«ما خلاف هیچ کسی نیستیم، خلاف ظلم هستیم»
«موږ د چا هم نهيو خلاف، نه د فوج خلاف يو او نه د ادارو خلاف يو، چې ظلم کوې خلاف يې يو. موږ هر ظالم که هغه طالب دی که ګوډ دی که بيډ دي که امن کميټه ده که آي.اس.آي ده که فوج دی، چې هر څوک ظلم کوې خلاف يې يو …»
«ما خلاف هیچکس نیستیم. خلاف فوج نیستیم و خلاف ادارات هم نیستیم. هر کس که ظلم میکند خلاف آن هستیم. هر ظالم اگر طالب است، اگر خوب است، اگر بد است، اگر آی.اس.آی است و اگر فوج است؛ هر کدامشان که ظلم میکند ما خلاف آن هستیم …»
بخش از صحبتهای «منظور احمد پشتین» یکی از رهبران جوان معترض پاکستانی است که در جمع هزاران معترض ایراد میکند و در بی.بی.سی نشر شده است.
تا کنون هیچ حرکت سیاسی – اجتماعی بهاندازه این جنبش پشتونهای پاکستان، دولت این کشور را تکان نداده است. دهها هزار معترض مدنی پشتون، گردهم آمدهاند تا بهتبعیض سیستماتیک حکومت پاکستان پایان ببخشند. جنبش سیاسی – اجتماعی پشتونهای پاکستان که از قتل یک مودل پشتون، از چند تن محدود آغاز شد، اکنون بهیکی از بزرگترین جنبشهای اعتراضی سیاسی- اجتماعی در منطقه مبدل شده است.
در بیش از نیمقرن حیات سیاسی کشور پاکستان، نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی همواره، همراه این نظام سیاسی نظامیگرا بوده است. بلوچها که خاک خود را اشغالشده میدانند، اولین گروه قومی بوده است که دستکم طی چند دهه اخیر پیوسته با حکومت مرکزی پاکستان سر ناسازگاری داشته و همواره بهشکل بیرحمانه از سوی ارتش سازمان اطلاعات مرکزی آن کشور سرکوب شده است.
هزارههای پاکستان نیز وضعیت مشابه دارند. این گروه قومی پاکستان نیز همواره مورد بیمهری حکومت مرکزی آن کشور واقع شده است. در یک دهه گذشته گروههای افراطی مذهبی سلفیستی که مورد حمایت آی.اس.آی است نیز با این گروه قومی رفتارهای هولناک تروریستی داشته است.
حملههای انتحاری بر تجمعهای هزارههای کویته پاکستان که در سالهای اخیر صدها قربانی گرفته است، بر هیچکسی پوشیده نیست. این حملههای انتحاری و قتل عامهای دستهجمعی، دقیق توسط گروههای افراطی انجام میشوند که در داخل پاکستان فعالیتهای رسمی و مراکز آموزشی مذهبی دارند. حکومت پاکستان فقط در حد دستگیری چند نفر از عوامل ابزاری قضیهها بسنده کرده و هیچگاه بر مبارزه جدی علیه چنین رفتارهای تروریستی بنیادگرایی مذهبی اقدامی نکرده است.
قتل نواب اکبر خان بوگتی، رهبر جنبش بلوچهای پاکستان و دهها جوان فعال سیاسی بلوچ در سال 2006 بهدست ارتش پاکستان انجام شد و مثل آن دهها تن از سران بلوچ، از سال 1974 تا کنون توسط حکومت پاکستان ( نظامیان) بهقتل رسیده و یا مفقود شدهاند.
با این وصف، پشتونهای پاکستان نیز با وضعیت اسفبار سیاسی و اجتماعی روبهرو بودهاند. این گروه قومی چیزی در حدود 30میلیون جمعیت دارند، در مدت بیشتر از نیمقرن حیات سیاسی پاکستان، همواره از محرومیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدنی سرخورده شدهاند. طی سالهای اخیر هزاران تن از فعالان سیاسی پشتونهای پاکستان بهشکل مرموزی بهدست سازمان اطلاعات مرکزی و ارتش پاکستان مفقودالاثر شدهاند، اما رهبران بزرگ سیاسی و متنفذان قومی پشتونها پیوسته با حکومت پاکستان از خویشتنداری کار گرفته و تلاش کردهاند بدون خشونت بهاهداف و حقوق سیاسیشان دست یابند.
با قتل نقیب الله محسود، یک مدل پشتونتبار پاکستانی بهدست پولیس پاکستان، اینبار دامن اعتراض در چندین شهر بزرگ پاکستان گسترده شده و پای هزاران عدالتخواه را بهمیدان مبارزه مدنی کشانده است.
گفتنیست این اعتراض که در ابتدا دور از چشم سیاسیون توسط چند جوان پشتون عدالتخواه آغاز شد اکنون بهدههاهزار جمعیت رسیده است.
حکومت پاکستان در طول تاریخ سیاسیاش علاوه بر اینکه هرگونه حرکت حقطالبانه را سرکوب کرده است، همیشه سعی کرده با ایجاد شبکههای تروریستی در مناطق پشتوننشین جلو هر گونه پیشرفت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را بگیرد. شبکههای تروریستی و افراطی که در پاکستان عمدتن در مناطق قبایلی پشتون فعالیت دارند، علاوه بر اینکه امنیت کشورهای همسایه را پیوسته مختل میکنند، برای عقب نگهداشتن پشتونهای پاکستان نیز از سوی نهادهای نظامی و استخباراتی پاکستانی کاربرد وسیع داشته است.
هرچند طی سالهای اخیر فعالیتهای گروههای تروریستی در شهرهای بزرگ پاکستان نیز گسترش یافته و دامن ناامنیهای ساختگی را افزایش دادهاند ولی واقعیت مسلم این است که این گروهها از آغاز تا کنون کارویژه سرکوب قومی- فرهنگی هم داشته است.
وقتی بیشترین سایه گروههای افراطی در مناطق قبایلی پشتون است، طبیعی است که موجودیت چنین گروههایی، چالشهای جدی را فرا روی امنیت، اقتصاد، فرهنگ، جامعه و بالآخره سیاست منطقه ایجاد میکند.
علاوه بر این کسانیکه در پاکستان زندگی کردهاند بهخوبی واقف هستند که پشتونها بهمیزان وسیعی مورد تبعیض قرار دارند. بارزترین نمونهاش که اینبار از سوی معترضان نیز مورد انتقاد قرار گرفته است، دادن سند شهروندی درجه چندم بهپشتونهاست.
برای اقوام بزرگ پاکستان شناختیکارت (Citizen Card) یعنی کارت شهروندی یا کارت هویتی اصلی داده میشود در حالیکه پشتونها مستحق شناختی کارت دیگری بهنام «وطنکارت» دانسته میشوند. وطنکارت چیزی متفاوت و در واقع مشخصکننده هویت پشتونها در پاکستان است. این وطنکارت نهتنها اعتبار لازم را در پاکستان ندارد که موجب شناسایی و آزار و اذیت پشتونها توسط نهاد های پولیس و اطلاعات نیز میشود.
اعتراض برحق پشتونهای پاکستان اینبار حمایت تمام اقلیتهای مورد تبعیض چون: بلوچها و هزارهها را نیز با خود دارد و بهطور وسیع مورد حمایت منطقهیی نیز قرار گرفته است.
کلاهی که این روزها نماد جنبش عدالتخواهی پشتونهای پاکستان شده است، کلاه هزارگی- اوزبیکی افغانستان است. اکنون از این جنبش نهتنها پشتونهای افغانستان حمایت میکنند که هزارهها، اوزبیکها، تاجیکها و همه گروههای قومی افغانستان بهگونه گسترده و فراگیر حمایت میکنند.
طی روزها اخیر جنبش حقطلبانه پشتونهای پاکستان سرخط اخبار تمام بنگاههای خبری بینالمللی، منطقهیی و محلی است. گفته میشود در استدیوم ورزشی که قرار بود تجمعگاه این جنبش باشد، حکومت پاکستان فاضلاب رها کرده بود، اما این کار هم مانع معترضان نشده و بازهم هزاران تن در آن محل گردهم آمدند و علیه ستم و تبعیض شعار دادند.
دیگر بعید بهنظر میرسد که حکومت پاکستان بتواند بهسیاستهای تبعیضگرایانه و سوءاستفادهگرانهاش نسبت به پشتونها ادامه دهد و در عین حال بتواند مناطق پشتوننشین را برای همیشه بههدف عقبنگهداشتن پشتونها و دردسرسازی برای کشورهای همسایهاش لانه و پناهگاه امن شبکههای تروریستی نگه دارد.
پشتونهای پاکستان با بهدستآوردن حقوق مدنی- سیاسیشان قادر خواهند شد که افراطیت را نیز در سرزمینشان نابود کنند تا بیش از این ابزار عقبنگهداری پشتونها توسط حکومت پاکستان نگردند. حکومتیکه هیچگونه تفاوتهای قومی، فرهنگی و مدنی را برنمیتابد و تمام تلاش آن حفظ قدرت در حلقۀ قومی پنجابی بیش نیست.
سید امین بهراد؛ روزنامهنگار