در برابر هر قطرۀ آب؛ یا پول یا نفت
دستکم در نیم قرن اخیر، هر از گاهی بحث آب میان افغانستان و ایران بالا گرفته است. در سهسال اخیر یعنی از سال 1393 به این طرف که برنامههای سدسازی در اولویت حکومت ما قرار گرفته، همواره نگرانیهایی از جانب دولت ایران بر کاهش آب در این کشور مطرح شده است.
درست در 15جوزای سال 1395 وقتی بند سلما توسط رییسجمهور غنی و نریندرا مودی؛ نخستوزیر هند پس از 40سال گشایش یافت، بار دیگر نگرانیها در جمهوری اسلامی ایران شدت گرفت. بند سلما که در ولسوالی چشت شریف ولایت هرات بالای هریرود احداث شده، رسانههای ایرانی با تعبیر «افغانستان دومین شریان حیاتی کشور را بستند» ابراز نگرانی کردند. بخش بزرگ تامین آب استان [ولایت] خراسان ایران به آب هریرود افغانستان وابسته است.»
به دنبال آن در 10میزان سال 1395 مرحله دوم اعمار بند کجکی میان وزارت انرژی و آب افغانستان و یک شرکت ساختمانی ترکی به امضا رسید.
در 31حمل سال 1396 رییسجمهور غنی مرحلۀ سوم پروژه بند کمال خان را در ولایت نیمروز افتتاح کرد. بندهای کجکی و کمال خان هر دو، روی دریای هلمند احداث میشوند.
هر سه این پروژه آبی بزرگ که در مدت سهسال اخیر پی گرفته شده و بند سلما به بهرهبرداری رسیده، جریان آب به کشورهای ایران و ترکمنستان را کاهش داده است.
چیزی در حدود یکسال پیش رییسجمهور ایران در نشستی بینالمللی «گرد و غبار ایران» گفته بود که «ایران نمیتواند در برابر ساخت بندها همانند بند کجکی، کمال خان، سلما و بندهای دیگر بیتفاوت بماند.»
این اظهارات آقای روحانی با واکنشهای تند در افغانستان مواجه شد، محافل سیاسی، رسانهیی و جامعه مدنی ما آن را نشانه مداخله در امور افغانستان خواندند.
این در حالی است که ایران از سالها به اینسو با استفاده از جنگها و بحرانهای دامنگیر افغانستان، تا ۴برابر حقآبهاش را از آبهای ما گرفته، اما گفته میشود که در برابر آن تمامی چشمههای آب مرزیاش را که به افغانستان سرازیر میشوند با ساختن بیش از ۳۰بند در آن سوی مرز خشکانیده است.
بعدتر محمدجواد ظریف؛ وزیر خارجه ایران به مجلس ایران گفته بود که مذاکره جانب ایران با افغانستان جریان دارد و بحث حقآبه دریای هلمند و دریای هریرود در اولویت کاری وزارت خارجه ایران با افغانستان قرار دارد.
و در آخرین مورد بر اساس گزارش رسانهها، محمدجواد ظریف، نامهیی به منابع رسمی ما داده و گفته که لازم است افغانستان برای ایران حقآبه قانونی بدهد و در غیر آن، ایران به اقدامهای پاسخدهنده دست خواهد زد.
اما این اظهارات آقای ظریف، در کابل با واکنشهای تند مواجه شد و سخنگویان حکومت وحدت ملی، استفاده از آبهای افغانستان را حق افغانستان دانستند.
براساس یک قرارداد در سال 1352 بر آب دریای هلمند، در حالت نارمل ایران حق دارد که در هر ثانیه 26میلیون متر مکعب از افغانستان بگیرد، اما به گفته کارشناسان در افغانستان این قرارداد صرف در حالت نارمل است و در دورههای خشکسالی وضعیت متفاوت میباشد و افغانستان میتواند آب مورد ضرورت خود را بگیرد و باقیاش را به ایران بدهد.
گفته میشود در مورد آب هریرود هنوز قرارداد مشخصی میان افغانستان و ایران وجود ندارد. اگر ایران بخواهد از دریای هریرود به شکل قانونی آب بگیرد، باید وارد یک مذاکره رسمی شود تا پس از تفاهم، قراردادی امضا گردد. در حالیکه قرارداد دریای هلمند نیز از جانب افغانستان قابل اعتبار خواند نمیشود، زیرا ایران در سالهای جنگ، این قرارداد را نقض کرده و از بابت آب اضافی غیر قانونی که گرفته است، نه رضایت جانب افغانستان را داشته و نه یک سنت هم پرداخت کرده است.
این قرارداد تنها چند سال محدود میان افغانستان و ایران اعتبار داشت، یعنی با اینکه افغانستان قادر به کنترول آبهای خود نبود، در نهایت به سرازیر شدن آب اضافه به ایران رضایت داشت. اما بعد از 1357 که بحرانهای سیاسی و جنگهای داخلی در افغانستان گسترش یافت، دستکم در چهار دهه گذشته ایران بدون هیچ دغدغه و پرداختی از بابت اضافهستانیهای آب، آبهای دریای هلمند و هرویرود را مورد استفاده وسیع قرار داده است.
تا جاییکه بند بزرگ آبی توسط ایران و ترکمنستان بهنام بند دوستی بر روی دریای هریرود اعمار شد. بند دوستی در مرز ایران و ترکمنستان بر روی دریای مرزی هریرود در شمال شرق «خراسان رضوی» احداث شده است. مخزن این بند دارای گنجایش ۱٬۲۵۰ میلیون مترمکعب آب است و عملیات اجرایی ساخت آن در سال ۱۳۷۹ آغاز و در حمل سال ۱۳۸۴ افتتاح شد.
در حالیکه براساس قرارداد میان افغانستان و ایران در سال 1391 افغانستان سالانه انرژی برق را که از ایران وارد میکند، در برابر هر ساعت کیلووات برق پول نقد پرداخت میکند و از بابت هر ساعت کیلووات برق ایران از افغانستان سه سنت دریافت میکند.
با این همه منظور از سخنان تهدیدآمیز آقای ظریف که ایران به اقدامهای پاسخگویانه دست خواهد زد، چه خواهد بود؟
مسلم است که ایران به مصرف بدون هزینه آب ما عادت کرده و برای در دست داشتن کنترول آب افغانستان از هیچ تلاشی دریغ نکرده است. از تلاش برای انفجار پروژههای آبی افغانستان، فشار بر مهاجران، سبوتاژهای سیاسی برای عدم موفقیت سیاست آبی ما و حتا حمایت مالی، تسلیحاتی و لوژیستیکی از تروریزم و طالبان.
دم دستترین کاری که ایران میتواند این است که فشار را بر مهاجران بیمزد اضافه کند و در نهایت هزاران کارگر افغان را بگیرد، بدون تصفیه مالی با کارفرمایانشان و ضبط داراییهای نقدی و غیر نقدی آنها، آنان را رد مرز کند. در حالیکه بحث آب باشد یا نباشد، ایران عقدههای حقارت خود را بر یک مشت کارگر بیدفاع افغان تخلیه میکند.
این نگرانیها و ابراز نظرهای تهدیدآمیز ایران زمانی مطرح میشود که در سال جدید خورشیدی، هزاران راس مواشی در ولایتهای نیمروز و بادغیس بهدلیل بیآبی از بین رفته و چند چشمه آبی که از ایران به سوی افغانستان میچکیدند، بهطور کامل بند شده و جریان آن به طرف افغانستان خشکانیده شده است.
اما اگر قرار بود چنین تلاشهای ایران نتیجهیی در پی میداشت، باید تا کنون به نتیجه میرسید. چهار دهه جنگ داخلی و بحران سیاسی از آنچه در افغانستان امروز جریان دارد، جداست. افغانستان امروز به چهار دهه گذشته برنمیگردد و تمام توانش را به کمک جهان به کار بسته است تا از حق پایمالشدهاش دفاع کند.
از جانب دیگر، در کنار اینکه ایران و پاکستان همیشه در پی مداخله و بیثباتی در افغانستان بودهاند، کشورهای دیگری وجود دارد که بر اساس یک آینده پایدار منطقهیی، در تلاش یاری و دستگیری افغانستان است.
جدای اینکه سیاست آبی افغانستان مورد حمایت ایالات متحده امریکا است، هند نیز برنامه دارد افغانستان را در سیاست آبی جدیدش کمک کند. هرگاه ایران غیر از راه مذاکره دیپلوماتیک راه دیگری را برود، خسارت بیشتر میبیند و انزوایش همچون پاکستان بیشتر خواهد شد. پس از این، ایران ملزم خواهد بود که در برابر هر قطره آبی که از افغانستان دریافت میکند، باید یا پول یا نفت بدهد.
دکتور معروف