خرید و فروش هویت!
اینروزها بازار خرید و فروش شناسنامه (تذکره) در کشور گرم است و این روند، هر روز بیشتر از دیروز جریان دارد. گزارشهای رسانهیی تاکید میکند این فرایند در اکثر نقاط افغانستان جریان دارد و همزمان با آغاز روند ثبت نام رایدهندگان شروع شده است. بهاساس قانون کمیسیون مستقل انتخابات، یکی از شرایط کاندیداها داشتن هزار برگ تذکره از افراد مختلف است. جدیت این موضوع باعث شده که نامزدان برای تکمیل این شرایط حتی شناسنامههای شهروندان را بهصورت جمعی بخرند. از لحاظ ارتباطی، فرایند خرید و فروش شناسنامهها جالب بهنظر میرسد. اغلبن دلالان اجتماعی و آنهایی که مصروفیت خاصی ندارند، با گشت و گذار میان قریهها و ناحیهها، تذکرههای شهروندان را با قیمت نسبتن پایین میخرند و پس از سبک و سنگین کردن بازار، آنرا به بهای مناسب به نامزدان انتخاباتی میفروشند. نظر به گزارشها، درحال حاضر هر تذکره از دوهزار افغانی تا 200 دالر امریکایی در کشور خرید و فروش میشود.
از لحاظ اجتماعی خرید و فروش شناسنامه، معامله بر سر هویت است. کسانیکه تذکرهها را میفروشند و میخرند، در واقع با هویت خود و مردم بازی میکنند. آنها با اینکار نوعی بیاعتنایی نسبت به هویت اجتماعی را ایجاد میکنند. اگر بپذیریم که هویت معناسازی انسانی و ویژگی فرهنگی تلقی میشود، فروش تذکره نهتنها در تشکیل هویت، بل در تخریب آن نقش برجستهیی دارد. همانطور که مانوئل کاستلز، هویت را سازماندهندۀ معنا و تجربه برای مردم میداند؛ معامله بر سر آن، بازی با سرنوشت دیگران نیز است.
کاستلز، هویت را فرایند معناسازی بر اساس ویژگی فرهنگی تعریف کرد که منبع معنا برای خود کنشگران است و بهدست آنان از رهگذر فردیت بخشیدن، ساخته میشود. این مفهوم بیانگر ساختن هویت توسط کنشگران است و نه نقشهای که دیگران برای ما میدهند.
دانشمندان ابعاد هویت را گسترده میدانند و آنرا به هویتهای فردی و اجتماعی تقسیم میکنند. هویت فردی تفاوتهای فرد از ابعاد گوناگون با دیگران را نشان میدهد. فرد با توجه به همین تفاوت، با دیگران ارتباط برقرار میکند. یعنی داشتن این تفاوت، باعث ایجاد نوع ارتباط اجتماعی و شکلگیری شخصیت میشود. بدون شک، بخشی از ویژگیهای فردی و انسانی آدمها از لحاظ رسمی در شناسنامه درج و فروش آن بدون اندک توجه به معنی عدم اهمیتگذاری به این ویژگیهای فردی است.
اگر بهاین مسأله عمیقتر نگاه کنیم، فرایند فروش شناسنامه، فقط به حراج تذکره خلاصه نمیشود؛ بل دیدگاه بزرگتر اجتماعی و سیاسی در عقب آن وجود دارد که زمینۀ گریز از هویت را فراهم و این پرسش را خلق کرده است که چرا بعضی شهروندان برای بهدست آوردن پول (پول ناچیز) حاضر به فروش تذکرههایشان هستند. پاسخ بهاین معما را باید در بحران هویت فردی ناشی از نبود هویت جمعی یا ملی جستجو کرد. دانشمندان بحران هویت را ناشی از احساس بیقدرتی، بیمعیاری، جامعهگریزی و پوچی میدانند. یعنی درصورتیکه این احساس خلق شود که قدرت مردمی چون وکالت، وزارت یا ریاست در دستان افراد زورمند متمرکز است، بحران هویت ایجاد میشود و ناامیدی را بهدنبال دارد. بهعبارتی، کسانی که احساس میکنند نمیتوانند سرنوشت سیاسی و اجتماعی شان را رقم بزنند، دچار بحران هویت میشوند.
بنابراین بهاین نتیجه میرسیم که در فرایند فروش شناسنامهها، سه مورد خیلی مهم نهفته است. عنصر اول فرایند فروش هویت فردی و در نهایت جمعی است که در مقابل پول صورت میگیرد و ریشه در بیاعتمادی اجتماعی و نبود اعتماد بهنفس فردی و گسستهای فکری میان مردم و دولت دارد. مولفۀ دوم، از بین رفتن گزینۀ انتخاب یا ارادۀ سیاسی فرد جهت تعیین سرنوشت سیاسی و مشارکت در امور کلان کشور جهت تمرین اصول دموکراسی است. بهبیانی پیامد مهم دیگر فروش شناسنامه، فروش اختیار و ارادۀ سیاسی بهدیگران و واگذار کردن قدرت انتخاب فردی بهدست افراد زورمند و یاثروتمند سیاسی است.
و آخرین عنصر، کمک مستقیم یا غیر مستقیم جهت رسیدن به قدرت بهکسانی است که ظرفیت علمی، سیاسی و یا مردمی نمایندگی از ملت را ندارند و با خرید هویتها به قدرت میرسند. بدون شک، پیامد آن ویرانگرتر از دیگر پیامدها بهنظر میآید؛ یعنی معامله بر سر هویتها توسط چنین افراد در آینده نیز وجود دارد.
سیدعبدالبصیر مصباح؛ استاد دانشگاه بغلان