل گرفته است؟ اگر بلی پس کجاست و این بینظمیها گویای چیست؟ اگر نه پس این همه پرسونل با القاب بلند و بالا آنجا چه میکنند و از کیسه کدام خلیفه دخل خرج کرده میروند؟
هدر دادن بیتالمال و دارایی عامه در سبک حکومتداری آقای کرزی، حالا به یک سنت اداری و حکومتداری مبدل شده است. بازی با پروژهها تنها راه هموار اختلاسها و دزدیها تشخیص شده است، اما افراد با معاشهای بلند و عنوانهای انجنیر، دیپلوم انجنیر و دوکتور و … هنوز نمیدانند که رسم کار در شهرداریهای زنده دنیا در پروژههای شهری مثل جاده سیلو از طرف شب یا لااقل در اوقات کمتر مزدحم انجام میشود؟
ببینید اگر یک محاسبه بسیار ساده انجام دهیم، خودخواهی افراد مسوول در این ادارههای ملتخوار چگونه سبب مکیدن خون این ملت مظلوم میشود.
بگذریم که در این جاده از پولهای خیراتی که بهنام مردم افغانستان میآید چه مقدار بهنام نبود کیفیت حیفومیل شده و چه اختلاسهایی که صورت نگرفته؛ اما در طول روز ممکن در این جاده و جادههای وابسته آن 5000 عراده موتر عبور ومرور کنند و به طور اوسط اگر هر یک از این عرادهها فقط نیم ساعت توقف کند و در نیم ساعت فقط یک لیتر تیل از جیب مردم هدر رود، 5000 هزار لیتر تیل میشود. اگر مسوولانه فکر کنیم این پول هنگفت از چه کسی هدر میرود؟ درست است از جیبهای شهروندان بیچاره بیرون میریزند، ولی مستقیمن از نظام ارزی کشور هدر رفته و از بدنه اقتصاد بیهویت ما حیف میشود.
باز هم جای گذاره دارد و بهقول معروف «بلا دپس اش»؛ پیسه است زیاد مهم نیست. تلف شدن وقت هزاران نفر را نیز در نظر نگیریم؛ چون در افغانستان بیارزشترین چیز وقت است. اما ممکن است بیماری یا زنی در حال زایمان و یا هم افراد بیشماری با بیمارهایهای قلبی، نفستنگی و مزمن دیگر در این جریان گیر بیفتند، مسوولیت جان چنین افرادی به لحاظ انسانی قضیه و اخلاق انسان عصر مدرن هم همین گونه آسان است که مسوولان شهرداری کابل فکر کردهاند؟
همین دیروز گزارشی از یک سروی توسط اداره انکشافی فوکس در مورد شهرداریها نیز منتشر شد، که به مشکلهای بیشماری اشاره کرده بود.
در این نبشته به سایر شهرداریها کاری ندارم ولی شهرداری کابل به عنوان مهمترین نهاد و نماد حکومتداری کشور تا کی در سایه درختی مینشیند که به قول معروف وطنی در فلان جایش سبز کرده است؟ شاید این آدمهایی که در شهرداری سالهاست رشوه گرفته و اختلاس کردهاند چنین مشکلات مرگبار مردم برایشان اهمیت نداشته باشد، ولی رهبران حکومت وحدت ملی که وعدههای رنگینشان از هیچ کس پوشیده نیست، هم کابل را به حال خودش رها کردهاند؟
امروزه عصری نیست که از اوضاع دنیا بیخبر باشیم و سبک و سیال زندگی امروزی دیگران برای ما ناآگاه باشد. دورتر نمیرویم، مسوولان ارشد شهرداری کابل همه روزه دوبی، دوشنبه، اسلامآباد، آستانه، تهران، عشقآباد و سایر پایتختهای کشورهای همسایه را چکر میزنند و شاید به شهرهایی از کشورهای صنعتی هم به بهانهی ورکشاپ یا نمیدانم اجلاسی رفته از بیتالمال شکمپروری کرده باشند، آیا هیچ چیزی نمیبینند؟ یا اگر میبینند فقط بلدند اینجا که آمدند تعریف کنند.
اگر مسوولان ارشد در نهادهای مسوول بهخصوص شهرداری صادقانه و دلسوزانه کار کنند شهر تغییر میکند و اوضاع اصلاحشدنی است.
آخر کابل هم پایتخت است، مثل همان پایتختهایی که شما دیدهاید و چکر زدهاید. آن شهرها را نیز بنیآدمی ساخته و مدیریت میکنند. اگر از خود طرحی، ابتکاری یا چیزی برای بهبود ندارید یاد بگیرید و اگر هیچ کاری از شما ساخته نیست، بس است و بیش از این با عزت شهروندان بازی نکنید.