رویدادها و فرایندها در روزنامهنگاری ما
نزدیک به دو دهه، از شکلگیری رسانهها در کشور میگذرد، اما یکی از انتقادهای جدی بر روند روزنامهنگاری افغانستان، توجه بیشتر رسانهها بر رویدادها و علاقه کمتر آنها، به فرایندها و یا رخدادهای فرایندمدار است. از لحاظ ارتباطی، رویدادِ رسانهیی یا media event شامل اتفاقی میشود که به میزان گستردهیی توجه رسانهها را جلب میکند و بهزودی حول و حوشِ منطقه را درنوردیده، دامنۀ بینالمللی پیدا میکند. در این میان، بعضی رخداها زودگذرند و عمر کمی دارند. در مقابل شماری دارای عمر طولانیتر و گستردگی زمانی بیشتر هستند.
رخدادهای رسانهیی در افغانستان، از زاویههای زیادی قابل بحث است. اما در این نوشتار، چگونگی نگاه روزنامهنگاران کشور به رویدادها، بررسی میشود. بهبیان دیگر، به این پرسش پاسخ داده میشود که رخدادهای رسانهیی در افغانستان تا چه حد رویدادمدارانه و تاچه اندازه فرایندمدارانه گزارش میشود. منظور از گزارش رویدادمدارانه، گزارش حادثه با ادبیات تند و داغ، فقط در روز وقوع حادثه و توجه به جنبه تاثیرگذاری آن، فقط در همان روز است. در ادبیات روزنامهنگاری، خبرهای رویدادمدار، به خبرهای سختی گفته میشود که در بسترهای اجتماعی و-فرهنگی اتفاق، کمتر تمرکز صورت میگیرد و از لحاظ زمانی زودگذر است. محتوای خبرهای رویدادمدار لحظهیی است و پس از اتفاق فراموش میگردد. اما برعکس، نگاه فرایندمدارانه به رویدادها، پردازش حادثه به شکل عمیق و با توجه به کانتکست و زمینههای اجتماعی-فرهنگی آن است. گزارشگرانی که نگاه فرایندی به اتفاقات روز دارند، به لایههای پنهان و عمیق قضایا میپردازند. آنها جنبههای گوناگون واقعه را در نظر میگیرند و بهمرور زمان تعقیب میکنند.
در واقع از لحاظ ارتباطی، رسانهیی که نگاه فرایندمدارانه به رویدادها دارد، حرفهییتر عمل میکند. واقعیتها را با توجه به عوامل زمانی و انسانی و پیامدهای آن، به بررسی میگیرد. به بیان واضحتر، روزنامهنگاران تخصصی و آنهایی که در صدد توسعه اجتماعیاند، به اتفاقهای مثبت و منفی، جنبۀ فرایندی قایل میشوند. چنین خبرنگارانی فقط با تهیه خبر و یا گزارش از روز واقعه بسنده نمیکنند، بل به مرور زمان ابعاد تاریک، ناگفته و پنهان آن را نیز برملا میکنند. آنها به میان مردم میروند، تاثیرات رویداد را میپرسند و نمونههای آن را با دیگران شریک میکنند. در کنار افراد مشهور، مردم عادی و بیکس و کار را نیز در قضایا شریک میکنند.
بههر روی، برای آنکه بتوان از فعالیت رسانهیی در خدمت توسعه، کاهش فساد اداری و تحقق حقوق شهروندی استفاده بهینه کرد، باید به چنین مواردی توجه جدی نمود. برای نمونه، انفجاری که دو هفته قبل در غرب کابل بهوقوع پیوست و دهها غیر نظامی را در وقت گرفتن شناسنامه تلف کرد، فقط یکی-دو روز در رسانههای کشور انعکاس یافت. خبرنگاران فقط از مرگ و میر گزارش دادند و تصاویری از محل واقعه به نمایش گذاشتند. درواقع، گزارشهای این حادثه خیلی رویدادمدارانه بود. اما میشد که این حادثه را پیگیری میکردند. اکنون هم فرصت برای تمرکز روی این رخداد وجود دارد. هنوز خون قربانیان این فاجعه خشک نشده و زمینه برای انعکاس حقایق بسیاری که از سالها پیش به اینسو گفته نشده، وجود دارد. واقعن چرا این انفجار اتفاق افتاد؟ کدام افراد با استفاده از چه امکاناتی، با حمایت چه گروهها و یا سازمانهایی، زمینه انفجار در غرب کابل را سازماندهی کردند؟ بهراستی مرکزیت عاملان اصلی این گروه، در کجا قرار دارد؟ آیا این حمله انتحاری با انفجارهای دیگر از لحاظ هدف و عامل انسانی ارتباط دارد؟ تاثیر این حادثه بر روند پروسه ثبتنام چه بوده است؟ همینگونه، بازماندههای این قربانیان چه وضعیتی دارند؟ کسانی که زخم برداشتهاند، در چه شرایطی هستند؟ دولت بعد از وعدههای بسیار، چه اقدامهای عملی را انجام داده است؟ و…
چنین پرسشهایی بعد از واقعه و توسط گزارشگران که نگاه فرایندی دارند، پاسخ داده میشوند. رسانههایی که به روندها میپردازند، این سوالات و دیگر نکتههای مبهم را مورد کنکاش قرار میدهند. رویدادها را از حالت خشک و کلیشهیی بیرون میکشند و تلاش میکنند هیچ نقطه کوری در دل حادثه باقی نگذارند.
باید اضافه کرد که گزارشهای فرایندمدارانه، فقط جنبههای حوادث خونبار را دربرنمیگیرد. از چنین گزارشهایی میتوان در خدمت توسعه و صلح، استفاده گستردهیی کرد. برنامههای توسعهیی دولت، کمکهای نقدی و یا غیر نقدی نهادهای داخلی و خارجی جهت انکشاف، روند توجه به زیرساختها، محاکمه مفسدان و مجرمان و… را میتوان با استفاده از این رویکرد، تحت نظارت قرار داد.
اما متاسفانه، جای چنین نوعی از روزنامهنگاری، در رسانههای افغانستان خالی است. هنوزهم گزارشهایی که عوامل قضایا، چگونگی اتفاقها، مشابهت با آن رویدادهای گذشته و… را بررسی کند، در رسانههای کشور بهچشم نمیخورد. اگرچه در ۱۷ سال اخیر، چشمانداز نسبتن روشنی برای مطبوعات داشته است، اما واقعیت این است که خیلی از خبرنگاران کشور در این عرصه غیرحرفهیی عمل کردهاند. بدون شک، این مورد به سواد مسلکی روزنامهنگار، حمایت رسانه و توجه دولت بر میگردد.
در نتیجه میتوان گفت باتوجه به اینکه رسانههای افغانستان رویدادمدارترند، اما صاحبان رسانهها با تغییر در استراتژی نشراتی میتوانند بهجای سطحینگری به اتفاقهای گوناگون، نگاه ژرفبینانه داشته باشند. بدون شک، در کنار تقویت گزارش تحقیقی و روزنامهنگاری توسعه، تدوین گزارشهای نرم و فرایندمدارانه، در کنار خبرهای سخت و رویدادمدارانه میتواند بخشی از مشکلات رسانهیی کشور را حل کند.
سیدعبدالبصیر مصباح، استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات
سلام
مقاله بسیار عالی و تحلیلی خیلی پر محتوا بود
دستت درد نکند استاد بزرگ