صد کار کنی که می غلام است آن را
در چند روز گذشته ویدیویی از ابراهیم عابد، بازیگر طنزی مشهور، دست به دست شد. ویدیویی از حریم خصوصی او و برای ساکت کردن گروه او و احتمالن هر گروه منتقد دیگری. چهره عابد در ویدیو به چهره فرخنده در وقت سنگباران میماند؛ معصوم، مستاصل و ویران.
این چهره واقعی خود افغانستان بود. چهره معصوم، ویران و بهتزده یک کشور که در مقابل دریدگی یگ گروه وحشی و بیادب و بیآداب قرار گرفته و کاری از دستش برنمیآید. چهرۀ کشور معصومی که به دست تباهی گروهی اوباش، وحشتزده مانده است.
این مهمترین نمایش عابد بود از زشتی یک جامعه در حال فروپاشی که اما او را به اندازه همه طنزهایش محبوبتر کرد. موج حمایت از او چندان گسترده بود که از مقامهای دولتی تا چهرههای مشهور و مردم عادی و همه را فرا گرفت. همه ناگهان در مقابل بدیهای خود ویران شده بودند، اینکه از آنها چه ساخته شده که حتا به کسی که تنها بهانۀ شادیشان است رحم نمیکنند.
آن سربازهای اوباش، فرزندان همین جامعه بودند. درست مثل قاتلان فرخنده. بعید میدانم سالها باز چنین شوکی ما را به خود بیاورد. ما را از خودمان تکان بدهد. این سربازها فرهنگیاند که هر روز در خیابان مردم را آزار میدهند. از دختران و پسران بیگناه باج میگیرند. به خانه مردم در میآیند، از اتاق خوابشان فلم میگیرند و بعد باجخواهی میکنند. دختران معصوم را برای تست بکارت میفرستند، از دستفروشها و کارگران باج روزانه میگیرند و ما هر روز شاهدیم یا قربانی میشویم، اما در هر دو صورت ساکتیم.
عابد در این ویدیو که احتمالن خلوت اندوهگین یک هنرمند است و بیباده از خود بیخود، یا حتا چنانکه گفته شده در توطیهیی اسیر شده و بعد شکار چند جانور وحشی، با تسبیحی سرگردان در دست، بهتزده شکارچیان را نگاه میکند. سکوتی تلخ دارد به درازی چهلسال اوباشیگری دوامدار. حتا اعتراض نمیکند. کدام ما اعتراض کردهایم، از این که سالها طعمه اوباشیگری هستیم و خاموشانه فقط مینگریم. کدام ما جرات اعتراض داشتهایم.
ظاهرن اوباشها با این ویدیو خواستهاند آزاد انتقام بگیرند، اما آنها ندانسته خود را طعمه خشم فروخفته سالهای بسیار مردم ساختند. جامعه ساکتی که خیلی وقت است قربانی اوباشیگری اینهاست بالاخره به فریاد آمد و این را ما به ابراهیم عابد مدیونیم.
عابد! شرمنده نباش، سرت را بلند بگیر! تو قهرمان مایی، تو سایه وحشتی سنگین را شکستهیی. برای این، تو را بیشتر دوست داریم. شرمنده این سیستم، اوباشیگریست. کسانی که میخواستند تو را قربانی کنند.
دیگر جرات مردم تحریک شده و شاید کسی از این اوباشان دیگر نتواند به حریم خصوصی مردم تجاوز کند. هیچ کدام از اینها نه میتوانند و نه حق دارند وارد حریم خصوصی مردم شوند. از دختران به زور تست و از فقرا روزانه باج بگیرند.
البته باید این برای پارلمان هم مبحث تازۀ را در قانونگذاری بگشاید که از حریم همه شهروندان حمایت قانونی فراهم کنند. دولت را بیدار کند و سربازان اوباش دولتی و غیر دولتی را در مقابل خشم همگانی و هراس قرار بدهد. حریم آدمها ناموس آنهاست. خلوت افراد حریم افراد است و هیچ تروریستی نمیتواند و نباید آن را هدف قرار دهد.
نویسنده: حاشم رسولزاده