طنز

بهینه‌سازی اصطلاح بیگانه است، ما نمی‌پذیریم!

چند روزی بود که فیس‌بوک‌ها بی‌رونق شده بود و جز احتمال جنگ کابل و مزار! خبر دیگری که آدم را کمی به هیجان بیاورد، نبود. احتمال جنگ هم که برای ما خبری سوخته و بی‌اهمیت است. چون ما آدم‌هایی هستیم که اگر روزی درباره جنگ دو انتحاری نشنویم، دچار استرس و عذاب وجدان می‌شویم و پیش خودمان می‌گوییم: حتمن مشکلی پیش آمده است. آن وقت با اولین کسی که در خیابان می‌بینیم، دعوا راه می‌اندازیم و اگر این کار را هم نتوانیم، با خودمان به‌صورت درونی می‌جنگیم تا مدیون وجدان و کمک‌های جامعه جهانی نشویم!

بلی، فیس‌بوک بی‌رونق بود تا اینکه شهردار کابل به سرش زد، برود سرک برچی را بهینه‌سازی کند. من نمی‌دانم این رسم و رواج بهینه‌سازی، چطور وارد فرهنگ اصیل ما شده؟ کاملن از اسمش معلوم است که نوعی تهاجم فرهنگی است و تا خیلی‌ها را خانه‌‌خراب نکند، دست از سر ما برنمی‌دارد. منظورم از خیلی‌ها هم همین قشر محترم و زحمت‌کش کراچی‌دار و دست‌فروش است که همه‌شان روی چشم ما جا دارند. البته در کنار جای اختصاصی که هر کدام در کنار سرک برچی دارند!

حالا اینکه بعضی‌ها با چشم‌‌تنگی فکر می‌کنند حضور این کراچی‌ها باعث ترافیک می‌شود دیگر مشکل خودشان است و نقصان ادب و تربیت خانوادگی!

متاسفانه گویا شهردار هم فکر می‌کند، مشکلات افغانستان با بهینه‌سازی سرک برچی حل می‌شود. در صورتی‌که اگر راست می‌گوید، چرا به‌جنگ داعش نمی‌رود که تا بگرام کابل هم رسیده‌اند؟ چرا با استاد عطا و جنرال رازق حرف نمی‌زند و با رییس‌جمهور آشتی‌شان نمی‌دهد؟ چرا جلوی قاچاق مواد مخدر را نمی‌گیرد؟ پس معلوم می‌شود که ریگی در کفش دارد و می‌خواهد باعث تفرقه‌اندازی و فساد در کشور شود.

البته ما برای اینکه تنها به قاضی نرفته باشیم، با شهردار تماس گرفتیم و از ایشان پرسیدیم: چرا این‌قدر دنبال جلب توجه هستی؟ اصلن چرا بهینه‌سازی را از پیش دروازه خودتان شروع نمی‌کنی؟ که پاسخ دادند: (چون بیشترین شکایت‌های مردم کابل در فیس‌بوک از راه‌بندان و ترافیک سنگین همین سرک برچی است!)

همان‌طور که می‌بینید شهردار در جواب سوال منطقی ما، جوابی بی‌منطق داد و از فیس‌بوک دلیل آورد. این یک حرکت پوپولیستی و کاملن بی‌ارزش است و همین‌جا از شما خواهش می‌کنیم که گول این حرف‌های عوام‌فریبانه را نخورید.

گذشته از این‌ها در گذشته شنیده می‌شد که شهرداری گستاخی را به حدی رسانده بوده که قصد داشت، سرک برچی را حتا تعریض هم بکند. تعریض را که می‌دانید چیست؟ یعنی در کمال بی‌شرمی قصد کلان کردن سرک برچی را داشته که خوش‌بختانه قهرمانی که فعلن نامش را در خاطر ندارم، با شجاعت مانع این اقدام شهرداری شده است. خوب است که هنوز هم قهرمانانی پیدا می‌شوند که به فکر مردم مظلوم و غریب باشند.

در آخر باید به شهردار عزیز یادآوری کنم که ما از قدیم، یعنی از صد و پنجاه میلیون قرن پیش، رسم داشتیم که سرک‌های تنگ و تاریک و باریک بسازیم. چه شده است که به این فکر افتاده‌اید که پدران ما نمی‌فهمیدند چگونه سرک بسازند؟

امید است تا دیر نشده و ما دست به «ذوالفقار» نبرده‌ایم خودتان دست از این اعمال نابخردانه بردارید. کمی مطالعه کنید. کمی درک خود را از دیزاین و جاذبه‌های شهری بالا ببرید. کمی به منافع مردم بیندیشید. لطفن!

گزنه/ طنز راه مدنیت

فرشته حسینی

نوشته‌های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا