برندۀ پرنشاط اسکار انیمیشن
کوکو داستان پرنشاط پسری است که قصد دارد یک موزیسین شود و به طریقی خودش را در دنیای مردگان و ارتباط با اسکلتها پیدا میکند. کارگردان لی اونکریچ (کارگردان داستان اسباببازی) و انیمیتر پیکسار آدریان مولینا، با نشانه گرفتن فرهنگ فولکور مکزیک و طراحیهای سنتی، موزیکهای جالب توجه، پلاتهای پیچیده اما قابل درک، کمی چاشنی طنز که هر لحظه اطلاعات بیشتری به خورد تماشاچی میدهد، فلم را ساختهاند. البته مثل همۀ فلمهای پیکسار، کوکو لحظههای احساسی زیادی دارد تا آنجا ممکن است اشک شما را جاری بسازد.
پسر 12 ساله به نام Miguel که خانوادهاش مخالف جاز و موسیقی هستند و او را از پرداختن به آن منع کردهاند. ولی او آرزو دارد روزی تبدیل به یک نوازنده حرفهیی همچون الگوی خود ارنستو د لا کروز شود. بالاخره تصمیم میگیرد دل به دریا بزند و راهی سرزمین مردگان شود تا حقیقت پنهان شده پشت داستان زندگی خانوادهاش را کشف کند. در این راه با هکتور که فردی حقهباز است آشنا میشود و داستان فلم رقم میخورد….
اهمیت زندگی، مرگ، خاطرات و خانواد در طول داستان و آهنگها بیان شده است، چیزی که برای میگل اهمیتی ندارد. کوکو نشان میدهد هر انسان هر چقدر در طول عمرش، زندگیهای بیشتری را لمس کرده باشد و بنابراین یادش پس از مرگ گرامی داشته شود، نمرده است. یکی دیگر از ویژگیهای کوکو نحوۀ گردش داستان روی اعضای خانوادۀ میگل است، چه آنها که زندهاند و یا آنهایی را که میگل در دنیای مردگان ملاقات میکند از هکتور گرفته تا مادر مادربزرگ میگل، که حضور خاموشش از یاد نمیرود. کوکو جوایز زیادی را از آن خود کرد، از جملۀ آنها بهترین انیمیشن بلند نودمین اسکار میباشد. در ادامه مروری بر نقد این انیمیشن از دید سایتهای معتبر دنیا خواهیم داشت.
منتقد سایت خبری نیویارک دیلی نیوز، ۹۰ از ۱۰۰
ممکن است انیمیشن کوکو که آخرین پروژه کارتونی استودیو پیکسار است، آن حجم از خندههای با صدای بلندی را که سری انیمیشن داستانهای اسباببازی در مردم و بینندگان ایجاد میکرد کم داشته باشد، اما همین داستان فانتزییی که در آن وجود دارد و اتفاقاتش در مکزیک رخ میدهد دلیل بر این نمیشود که تا حد امکان اشک مردم را هم خیلی کم در بیاورد. شاید با دیدن این انیمیشن متوجه این موضوع بشوید که به نظر میرسد استودیو پیکسار تقریبن هفت دقیقه اول انیمیشن Up (بالا) را تبدیل به یک انیمیشن سینمایی تقریبن ۲ ساعته کرده است.
آلن شرتزیو، ویلیج وویس، ۸۰ از ۱۰۰
کوکو به خاطر خلاقیتها و ابتکارهای لحظهیی خود بسیار هیجانانگیز است. اما عناصر اصلی آن، اقوام مردهیی که وجود دارند، تصاویر خانوادگی و قدرت خاطرات دوستداشتنییی که در این انیمیشن است، بیشتر از این نمیتوانستند بدون صرف زمان باارزش و گرانبها باشند. زمانی که استودیو پیکسار این بار من را به گریه انداخت، فقط به خاطر شخصیتهایی نبود که روی صفحه نقرهیی سینما بودند؛ بل به خاطر افرادی که من به یاد میآوردم و افرادی که امیدوار بودم که در آینده آنها من را به یاد داشته باشند اشک ریختم.
و اما #قشنگ هفته
حتمن انیمیشن زیبا و کوتاه Dear Basketball را ببینید که جایزه اسکار را هم گرفت.
«بسکتبال عزیزم» عشق کوبی برایانت به بسکتبال و مسیری که طی کرده تا تبدیل به یک اسطوره شود را روایت میکند.
وقتی کوبی برایانت در سن 18 سالگی به لاس انجلس لیکرز آمد، مایکل جکسن با او تماس گرفت. برایانت گفته: مایکل جکسن تمام جزییات کارش را برای من بازگو میکرد و من میفهمیدم که باید روی کار خود تمرکز داشته باشم و سست نشوم؛ زیرا او از نیروی ذهن و روان برای رسیدن به هدف استفاده میکرد. موفقیتی که در بازیهای مختلف به دست آوردهام بهخاطر ذهینتی است که از او گرفتهام، نه بهخاطر عضله و زور بازو. این را از (مایکل) جوردن نگرفتهام. این را از سایر قهرمانان نگرفتهام. این را از مایکل جکسن گرفتهام.
ساخت «بسکتبال عزیزم» در حقیقت کار اسطورههاست. جان ویلیامز آهنگساز این انیمیشن که در هیچ دوره از زندگی خود یک مسابقۀ بسکتبال تماشا نکرده و وقتی کوبی برای آهنگسازی فلمش با او تماس گرفته، در حال کار کردن روی موسیقی فلم جنگ ستارگان بوده است. گلن کین که در دنیای والت دیزنی شاهکارهایی از جمله: علاءالدین، تارزان، پری دریایی، دیو و دلبر و… خلق کرده است، کارگردانی این اثر را به عهده داشته است. ساخت انیمیشن با این سبک (Hand Drown) خواستۀ خود کوبی بوده و شکلگیری ساخت این انیمیشن در واقع با نامۀ عاشقانهیی که کوبی پنج ماه قبل خداحافظیاش از دنیای حرفهیی برای عشق تمام نشدنیاش به بسکتبال نوشته، شروع شده است. کین از بهار 2016 به کار کردن روی این پروژه مشغول شد و انیمیت کردن آن 9 ماه به طول انجامید. او برای کشیدن هر فریم از حرکات پسرش، زمانی که بسکبتال بازی میکرده، الهام گرفته و خیلی از اسکچها در طول بازی او کشیده شده. راوی این انیمیشن هم کوبی برایانت است.
روایتگری فلم بسیار آهسته و پیوسته است و حتا صدای کوبی برایانت هم آرامشبخش به نظر میرسد. اسکچهای متحرک به خوبی با موسیقی فلم عجین شده و آن قدر در کشیدن و انیمیت کردن هر فریم وسواس صورت گرفته که حتا بدون تکنیکهای پیشرفتۀ کمپیوتری هم میتوان کاملن به احساسات و عواطف کوبی نسبت به بسکتبال، از اسکچهای چشمان و حرکاتش پی برد.
ستون سینما/ روزنامه راه مدنیت
ماهبیگم فیاضی (3)