تحلیل

جهاد برای مقام و قدرت؟

در دنیای امروز اگر سیاست و دیانت یک‌جا شوند به‌بدترین و کشنده‌ترین ویروس تبدیل می‌شود؛ زیرا جمع این دو ناممکن و محال است. از آن‌جا که در افغانستان بازار دین‌فروشانِ سیاست‌مدار چند دهه‌یی گرم است، کسانی هر ازگاهی پیدا می‌شوند که با کشیدن نقاب بر ‌چهره‌، مخصوصن زمانی‌که موقف و مقام‌شان به‌خطر می‌افتد دیانت و سیاست را وسیله می‌شوند. این گروه از آدم‌ها تنها زمانی دم از مردم و خدا و آخرت می‌زنند که موقف و جایگاه‌شان به‌خطر می‌افتد. اگرچه این حرف‌ها باید کهنه شده باشد اما متاسفانه در جامعه امروز ما هنوز هم این حرف‌ها خریدارانی دارد.

عنوان مجاهد در این سرزمین میراثی شده است که یک گروه خاص آن را از آن خود می‌دانند و مردم را نیز جزیه‌دهنده، انگار نه انگار که جهاد و مجاهدت برای خدا و دین خدا بوده است. پس آیا نباید پرسید که شما برای قوم، مقام و ثروت جهاد کردید یا برای حفاظت از دین خدا؟ اگر برای دین خدا جهاد کردید پس چرا از قدرت و حکومت سهم می‌خواهید؟

عبدالرب رسول سیاف در همایش گرامی‌داشت از درگذشت مارشال فهیم گفت: «به‌طالبان پيش‌كش داشته باشيد‌؛ ولى پيش‌پرداخت نداشته باشيد.» باید متذکر شد که این سیستم سهم‌خواهی و زیاده‌خواهی را شما در این جامعه نهادینه کردید. اگر امروزه طالبان سهمی می‌خواهند این‌ها کسانی هستند که جزیی از شما بودند، اما از دایره قدرت بیرون ماندند. همان‌طوری‌ که شما توانستید با تنیدن هاله‌یی از تقدس سهم‌خواهی کنید طبیعی است که این گروه هم برای خود سهمی می‌خواهد. پس اگر چاره‌یی اندیشیده شود و راه‌کاری ارایه شود، باید اساسی باشد و دست خیلی‌ها را از سهم‌خواهی و قدرت‌طلبی کوتاه کند. در این حالت شما (سیاف) هم جزیی از این اصلاحات به‌شمار می‌روید.

سیاف در آن سخنرانی‌اش از داکتر عبدالله  خواست که چاره ویروس جاسوسی را بکند و یک واکسین ضد جاسوسی پیدا کند تا دیگر در این کشور کسی نتواند جاسوسی کند. او در ادامه افزود: «منطقه‌یی که به‌طالب می‌دهید منطقه امن نمی‌شود، منطقه فساد می‌شود.»

در واقع این درخواست آقای سیاف منطقی به‌نظر می‌رسد؛ اما باید به‌گذشته و حال همه رهبران جهادی دیده شود و مشخص گردد که کی سر در گریبان کدام کشور داشته و دارد؛ زیرا اگر قرار است کسی محاکمه شود باید همه آنانی که در جنگ‌های گذشته دخیل بودند محاکمه شوند تا مردم سره را از ناسره تشخیص دهند نه اینکه هم قاضی و هم مجری خودشان باشند.

اکثر رهبران جهادی با همه گذشته پراشتباهی که داشتند همیشه خود را از هرگونه اتهام مبرا دانسته و تمام مشکلات کشور را برگردن دیگران انداخته‌اند. آقای سیاف اگر در قدرت سهمی می‌خواهد آیا برای خود و اطرافیان خود می‌خواهد یا برای همه مردم افغانستان؟

وی در ادامه سخنانش گفت که «این کشور به‌جز مجاهدین چیز دیگری ندارد که درباره‌اش گپ بزنیم، مجاهدین آبرو و عزت این کشور هستند. کسانی‌که از مجاهدین بد می‌برند و بد می‌گویند مریض هستند.»

باید گفت مجاهدین واقعی کسانی هستند که برای خدا و حفظ دین خدا جهاد کردند نه‌ کسانی که برای مقام و چوکی جنگیدند. گذشته شما برای همگان مثل روز روشن است. اگر مشکلی هم این مردم دارند بیشتر آن از وجود شما و امثال شماست. اگر امکان دارد فقط یک مورد از خدمات آنانی که خویش را به اصطلاح مجاهد می‌خوانند نام ببرید.

عبدالرب رسول سیاف خواهان بسته‌شدن دهن کسانی است که فتوای حلال و حرام می‌دهند و نظر‌شان را بر شرعیت و دین تحمیل می کنند.

این را همه می‌دانند باب فتوا را که، شما در این مملکت باز کردید و برای مشروع دانستن هر خواسته‌تان فتوایی صادر کردید. دیگر زمان این‌که از آدرس دیگران صحبت کنید به‌سر آمده است و باید جواب‌ده تمام اعمال و رفتارتان به مردم باشید. جان مردم این سرزمین از دست زیاده‌خواهی و قدرت‌طلبی‌‌های‌ شما به‌لب رسیده است. فریب و سیاست‌‌ورزی با دین خدا و خریدوفروش اعتقادات مردم بس است. رهبران به‌اصطلاح جهادی هنوز هم در دنیای پر از تصورات اشتباه زندگی می‌کنند و با سوء‌استفاده از شرایط و با برانگیختاندن احساسات مردم به‌موج سواری می‌پردازند و هر روز این مردم بی‌گناه را به بهانه‌های مختلف به‌قربانگاه می‌فرستند. مجاهدین، به‌سیاست‌گران قهار این دوران تبدیل شده‌اند. هر فرصتی را برای سوء‌استفاده از مردم به‌نفع شخصی و گروهی خویش غنیمت می‌شمارند.

دولت در شرایط جدید باید به‌نفع مردم از سوء‌استفاده عده‌یی خاص جلوگیری کند و نباید شرایطی را ایجاد کند که هرشخص بنابر ملاحظات شخصی و گروهی خودش به‌مغشوش‌کردن اوضاع بپردازد. دولت با نهادینه‌ساختن قانون می‌تواند به‌روند اصلاحات و خواسته مردم جامه عمل بپوشاند. سخنان استاد سیاف بسیار به‌جا و پرمعناست اگر که همه باید در یک دایره مورد قضاوت قرار بگیرند نه اینکه عده‌یی بیرون از این دایره هر کاری که دلش خواست بکنند؛ بدون آنکه بازخواست شوند و یا پاسخگوی اعمال خویش باشند.

نویسنده: فرید معروف

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا